مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

آزمون خودشناسی:

شیرینی مورد علاقه تان از شخصیت شما می گویند

نوع شیرینی که شما دوست دارید راز ها و حقایق بسیار دقیق و ظریف شخصیت شما را آشکار می سازد.

کارول بلوم متخصص در این زمینه و نویسنده کتاب "شیرینی ها و شخصیت ها" معتقد است از آنجا که این شیرینیها از خیلی قبل درست شده اند ریشه در دوران بچگی ما دارند و به همین خاطر برای بیشتر ما شیرینیها یادآور خاطرات خوب و احساساتی زیبا هستند و علت دوست داشتن یک شیرینی خاص فقط دلایل شخصی دارد.

بنابراین شیرینی مورد علاقه خود را انتخاب کنید تا راز شخصیت شما را آشکار سازد.

 

v      بیسکویتهای کاکائویی کرم دار را می پسندید

شما سرشار از الهامات و تفکرات تازه هستید. بهترین طریقی که دوست دارید شیرینی مورد علاقه خود را بخورید کدام است؟ آن را به دو قسمت تقسیم کنید؟ کرم آنرا جدا کنید و بخورید؟ آن را در لیوان شیر خیس کرده بخورید؟ به هر روشی که بیسکویتهای کاکائویی مورد علاقه تان را نوش جان می کنید از آن لذت خواهید برد. این شیرینیها بیش از اینکه به خاطر مزه خوبشان معروف باشند به خاطر تفکرات نوینی که شما پیرو آن هستید و از آن لذت می برید معروفند. "بلوم" اعتقاد دارد : چنانچه شما عاشق این بیسکویتها هستید یک هنرمند با تصورات جالب می باشید که این تصورات و ذهنیات لحظه ای شما را ترک نمی کنند شما مسلما بارها و بارها از طرف دوستان تشویق می شوید و مورد توجه قرار می گیرید. شما می توانید ایده های خوب خود را فروخته و ثروتمند شوید امتحان کنید حتما موفق می شوید.

 

v      شیرینی های ساده بیسکویتی یا ویفری 

شما فردی با آگاهی و بینش بسیار و با فراست هستید. هر چند که این شیرینیهای کره ای سنتی، خیلی مدرن و شیک نیستند اما مزه خوب و عالی آنها می تواند روح زندگی را در شما بیدار کند. "بلوم" معتقد است از آنجایی که شما می توانید این چیزها را در این شیرینیها ببینید میتوانید این نکات را در دیگران نیز به همین خوبی ببینید.

شما قدرتی منحصر به فرد در دیدن و ادراک آن قسمتی از یک شیی یا فرد دارید که دیگران قادر به دیدن آن نیستند. این امر از شما یک قاضی ویژه شناخت شخصیت می سازد یک فرد باهوش و تیزبین و خریدار سختگیر و جدی شخصی که نمی توان به او دروغ گفت.

 

v      شیرینی های کشمشی و گردویی با طعم دارچین

 شما یک ماجراجوی واقعی هستید. افرادی که عاشق مزه ها و طعمهای نامعمول و در عین حال خوب هستند هیچگاه از امتحان کردن یک مزه خاص نمی هراسند و شاید به همین خاطر تن به ریسکهای واقعی در زندگی می دهند کودکان عاشق شما هستند چرا که شما همیشه در صدر جدول برای انجام یک کار خطرناک هستید و بزرگسالان هم شما را دوست دارند زیرا زمانیکه با شما هستند آنها را زیر بارانی از خاطرات ماجراجویی و رفتارهای منحصر به فرد قرار می دهید که باعث به وجود آمدن احساس عالی در آنها می شود.

 

v      شیرینی های خانگی با طعم کاکائو، نارگیل،... 

شما بسیار مهربان رئوف و گاهی ساده لوح هستید. این شیرینی های ساده و در عین حال خوشمزه شما را به یاد روزهای خوب گذشته می اندازد و به خاطر همین است که شما عاشق آن هستید شما به یاد گذشته ها بسیار دلتنگ می شوید و هر لحظه از خاطرات خود را در حد توان ثبت می کنید ارزش هر لحظه گذشته برای شما برابر با یک موفقیت کاری است از آلبوم عکس تا نخستین نقاشی شما تاریخچه یک فامیل را با خود به یدک می کشید. آیا در گذشته خود گرفتار شده اید؟ به هیچ وجه شما با تمام توان و انرژی خود در حال زندگی می کنید و در هر لحظه در حال بازسازی خاطرات گذشته و یا ساختن خاظراتی نوین با دوستان و آشنایان خود هستید.

 

v      شیرینی های مربایی(انجیر، آلبالو،...)

شما مصمم و با اراده هستید. افرادی که عاشق این نوع شیرینی هستندبسیار تمایل دارند بزرگسالانی مسوول و مسوولیت پذیر باشند یک مدیر استثنایی که به خانه نرسیده صورتحسابها و نامه ها را رسیدگی می کند . آماده شدن برای آینده و حوادث غیر منتظره تمام تلاش و انرژی شما را می گیرد اما فراموش نکنید در ازای کار سختی که انجام می دهید سرمایه لازم را نیز برای زندگی آینده خود پس انداز کنید تلاش شما باید نتیجه مثبتی داشته باشد و بهترین راه انعکاس آن در زندگی فرزندانتان می باشد . مزه شیرین این شیرینی همیشه رویای شیرین یک زندگی راحت را برای شما تداعی می کند .

 

دانش آموزان و امتحانات/ استرس شب امتحان و شیرینی نمره قبولی

اضطراب و استرس همیشه با برخی از فراگیران بویژه دانش‌آموزان در هنگام امتحانات همراه بوده و این عامل موجب می‌شود که دانش‌آموز در عین آمادگی، نتایج مطلوبی بدست نیاورد.

به عقیده کارشناسان، اضطراب و استرس در میان فراگیران و دانش‌آموزانی که به طور نسبی خود را برای روز امتحان آماده می‌کنند، بیشتر دیده می‌شود.

پیروی از یک برنامه منظم و صحیح، آرامش در مکان مطالعه، مطالعه دقیق کتاب‌های درسی و آمادگی درسی دانش‌آموزان در طول سال تحصیلی، از عوامل کاهش اضطراب در دانش‌آموزان است.

چنانچه دانش‌آموزان از نظر روحی خود را برای آزمون آماده کنند، هرگز دچاراین مشکل نمی‌شوند و نتیجه مطلوبی در امتحانات بدست خواهند آورد.

به عقیده صاحب نظران، اگر دانش‌آموزان مهارت‌های مقابله با این استرس‌ها و اضطراب‌ها را فراگیرند، ضریب موفقیت و غلبه برتلاطم‌های روحی در زمان آزمون افزایش می‌یابد.


* هنگام تحویل گرفتن ورقه امتحان، به تمام پرسش‌ها توجه نکنید و پرسش‌ها را به ترتیب و یک به یک جواب دهید و ذهن خود را مشغول سوالاتی که جواب آن‌ها رانمی‌دانید، نکنید.


* پرسش‌ها را به دقت بخوانید و اگر متوجه نشدید دوباره آن را بخوانید و پیش ازاین که به سوالات پاسخ دهید به مفهوم آن خوب توجه کنید.


* زمان امتحان را به تمام پرسش‌هاتقسیم کنید،اگر پرسشی را ندانستید، زمان برای آن صرف نکنید.


* در نوشتن پاسخ‌ها دقت کنید، همیشه یک پاسخ ضعیف و ناقض بهتر از هیچ است.


* در تحویل ورقه امتحانی عجله نکنید و درپایان یک بار، پاسخ‌ها و پرسش ها را بخوانید.


* بااعتماد به نفس و آرامش کامل در صندلی خود قرار بگیرید و به خود تلقین کنید که امتحان ساده‌ای در پیش رو دارید و موفق می‌شوید.


* امتحان را با یاد خدا آغاز کرده و برای آرامش خود، آیه‌ای از قرآن کریم و دعا بخوانید.


* پس از امتحان توقع و انتظار بیش از توانایی خود نداشته باشید.


* پس از هر آزمون، دیگر به آن فکر نکنید و سعی کنید خودتان را برای امتحان بعدی آماده کنید.


* در صورت موفقیت در امتحان خود را تشویق و تمجید کنید.


* عدم موفقیت در یک آزمون به معنای شکست در همه امتحانات نیست و قبل از مقصردانستن دیگران، تلاش کنید به نقاط ضعف خود پی‌برده و در جهت رفع مشکل اقدام کنید.


دعا برای رفع وسواس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وسواس چیست و چگونه آنرا درمان کنیم؟

وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در
برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصیت‏خود بوده از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مى‏دانند که تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال مى‏سازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشکار است.
روانکاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مى‏کنند و آن را حالتى مى‏دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده‏اى خاص، که اغلب وهم‏آمیز و اشتباه است آدمى را در بند خود مى‏گیرد، آنچنان که حتى اختیار و اراده را از او سلب کرده و بیمار را وامى‏دارد که حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته‏اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگى کار یا افکار خودآگاه است اما نمى‏تواند از قید آن رهایى یابد.
وسواس به صورتهاى مختلف بروز مى‏کند و در بیمار مبتلاى به آن این موارد ملاحظه مى‏شود :
اجتناب؛ تکرار و مداومت؛تردید؛شک در عبادت؛ترس؛دقت و نظم افراطى؛اجبار و الزام؛احساس بن بست؛عناد و لجاجت.
علائم دیگر:در مواردى وسواس بصورت، خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدى، آتش زدن جایى، درآوردن جامه خود، بیقرارى، بهانه‏گیرى، بى‏خوابى، بدخوابى، بى‏اشتهایى،... متجلى مى‏شود آنچنانکه به اطرافیانش این احساس دست مى‏دهد که نکند دیوانه شده باشد.
انواع وسواس:وسواسهایى که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطه‏شان مى‏کند معمولا بصورتهاى زیر است:
وسواس فکرى:
این وسواس بصورتهاى مختلف خود را نشان مى‏دهد که برخى از نمونه‏هاى آن بشرح زیر است:
اندیشه درباره بدن:
بدین گونه که بخشى مهم از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشک مراجعه مى‏کند و در صدد به‏دست آوردن دارویى جدید براى سلامت‏بدن است.
رفتار حال یا گذشته:
مثلا در این رابطه مى‏اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملى مى‏شود آیا درست مى‏اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست‏یا ناروا ؟
در رابطه با اعتقادات: زمانى فکر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرت‏هاى اعتقادى فراهم مى‏سازد. مسایلى در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را بخود مشغول مى‏دارد.
اندیشه افراطى:
زمانى وسواس در مورد امرى بصورت افراط در قبول یا رد آن است‏با اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولى بصورتى است که گویى اندیشه مزاحمى بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط مى‏سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد مى‏کند بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطى با زندگى او داشته باشد; مثلا در رابطه با دارویى عقیده‏اى افراطى پیدا مى‏کند بگونه‏اى که طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو مى‏داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‏اى دست نیابد.
2- وسواس عملى:
وسواس عملى به شکلهاى گوناگون خود را بروز مى‏دهد که ما به نمونه‏ها و مواردى از آن اشاره مى‏کنیم :
شستشوى مکرر: مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس مى‏دانند و این بیمارى در نزد زنان رایجتر است.
رفتار منحرفانه:
جلوه آن در مواردى بصورت دزدى است و این امر حتى در افرادى دیده مى‏شود که هیچ‏گونه نیاز مادى ندارند.
دقت وسواسى:
نمونه‏اش را در منظم کردن دگمه لباس و... مى‏بینیم و وضعیت فرد بگونه‏اى است که گویى از این امر احساس آرامش مى‏کند.
شمردن:
شمردن و شمارش‏ها در مواردى مى‏تواند از همین قبیل بحساب آید مثل شمردن نرده‏ها با اصرار بر این که اشتباهى در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن:
گاهى وسواس‏ها بصورت راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مى‏رود و اصرار دارد که تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد.
3- وسواس ترس:
صورتهاى ترس وسواسى عبارت است از: ترس از آلودگى - ترس از مرگ - ترس از دفع - ترس از محیط محدود - ترس از امرى خلاف اخلاق - ترس از تحقق آرزو.
4- وسواس الزام:
در این نوع وسواس نمى‏تواند خود را از انجام عمل و یا فکرى بیرون آورد و در صورت رهایى از آن فکر و خوددارى از آن عمل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
وسواس در چه کسانی بروز می کند؟
الف) در رابطه با سن
تجارب حیات عادى افراد نشان مى‏دهد که وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجا رشد مى‏کند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد بهبودهاى نسبى و دوره‏اى پدید مى‏آید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایى که خود بیمار به ستوه مى‏آید.
ب) در رابطه باهوش:
بررسیهاى علمى نشان داده‏اند که وضع هوشى آنها در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسى‏هایى که داراى هوش اندک و یا با درجه ضعیف باشند بسیار کمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کم‏هوشى شان شود.
ج) در رابطه با اعتقاد:
د) در رابطه با شخصیت و محیط:
تجارب نشان داده‏اند آنهایى که در زندگى شخصى حساس‏ترند امکان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى که والدینشان معمولا محکومشان مى‏کنند این بیمارى بیشتر دیده مى‏شود.
پاره‏اى از تحقیقات نشان داده‏اند که شخصیت والدین و حتى صفات ژنتیکى، روابط همگن خویى و محیطى در این امور مؤثرند بهمین نظر وسواس در بین دوقلوهاى یکسان بیشتر دیده مى‏شود تا در دیگران، اگر چه ریشه‏هاى اساسى و کلى این امر کاملا مشهود نیست.
مساله شخصیت را اگر با دامنه‏اى وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که این امر حتى در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بیمارى هیسترى است که اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده مى‏شود، در جوامع بظاهر متمدن و پیشرفته و حتى در بین افراد هوشمند هم بمیزانى قابل توجه دیده مى‏شود.
ریشه‏هاى خانوادگى وسواس
در مورد ریشه و سبب این بیمارى مطالب بسیارى ذکر شده که اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقى، وضع هوشى، عوامل اجتماعى، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابت‏ها، منع‏ها و... که ما ذیلا به مواردى از آن اشاره مى‏کنیم.
الف) وراثت:
تحقیقات برخى از صاحبنظران نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسیها، این بیمارى را از والدین خود به ارث برده‏اند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته و قایل شده‏اند، انتقال زمینه‏هاى عصبى مى‏تواند ریشه و عاملى در این راه باشد.
ب) تربیت :
در این مورد مباحثى قابل ذکرند که اهم آنها عبارتند از:
1- دوران کودکى:اعتقاد گروهى از محققان این است که پنجاه درصد وسواس‏هاى افراد در سنین جوانى و پس از آن از دوران کودکى پایه‏گذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاکى از دوران کودکى ویژه‏اى است که در آن کشمکش‏ها و مقاومت‏ها و سرسختى‏هاى فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته‏هاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
2- شیوه تربیت:در پیدایش گسترش وسواس براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‏اى را باید قایل شد. بررسیها نشان مى‏دهد مادران حساس و کمال جو بصورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مى‏کنند و مخصوصا والدینى که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق مى‏خواهند و انعطاف پذیرى کمترى دارند در این رابطه مقصرند. تربیت‏خشک و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
3- تحقیر کودک:عده‏اى از بیماران وسواسى کسانى هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بى عرضه‏اى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، بدرد زندگى نمى‏خورى... و از بابت عدم لیاقت‏خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد رکوفت‏شنیده و تنبیه شده‏اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است.
4- ناامنى‏ها:پاره‏اى از تحقیقات نشان داده‏اند برخى از آنها که دوران حیات کودکى آشفته‏اى داشته و با ترس و نا امنى همساز بوده‏اند بعدها به چنین بیمارى دچار شده‏اند. آنها در مرحله کودکى وحشت از آن داشته‏اند که نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکى براى راضى کردن مربیان خود مى‏کوشیدند و سعى داشته‏اند که دقتى افراطى درباره کارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریک‏بینى و موشکافى وارد شوند.
5- منع‏ها:گاهى وسواس فردى بزرگسال نشات گرفته از منع‏هاى شدید دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهاى بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد معلوم نیست عاقبت‏خوش و میمونى داشته باشد.
6- خانواده افراد وسواسى: بررسیها نشان داده‏اند:
- اغلب وسواسى‏ها والدین لجوج داشته‏اند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجت‏بسیار نشان مى‏داده‏اند.
- ایرادگیر و عیبجو بوده‏اند اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مى‏دیدند، آن را به رخ فرزندان مى‏کشیدند.
- خسیس و ممسک بوده‏اند به طورى که کودک براى دستیابى به هدفى ناگزیر به شیوه‏اى اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادى کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده‏اند و کودک سعى مى‏کرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند تا سرزنش نشود. (6)
درمان :
براى درمان مى‏توان از راه و رسم‏ها و وسایل و ابزارى استفاده کرد که یکى از آنها تغییر محیطى است که بیمار در آن زندگى مى‏کند.
1- تغییر آب و هوا: دور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یک آسایشگاه و واداشتن او به زندگى در یک منطقه خوش آب و هوا براى تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثرى آرامش بخش دارد و این امرى است که اولیاى بیمار مى‏توانند به آن اقدام کنند.
2- تغییر شرایط زندگى:از شیوه‏هاى درمان این است که زندگى بیمار را در محیطى دیگر بکشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطى کشاند که در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناى اصلى شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسیهاى تجربى نشان مى‏دهند که در مواردى با تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل کار و زندگى بهبود کامل حاصل مى‏شود.
3- ایجاد اشتغال و سرگرمى:تطهیرهاى مکرر و دوباره‏کارى‏ها بدان خاطر است که بیمار وقت و فرصتى کافى براى انجام آن در خود احساس مى‏کند و وقت و زمانى فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضرورى است در حدود امکان سرگرمى او زیادتر گردد تا وقت اضافى نداشته باشد. اشتغالات یکى پس از دیگرى او را وادار خواهد کرد که نسبت‏به برخى از امور بى‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.
4- زندگى در جمع:فرد وسواسى را باید از گوشه‏گیرى و تنهایى بیرون کشاند. زندگى در میان جمع خود مى‏تواند عاملى و سببى براى رفع این الت‏باشد. ترتیب دادن مسافرتهاى دستجمعى که در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدى را در زندگى پذیرا شوند، در تخفیف و حتى درمان این بیمارى مخصوصا در افرا کمرو مؤثر است.
5- شیوه‏هاى اخلاقى:رودربایستى‏ها و ملاحظات فیمابین که هر انسانى بنحوى با آن مواجه است تا حدود زیادى سبب تخفیف این بیمارى مى‏شود. طرح سؤالات انتقادى توام با لطف و شیرینى، بویژه از سوى کسانى که محبوب و مورد علاقه بیمارند در امر سازندگى بیمار بسیار مؤثر است و مى‏تواند موجب پیدایش تخفیف هایى در این رابطه شوند و البته باید سعى بر این باشد که انتقاد به ملامت منجر نشود روح بیمار را نیازارد. احیاى غرور بیمار در مواردى بسیار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خوارى ناشى از پذیرش رفتارهاى ناموزون وسواسى است و به بیمار قدرت مى‏دهد. باید گاهى غرور فرد را با انتقادى ملایم زیر سؤال برد و با کنایه به او تفهیم کرد که عرضه اداره و نجات خویش را ندارد تا او بر سر غرور آید و خود را بسازد. باید به او القا کرد که مى‏تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد که درباره افکار خود اگر چه بى معنى است صحبت کند و از انتقاد ناراحت نباشد.
6- تنگ کردن وقت:بیش از این هم گفته‏ایم که گاهى تن دادن به تردیدها ناشى از این است که بیمار خود را در فراخى وقت و فرصت‏ببیند و براى درمان ضرورى است که در مواردى وقت را بر فرد وسواسى تنگ کنند. در چنین مواردى لازم است‏با استفاده از متون و شیوه‏هایى او را به کارى مشغول دارید به امر و وظیفه‏اى او را وادار نمایید تا حدى که وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم کردن عمل و وظیفه کار و برنامه خود را اگرچه نادرست است‏سریعا انجام دهد. تکرار و مداومت در چنین برنامه‏اى در مواردى مى‏تواند بصورت جدى در درمان مؤثر باشد.
7- زیرپاگذاردن موضوع وسواس:در مواردى براى درمان بیمار چاره‏اى نداریم جز اینکه به او القا کنیم به قول معروف به سیم آخر بزند، حتى با پیراهنى که آن را او نجس مى‏داند و یا با دست و بدنى که او تطهیر نکرده مى‏شمارد و به نماز بایستد و وظیفه‏اش را انجام دهد. به عبارت دیگر بیمار را وا داریم تا همان کارى را که از آن مى‏ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورت است که در مى‏یابد هیچ واقعه‏اى اتفاق نمى‏افتد.
شیوه‏هاى اصولى در درمان وسواس:
الف) روانپزشکى:اگر رفتار و یا عمل وسواسى شدید شود نیاز به متخصص روانى و درمانگرى است که در این زمینه اقدام کند. کسى که تعلیمات تخصصى و تحصیلى‏اش در روان پزشکى او به او اجازه مى‏دهد که براى شناخت ریشه بیمارى و درمان بیمار اقدام نماید. علاوه بر اینکه در زمینه ریشه‏یابى‏ها کار و تلاش کرده و دائما در رابطه با خود هم اقداماتى بعمل آورده و لااقل حدود 300-200 ساعتى هم در رابطه با شناخت‏خویش گام برداشته است. اینان اجازه دارند که در موارد لازم نسخه بنویسند و یا داروهایى تجویز کنند و یا شیوه‏هاى دیگرى را براى درمان لازم مى‏بینند بکار گیرند.

بیماران را گاهى لازم است که در مؤسسات روان‏پزشکى و گاهى هم در بیمارستان‏ها به طرق روانکاوى و روان‏درمانى درمان نمایند و در موارد ضرور باید آنها را بسترى نمود. درمان بیمارى براى برخى از افراد بسیار ساده و آسان و براى برخى دیگر بسیار سخت است ; بویژه که شرایط اقتصادى و اجتماعى بیمار هم در این امر مؤثر است.
ب) روان درمانى:این هم نوعى درمان است که توسط روانکاو یا روانشناس صورت مى‏گیرد و آن یک همکارى آزاد بین بیمار و درمان کننده مبتنى بر اعمال متقابل است که بر اساس روابطى نسبتا طولانى و طبق هدف و برنامه ریزى مشخصى به پیش مى‏رود. درمان اختلال به‏صورت مکالمه و صحبت و یا هر شیوه مفیدى که قادر به اصلاح زندگى روانى فرد باشد انجام مى‏گیرد. در این درمان گاهى هم ممکن است دارو مورد استفاده قرار گیرد. البته اصل بر این است که بر اساس شیوه مصاحبه و گفتگو زمینه براى یک تحول درونى فراهم شود.
اصولى در روان درمانى: در روان درمانى افراد، همواره سه اصل مورد نظر است و مادام که به این جنبه‏ها توجه نشود امکان اصلاح و درمان نخواهد بود:
الف - اصلاح محیط: و غرض محیط زندگى بیمار، توجه به امنیت آن، بررسى اصول حاکم بر جنبه‏هاى محبتى و انضباطى، نوع روابط و معاشرتها، فعالیتهاى تفریحى، گردشها، تلاشهاى جمعى، مشارکتها در امور،... است.
ب - ارتباط خوب و مناسب:در روان درمانى آنچه مهم است داشتن و یا ایجاد روابط خوب و مناسب همدردى و همراهى، کمک کردن، دادن اعتبار و رعایت احترام، وانمود کردن حق بجانبى براى بیمار، تقویت قدرت استدلال، بیان خوب، خوددارى از سرزنش و... .
ج - روانکاوى و روان درمانى:که در آن تلاشى براى ریشه‏یابى، ایجاد زمینه براى دفاع خود بیمار از وضع و حالات خود گشودن عقده‏ها، توجه دادن بیمار به ریشه و منشا اختلال خود، القائات لازم و...

اسکیزوفرنی Schizophrenia

اسکیزوفرنی

چاپ
علوم طبیعت > علوم پزشکی (طب) > پزشکی
علوم طبیعت > علوم پزشکی (طب) > بیماریها

اسکیزوفرنی Schizophrenia


در بین تمام سندرم‌های عمده روانپزشکی تعریف و توصیف اسکیزوفرنی از همه دشوارتر است. علت عمده این مشکل این است که در طول 100 سال گذشته مفاهیم بسیار متباعدی از اسکیزوفرنی در ممالک مختلف و بوسیله روانپزشکان مختلف بیان شده است. تفاوتهای ریشه‌ای عقاید در این زمینه تا به امروز دوام دارد.

نگاه اجمالی

برای قابل فهم شدن عقاید متناقض در مورد اسکیزوفرنی بهتر است مطلب را با مقایسه‌ای ساده بین دو مفهوم اساسی شروع کنیم. اسکیزوفرنی حاد و مزمن.


  • اساسا در اسکیزوفرنی حاد ، خصوصیات بارز عبارتند از هذیانها و توهّمات و تداخل در فکر. این نوع خصوصیت را علائم مثبت می‌نامند. بعضی از بیماران پس از مرحله حاد بهبود می‌یابند و برخی دیگر وارد مرحله مزمن بیماری می‌شوند.

  • خصوصیات اسکیزوفرنی مزمن عبارتند از فقدان احساس و انگیزه و مردم گریزی. این خصوصیات را اغلب علائم منفی می‌نامند پس از تثبیت فرم مزمن بیماری معدودی از مبتلایان ممکن است بطور کامل بهبود یابند.

تاریخچه

اگر چه احتمالاً بیماری اسکیزوفرنی برای هزاران سال با ما بوده است. اما فقط از اواخر قرن نوزدهم این بیماری به عنوان یک اختلال متمایز شناخته شده است. اولین بار این بیماری در سال 1896 ، هنگامی که امیل کراپلین پیشنهاد کرد که سه نوع اصلی روان پریشی وجود دارد شناسایی گردید. کراپلین اعتقاد داشت که این بیماری معمولا در نوجوانی شروع می‌شود و موجب یک تباهی غیر قابل برگشت می‌شود. در سال 1911 بلولر روانپزشک سوئیسی اعلام کرد که این اختلال همیشه «پیشرس» نبوده است و اغلب تا تباهی کامل نمی‌روند.

ملاک‌های تشخیص اسکیزوفرنی

  • ملاک A : دو یا چند علامت از موارد زیر در یک دوره یک ماهه دوام داشته باشد.

  • علائم منفی اسکیزوفرن

  • ملاک B : اختلال در عملکردهای شغلی و تحصیلی
  • ملاک C : علائم فوق حتما باید 6 ماه دوام داشته باشد.

حتماً باید سه ملاک با هم وجود داشته باشد اگر یک ملاک فرد اسکیزوفرن نیست.

درمان اسکیزوفرنی

مباحث مرتبط با عنوان


مقام معلم

مدت هاست که جوامع مترقی اهمیت آموزش عمومی را به عنوان یکی از مهم ترین و شاید تنهاترین عامل توسعه اجتماعی دریافته اند و سرمایه گذاری های عظیم و درازمدتی را بر روی آن انجام داده اند. اگر کیفیت کارکردی دانش در دانشگاه ها نازل است بدون تردید نخستین عامل را باید در زیرساخت های علمی ـ آموزشی جامعه یعنی مدارس جست وجو کرد و اگر مطالعه و کتابخوانی و حس جست وجوگری در میان جوانان اندک است هم از آن روست که ساختار آموزش مدرسه ای به گونه ای نبوده که احساس چنین نیازی را در دانش آموزان دیروز و دانشجویان و حتی فارغ التحصیلان امروز بیدار کند و در این میان نقش کلیدی معلمان را نه تنها به عنوان مجریان آموزش عمومی بلکه به عنوان الگوهای اولیه دانش آموزان نباید فراموش کرد.

یک بررسی اجمالی ساده نشان می دهد که تا اواخر دوره ابتدایی اغلب دانش آموزان که سطح ادراکات قیاسی آنها از کیفیت و شمایل زندگی نازل است با الهام از شخصیت معلمان خود و تحت تأثیر روابط عاطفی خود با معلمان می خواهند که در آینده معلم شوند. همان ها هستند که در روزهای معلم میزها و کلاس های درس را غرق در گل و شکوفه می کنند. اما به تدریج وقتی از مدارج و سطوح تحصیلی و سنی بالاتر می رویم چنین باورهایی رو به انقراض می گذارد. فی المثل در دوره های اولیه پایه ابتدایی ۹۰ درصد از بچه ها می خواهند که معلم شوند اما در سال های پایانی دوره دبیرستان بیش از ۹۵ درصد از همین دانش آموزان معتقدند که معلمی شغلی نیست که بتواند آینده آنها را در جامعه و خواسته های اجتماعی شان را برآورده سازد. حتی آنها نوعی واکنش منفی نسبت به این شغل از خود بروز می دهند. بررسی جامعه شناسانه همین فرآیند می تواند خیلی از ناگفته های مربوط به سازمان و نظام آموزشی قبل از دانشگاه را در جامعه نشان دهد.

بدیهی است که آموزش مستمر نیاز به بازتولید اطلاعات و به روز کردن داشته های علمی دارد اما اگر اوقات خارج از مدرسه آموزگار صرف رتق و فتق امور معیشتی زندگی به هرطریق ممکن شود، البته زمانی برای مطالعه، تحقیق و نهایتاً افزایش دانش و اطلاعات نخواهد بود.اما واقعیت این است که نظام آموزشی در جامعه ما نه تنها از جهت رویکردها، انگیزه ها و قابلیت های علمی و عملی آموزگاران بلکه از نظر امکانات سخت افزاری، پراکندگی نیروها، توزیع مساوی و عادلانه امکانات در مناطق شهری و روستایی و سرانجام ارائه ابتدایی ترین خدمات آموزشی فراگیر در جامعه با چالش های بسیار اساسی روبه روفراموش نکنیم که هنوز بسیاری از کلاس های درس در مناطق دورافتاده در کپرها و چادرها و حتی فضاهای باز برگزار می شود و چنان شکاف عمیقی میان طبقات محروم اجتماعی و اقشار مرفه شهرنشین وجود دارد که حیرت انگیز است. بررسی ها نشان می دهد که مخارج تحصیل دو دانش آموز ایرانی در دو نقطه متفاوت محروم و مرفه بین یکی دو هزار تومان و چندین میلیون تومان در نوسان است.

آنچه که شکاف بین فقیر و غنی را بغرنج تر نشان می دهد این است که قرار است آموزش اولیه در این کشور رایگان، همراه با مساوات و براساس قوانین اصلی و قانون اساسی بدون تبعیض و تمایز باشد.بدیهی است که بزرگداشت مقام معلمین به عنوان کارگزاران اصلی و عمده فرهنگ و دانش عمومی در جامعه رفتاری پسندیده است.

 اما مهم تر از آن ایجاد فضایی است که در آن تمامی امکانات و بسترها برای شکل گیری آموزش بهینه، زیرساختی و خلاقیت محور وجود داشته باشد تا معلمین و دانش آموزان فارغ از دغدغه های پیش گفته و در ذیل برنامه ای هدفمند به پیشبرد اهداف آموزش و تحصیلی کشور نایل شوند در غیر این صورت اگر به جای یک روز همه روزهای سال را هم روز معلم بنامیم گره ای از کلاف سردرگم آموزش عمومی در کشور گشوده نخواهد شد.

مقام معلم را گرامی می داریم و امیدواریم که با یک برنامه ریزی اصولی تحت مدیریتی کارآمد و کارمحور شاهد ارتقای کیفیت آموزش نه تنها در شهرهای کشور بلکه به گونه ای مساوی و عادلانه در تمام نقاط ایران باشیم تا از این رهگذر بنیان های اصلی توسعه فرهنگی و علمی کشور پایه ریزی شود.

 

اموخته ام ؟؟؟؟؟؟

آموخته ام که نگویم ای کاش آن کار را طور دیگری انجام داده بودم بلکه بگویم بار دیگر آن کار را طور دیگری انجام خواهم داد.

آموخته ام که باید بر زمان مسلط باشم نه به زیر فرمان آن .

آموخته ام هر سفر دور و درازی با بر داشتن تنها یک گام آغاز می شود.

آموخته ام خطاهای دیگران را مانند خطاهای خیش تحمل کنم.

آموخته ام که مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران.

آموخته ام که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیا موزم بنابراین علم خود را انفاق کرده ام و آنچه  را نمی دانم آموخته ام.

آموخته ام بیش از آنکه مرا بفهمند دیگران را درک کنم.

آموخته ام بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم.

آموخته ام که همیشه فردی خوشبین باقی بمانم چراکه زندگی و موهبتهای آن را دوست دارم.

آموخته ام اگر از هر چیزی بهترینش را ندارم ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را کنم.

آموخته ام لبخند ارزان ترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید.

آموخته ام آن چرا امروز در دست دارم ممکن است آرزوی فرداهایم باشد.

آموخته ام که زندگی مثل یک نقاشی است با این تفاوت که در آن از پاک کن خبری نیست.

آموخته ام که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست.

آموخته ام زیاده گویی شاید مقدمه ناشنوائی باشد.

مشکلات جنسی عامل ۵۰ درصد طلاق در ایران

گزارشی از رویکرد تازه به مسائل جنسی

۵ آذر ۱۳۸۴ - بعد از ظهر ۱۷:۳۷ تعداد بازدید : 36461 کد خبر : ۳۱۰۱۰

نتیجه این شد: مردم باید از آن حرف بزنند، مسئولان براى آن سیاستگذارى و برنامه ریزى کنند و جوانان در مورد آن آموزش ببینند. مشکلات جنسى بخش تاریک زندگى‌هاى زناشویى در جامعه ما است. از مشکلات جنسى حرفى زده نمى‌ شود؛ نه مسئولان و نه زنان و نه مردان.

در حالى که ۵۰ درصد متقاضیان طلاق در کشور چه بگویند که به علت مشکلات جنسى مى‌خواهند طلاق بگیرند و چه با وجود مشکلات جنسى علت طلاق را چیز دیگرى عنوان کنند به دلیل مشکلات جنسى طلاق مى‌گیرند. تا امروز مشکلات جنسى نه در سیاستگزارى‌ها و برنامه ریزى‌ها دیده شده است و نه مراکز تخصصى و مورد اعتمادى براى مراجعه مردم وجود داشته. وقتى کارشناسان اعلام مى‌کنند ۱۰ درصد مردان دچار ناتوانى جنسى‌اند و ۴۰ درصد زنان در زندگى زناشویى از اختلالات جنسى رنج مى‌برند به این معنى است که درد مرموزى در خانواده‌ها وجود دارد.

این درد، گاهى آن قدر مى‌ماند تا بالاخره از جاى دیگرى بیرون مى‌زند و تازه آن موقع هم خودش را به شکل افسردگى و اضطراب و هزارویک درد جسمى‌ و روانى دیگر نشان مى‌دهد. وقتى نیاز جنسى که از غرایز طبیعى انسانى است به درستى و با هدایت منطقى ارضا نشود نتیجه اش یا طلاق یا ارضاى آن در خارج از خانواده و یا وجود همسرانى است که از زندگى زناشویى شان لذت نمى‌ برند در حالى که خود آنها تربیت کنندگان کودکان و نوجوانان این جامعه هستند.

این مهم که موضوع دومین کنگره سراسرى خانواده‌ها و مشکلات جنسى بود چهارشنبه هفته گذشته با استقبال فراوان اساتید و دانشجویان و ارائه مقالات و حضور پرجمعیت شرکت کنندگان روبه رو شد. اکبر‌هاشمى‌ رفسنجانى رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز پیامى‌ براى این کنگره فرستاد که مضمون آن رفع موانع بر سر راه آموزش مسائل مورد نیاز جامعه بالاخص براى جوانان با رعایت عفت، اخلاق و سیاستگزارى شوراى عالى انقلاب فرهنگى و راه اندازى مراکز تخصصى مشاوره و درمان اختلالات و توجه عالمانه به حوائج طبیعى روانى و جسمانى انسان بود.

پیام کنگره: تا فرصت از دست نرفته و جامعه بیش از این در معرض حوادث جدى تر قرار نگرفته بیاییم به دور از هرگونه تحجر بیندیشیم چه باید کرد. مخاطبان این کنگره نخبگان، مسئولان و دست اندرکاران نظام بودند. دکتر سیدکاظم فروتن دبیر علمى‌ کنگره در بخشى از سخنرانى خود گفت: «هشدار مى‌دهیم مسئولان براى مقابله با خطرات فوق الذکر چه سیاست تعریف شده و منسجمى‌ را مدنظر قرار داده‌اند و تا کى باید مسائل سیاسى و اقتصادى و نظایر آن ما را از توجه و برنامه ریزى در جهت رفع مخاطراتى که به طور خزنده نهاد مقدس خانواده را ویران مى‌کند باز دارد».

وى با تاکید بر بزرگى خطر ضعف و آسیب پذیرى خانواده‌ها گفت: «نگاهى کوتاه به وضعیت شیوع اختلالات جنسى در جامعه ما را باید از خواب غفلت بیدار کند. به عنوان مثال بیمارى دیابت که در سطح ملى براى آن برنامه ریزى مى‌شود و تشکیلات دولتى و غیردولتى نظارت بر آن را برعهده دارند و هزینه‌هاى هنگفتى را در نظر مى‌گیرند فقط ۷ درصد افراد جامعه را در بر مى‌گیرد در حالى که براى ناتوانى جنسى که ۸/۹ درصد مردان جامعه از آن رنج مى‌برند برنامه‌ای نداریم و از طرف دیگر ۳۰ تا ۵۰ درصد افراد مبتلا به دیابت و ۶۰ درصد افرادى که دچار سکته قلبى مى‌شوند و ۵۵ تا ۶۵ درصد مردانى که مبتلا به نارسایى مزمن تنفسى هستند دچار این مشکل هستند».

در اولین کنگره مشکلات جنسى و خانواده که مهر سال ۸۲ برگزار شد تنها ۳۰ درصد کار تحقیقاتى ارائه شد اما امسال در دومین کنگره از بین ۶۰۰ مقاله که ۵۰ درصد آنها تحقیقى و پژوهشى بودند ۱۵۰ مقاله در جلسات متعدد و همه جانبه کنگره ارائه شد. با توجه به اینکه مشکلات جنسى از مسائلى است که براى حل آن نیاز به توجه چندجانبه دارد در این کنگره به طور همزمان جلسات متعددى درباره مشکلات جنسى از زوایاى روانشناسى و روانپزشکى، زنان و مامایى، طب مکمل، پرستارى و توانبخشى، علوم تربیتى، حقوق و فقه، ادبیات و هنر و رسانه‌هاى گروهى و کارگاه‌هاى تربیت جنسى کودکان و نوجوانان برگزار شد.

• نگاه زیبایى شناختى به جاى نگاه تنى
مشکلات جنسى متاثر از باورهاى غلط فرهنگى و ضعف‌هاى فرهنگى هستند. در واقع مشکلات جنسى آنقدر که به متن اجتماعى، باورها و آموزه‌هاى رفتارى و روانى فرد در جامعه‌اش مربوط است، به مشکلات اندام جنسى یا فیزیکى او مربوط نمى‌شود. دکتر پرویز آزادفلاح عضو هیات علمى‌ دانشگاه تربیت مدرس در این باره مى‌گوید: «ما شاهدیم که هر ساله براساس گزارشات سازمان ثبت احوال نرخ طلاق بالا مى‌رود و گرایش‌هاى جوانان به ازدواج پائین مى‌آید. از طرفى مسائل و مشکلات در خانواده‌ها حاکى از این است که زندگى‌ها استحکام جدى ندارند، به نظر مى‌رسد باورها و نگرش‌ها و به طور کلى فرهنگ نادرستى راجع به رفتار جنسى و ازدواج و مسائل زناشویى وجود دارد و تا فرهنگ مورد پالایش قرار نگیرد و باورهاى نادرست حذف نشود شاهد چنین آمارى خواهیم بود. در حال حاضر در طرح مسئله ازدواج اصلى ترین مسائل، مسائل مادى مثل خانه، پول و شغل در نظر گرفته مى‌شود، بدون اینکه بخواهیم منکر این مسائل شویم باید بگوییم اینها تنها نکات مطرح براى یک ازدواج موفق نیست.

متاسفانه در فرهنگى که در مفهوم ازدواج مالکیت وجود دارد چگونه انتظار داریم یک رفتار جنسى توام با لذت متعالى در این زندگى وجود داشته باشد. با داشتن نگاه مالکیتى در ازدواج رفتار جنسى در حد بسیار فرومایه‌ای ایجاد مى‌شود که مشکلات عدیده‌ای را رقم مى‌زند».

دکتر آزادفلاح درباره نحوه مداخلات مى‌گوید: «بسیارى از مشکلات و رفتارهاى جنسى که شاهد آن هستیم با یک مداخله کوچک روانشناسى در دنیا مورد هدف قرار مى‌گیرد و برطرف مى‌شود. منتها مداخلاتى که در اینجا صورت مى‌گیرد بیشتر در جهت رفع مشکلات ارگان یا اندام جنسى فرد است در حالى که ما هرگز نیامدیم ریشه یابى کنیم که چه فرهنگ و باور غلطى در خانواده یا ذهن این دو جوان شکل گرفته که باعث تجلى این مشکلات شده است».

وى درباره آموزش جنسى قبل از ازدواج مى‌گوید: «اگر آموزش جنسى به شکل درست و از سوى افراد متخصص صورت گیرد بسیار ضرورى است اما من نگران آموزش ندیدن جوان‌ها نیستم از این نگرانم که بسیارى از کسانى که آموزش جنسى مى‌دهند تعبیر درستى از رفتار جنسى ندارند.پنهان کردن این قضیه نشان از نگاه حیوانى و زیستى ما به این موضوع دارد و به ندرت شاهد آن بودیم که نگاه زیبایى شناختى و نگاه متعالى از عشق و روابط جنسى در آموزه‌هاى ما دخیل باشد.ما دوره‌هاى آموزشى براى زوج‌هاى جوان در کلینیک برگزار کردیم با این هدف که نگاه دیگر را با تصحیح باورهاى غلط به آنها یاد بدهیم که نتایج مثبتى دیدیم و زوج‌ها احساس توانمندى مى‌کنند. آموزش رفتار جنسى درست دشوارى ندارد و با هیچ یک از چارچوب‌هاى ما مغایر نیست.

وى معتقد است: «اگر نتوانیم ارتباط جنسى را در خانواده فراهم کنیم باید منتظر بى بند و بارى جنسى و انحرافات جنسى باشیم. اگر چارچوب‌هاى فرهنگى اصلاح نشود گرایش به تشکیل خانواده کاهش مى‌یابد. تردید ندارم بخشى از علت بالا رفتن سن ازدواج دگرگونى در شرایط اجتماعى است اما بخشى از آن به علت باور‌هاى نادرست و قضایاى فرهنگى است در حالى که متاسفانه آموزش‌هاى روان شناختى که از رسانه‌هاى مختلف در جراید و صداوسیما پخش مى‌شود بعضاً اثر سوء دارند چون تخصص لازم را ندارند نسخه‌هایى براى مردم تجویز مى‌کنند که آنها را دچار مشکلات عدیده‌ای مى‌کند، در حالى که محدودیت ایجاد شده براى طرح صحیح آموزش‌هاى جنسى خود عاملى براى انتقال نادرست آن است».

در حال حاضر تنها مرکز سلامت خانواده در دانشگاه شاهد قرار دارد. طبق تحقیقى که توسط دکتر منصور قوام متخصص روانپزشکى و درمان اختلال جنسى در ۹ ماهه آخر سال ۸۳ از مراجعان به کلینیک سلامت صورت داده است به این نتایج دست یافته است که سن شیوع اختلالات در ۵/۲۲ درصد افراد مراجعه کننده بین ۲۹-۲۵ سال است. از نظر جنسیت ۷۰ درصد مراجعان مرد و ۳۱ درصد را زنان تشکیل مى‌دهند. از نظر تاهل ۹۲ درصد مراجعان متاهل و ۵/۸ درصد مجرد بوده اند.شایع ترین مشکلات جنسى در مردان ۳۱ درصد اختلال نعوذ و ۳/۱۱ درصد انزال سریع و در زنان ۶/۱۲ درصد اختلال ارضا نشدن جسمى‌ و ۵/۸ درصد درد جنسى بوده است. ۵۵ درصد بین خود و همسرانشان تنش و اختلافات داشتند. ۹/۴۰ درصد از مراجعان بیمارى‌هاى جسمى‌ و یا روانى همزمان با اختلال جنسى داشته‌اند که شایع ترین آن افسردگى با ۱۵ درصد بوده است. ۳۰ درصد مراجعان از رفتار درمانى و ۶/۲۲ درصد به دلیل داشتن انتظارات درمانى سریع از دارو براى درمان اختلال جنسى خود استفاده کردند. ۶۸ درصد مراجعان یک بار مراجعه کردند اما ۳۲ درصد به دفعات مراجعه کرده‌اند که نتایج رضایت آمیز از درمان جنسى خود گرفته بودند.

• پیشگیرى به جاى درمان
دکتر رسول روشن استاد دانشگاه شاهد با اشاره به این نکته که نیاز جنسى مثل دیگر نیازهاى انسان اگر به خوبى هدایت نشود منجر به اختلالات مى‌شود درباره انواع اختلالات جنسى مى‌گوید: «اختلالات جنسى انواعى دارند که برخى از آن نپذیرفتن هویت جنسى، اختلال در کارکرد‌هاى جنسى در زمینه میل جنسى، ارضاى میل جنسى (ارگاسم) و زود انزالى و درد جنسى در زنان هستند».

وى با تاکید بر پیشگیرى به جاى درمان مى‌گوید: «بهتر است به جاى اینکه به درمان اختلال جنسى بپردازیم پیشگیرى کنیم که لازمه آن آموزش جنسى است. براى تربیت جنسى از زمان کودکى و زمان شیرخوارى دستورات دینى فراوانى داریم. در ازدواج در جامعه ما ضعفى است ما دست دو جوان را در دست هم مى‌گذاریم بدون اینکه به آنها آموزش داده باشیم. جامعه ما جامعه بازى نیست و محدودیت‌هایى دارد که در بعضى جاها افراط آمیز است. باید به جوان بیاموزیم که ارتباط بیش از آنکه جنبه جسمى‌ داشته باشد جنبه روانى و عاطفى دارد. باید به جوانان ویژگى‌هاى زنان و مردان آموزش داده شود. گاهى بحث آگاهى را که مطرح مى‌کنیم بعضى تصورشان این است که مى‌خواهیم اشاعه فساد کنیم اما منظور از آگاهى دادن، اطلاعات در زمینه رفتار و اخلاق جنسى، ویژگى‌هاى عاطفى و روانشناختى زن به مرد و بالعکس و اینکه چگونه مى‌توان تضادها را به وحدت و یک انسجام عاطفى تبدیل کرده است».

دکتر روشن معتقد است بسیارى باورهاى ما پیش از اینکه دینى و علمى‌ باشد عرفى و مطابق با باورهاى ساخته و پرداخته و به نوعى خرافات است. اینها را باید از هم جدا کنیم. اندیشمندان و مسئولان باید پاسخگوى نیازهاى طبیعى و فطرى انسان‌ها باشند و این پاسخگویى باید در دو مرحله صورت گیرد یکى اینکه جنبه‌هاى تئوریک و نظرى این معضل را بشکافند و در کنار آن به جامعه برنامه ارائه دهند. در حال حاضر ما تنها یک برنامه داریم. نقص و نه اثبات. الان مى‌گوییم که توجه جوانان را به کارهاى علمى، اوقات فراغت و ورزش و... جلب کنیم اما راهى که بتواند مسائل جنسى را حل کند ارائه داده نشده است.

در حال حاضر بسیارى از خانواده‌ها براى مشکلات جنسى به مراکز مراجعه نمى‌ کنند و اصلاً از آن حرفى نمى‌ زنند و بنابراین مشکلات جنسى پوشیده است و نمى‌ توان از آن آمار دقیقى ارائه داد.در بررسى میزان رقابت جنسى در کارکنان زن دانشگاه علوم پزشکى کرمانشاه در سال ۸۴ که توسط کتایون اسماعیلى انجام شد مشخص گردید میانگین سن افراد ۷/۳۷ سال بوده است. ۹۱ درصد کارشناس و بقیه کاردان یا کارشناسى ارشد بودند. ۲۳ درصد از کاندوم استفاده مى‌کردند، ۵۴ درصد همسران افراد داراى مدرک کارشناسى بوده اند، ۳/۹۷ درصد افراد داراى اتاق خواب جداگانه بودند و ۷۸ درصد زنان و ۸۰ درصد مردان در کلاس‌هاى آموزش قبل از ازدواج شرکت نکرده بودند، ۶۰ درصد زنان جهت رابطه جنسى پیشقدم نمى‌ شدند و رضایت جنسى زنان در پژوهش انجام شده در حد متوسط بوده است.از این نقطه نظر رفتار جنسى افراد با متن زیستى که در آن زندگى مى‌کنند بسیار مرتبط است.

این نکته در پژوهش دکتر اکرم خمسه در بررسى ارتباط میان رفتار جنسى و طرحواره‌هاى نقش جنسیتى در دو گروه از دانشجویان متاهل مشخص شده است. در این پژوهش آمده است رفتار جنسى جنبه مهمى‌ از کیفیت زندگى زناشویى است که ترکیبى از مفاهیم و نگرش‌ها، احساسات و فعالیت‌ها است و زنانگى و مردانگى را مجموعه‌ای از باورهاى فرهنگى تعریف مى‌کند. از لحاظ جنسى بین زنان و مردان بیشتر شباهت است تا تفاوت اما از لحاظ ارضاى جنسى مردان با ۹۰ درصد بیشتر از زنان رضایت جنسى دارند و زنان به میزان ۶۰ درصد نسبت به مردان آزردگى و رنجش از رابطه جنسى شان بیشتر است. در همین رابطه زنانى که الگوهاى کلیشه‌ای زنانه مثل (عاطفى بودن، ملایم بودن و حساس بودن) را دارند نارضایتمندى آنها از رفتارهاى جنسى در خانواده‌ها بیشتر است برعکس آنها که از الگوهاى انعطاف پذیر زنانه و مردانه استفاده مى‌کردند رضایتمندى بیشترى داشتند.دکتر خمسه تاکید مى‌کند باید بر آموزش‌هاى قبل از ازدواج و با نگاه ویژه بر رفع بر کلیشه‌هاى جنسیتى کار کنیم.

وى معتقد است یک رابطه جنسى خوب با یک برنامه ریزى، یادگیرى و گفت وگو توام است و اینکه رابطه جنسى باید به طور ذاتى با مهارت و خبرگى توام باشد غلط است.

• گفتن از بایدها به جاى نبایدها
واقعیت قضیه: «در حال حاضر در جامعه افراد مختلف دیدگاه‌هاى متفاوت دارند همه معتقدند مشکل وجود دارد ولى وقتى مى‌خواهند آن را مطرح کنند فرهنگ ما جلو مى‌آید و باعث مى‌شود به عنوان مسئله زشت از طرح آن عقب نشینى کنند. ما در حالت تضاد درونى هستیم».

دکتر سیدکاظم فروتن، دبیر کنگره علمى‌ مشکلات جنسى و خانواده و متخصص کلیه در ادامه تعریف واقعیت قضیه مى‌گوید: «متاسفانه در دانشگاه‌ها هم خیلى کمرنگ به بحث مشکلات جنسى پرداخته مى‌شود خیلى وقت‌ها در کلاس درس سریع از آن رد مى‌شوند چون نه استاد آمادگى صحبت از آن را دارد و نه دانشجو آمادگى پذیرش این مطالب را».

مطابق با نتایج یک تحقیق مشاهده شده مرگ و میر افراد داراى نارسایى قلبى که سلامت جنسى آنها برقرار است ۵ برابر کمتر از افراد داراى نارسایى قلبى است که سلامت جنسى ندارند.به علت نبود مراکز درمانى تخصصى در کشور براى درمان اختلالات جنسى آئین نامه‌ای با همکارى مسئولان معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان و اساتید دانشگاه‌ها تنظیم شده و در حال حاضر در مرحله انتظار براى امضاى وزیر بهداشت و درمان است.

این آئین‌نامه در زمینه راه اندازى کلینیک‌هاى تخصصى بهداشت و سلامت خانواده زیرنظر دانشگاه علوم پزشکى کشور است.در حالى که در اکثر کشورهاى دنیا آموزش جنسى را در مدارس از مقطع راهنمایى آغاز مى‌کنند در کشور ما در آخرین سال دبیرستان این آموزش داده مى‌شود و پس از اولین کنگره مشکلات جنسى وزارت بهداشت اقدام به برگزارى دوره‌هاى آموزش قبل از ازدواج در مراکز بهداشتى و درمانى کرده است.

دکتر فرهاد جعفرى متخصص پزشکى اجتماعى که بررسى را در مراکز درمانى داشته است مى‌گوید: «کیفیت کلاس‌هاى آموزشى در مراکز بهداشتى درمانى بسیار پایین است و آموزش‌ها بسیار سطحى و ابتدایى است و زوج‌ها هم تنها براى اینکه آزمایش‌هاى قبل از ازدواج را انجام بدهند و زودتر کارشان به انجام برسد دوره‌ای را مى‌گذرانند و مى‌روند. ما هنوز براى طرح برخى مسائل مشکل داریم مثلاً من در جلسه‌ای که براى عده‌ای معلم صحبت مى‌کردم متوجه شدم هنوز ظرفیت لازم وجود ندارد. کاندوم انگار کلمه‌ای است که اسم آن را نباید گفت. در حالى که الان دنیا با آنومى‌ ایدز روبه رو است و دنیا تنها برایش یک دو راه پیدا کرده است، آموزش بهداشت و کاندوم. ما مى‌توانیم به درستى از آن حرف بزنیم».

دکتر فروتن معتقد است: «ما همیشه روى نبایدها کار کردیم و چیزى به نام باید جایش نگذاشتیم. بالطبع جوان ما ممکن است نیاز طبیعى اش را ناسالم اشباع کند. پس به جاى حل مشکلات به طور طبیعى آنها را ریشه یابى کنیم».

• دانشگاه شاهد و تنها دانشگاه شاهد
متولى برگزارى کنگره مشکلات جنسى و خانواده‌ها مثل بار قبل تنها دانشگاه شاهد بود. دکتر جعفرى دراین باره مى‌گوید: «به تصور زدن اتهام هیچ کس دنبال این موضوعات نرفته و نمى‌رود. این یک موضوع حساس است و ممکن است برچسب‌هایى به افراد زده شود. همین باعث شد دانشگاه شاهد متولى برگزارى کنگره باشد. شاید اگر دانشگاه شاهد سراغ این موضوع نمى‌رفت هیچ کس تا ۲۰ سال دیگر هم این موضوع را مطرح نمى‌ کرد. در حال حاضر در سطح بالا همه حمایت مى‌کنند اما موضوع این است که چگونه این موضوعات را به سطح جامعه ببریم تا گاردى ایجاد نشود و حساسیتى در مردم به وجود نیاید».

منبع: روزنامه شرق