جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید. در غیر این صورت این آزمون جنبه تفریحیاش را از دست خواهد داد. 1) خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب میاندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات میرسانید و از آن بالا میروید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود میبینید؟ 2) خود را به ساحل میرسانید و بیابان وسیعی را در مقابل خود میبینید. چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر میدارید و در جستجوی نجات، راه بیابان را در پیش میگیرید. چند جفت کفش برمیدارید؟ 3) پس از یک راهپیمایی طولانی و سخت، از یک تپه شنی بالا میروید و با خوشحالی شهری را در دوردست میبینید. همچنین متوجه میشوید که در فاصلهای نه چندان دور در سمت راست شما واحهای وجود دارد. آیا ابتدا به آنجا میروید و برای مدتی کوتاه، یا هر چقدر که میخواهید استراحت میکنید و یا آن که آن را نادیده گرفته به راهتان به سوی شهر ادامه میدهید؟ 4) پس از ورود به شهر، قصری توجه شما را به خود جلب میکند و تصمیم میگیرید که وارد آن شوید. پس از عبور از دروازهها، خود را در یک راهروی طولانی مییابید که به اتاق پادشاه منتهی میشود. وارد اتاق میشوید و شاه و ملکه را میبینید که در کنار هم به تخت نشستهاند. شاه و ملکه چه شکلی هستند؟ و چه ویژگیها و خصوصیاتی را برایتان مجسم میکنند؟ 5) از آن اتاق خارج میشوید و از یک پلکان مارپیچی پایین میروید. تاریک و سایهدار است، با مشعلهایی بر روی دیوار که به طور نوبتی روشن و خاموش میشوند. همین طور که پائین میروید، ناگهان یک زن (اگر شما مرد هستید) و یا یک شوالیه (اگر شما زن هستید) از کنارتان عبور میکند. شما فقط برای یک لحظه صورتش را میبینید و این تصویر، یک نفر که میشناسید را به یادتان میآورد. او چه کسی است؟ 6) پلّهها شما را به اتاق پذیرایی میرساند و شما میز بسیار بزرگی با یک گیلاس پایهدار در وسط آن میبینید. به گیلاس نگاه کنید. چقدر آن پر از مایعات است؟ تعبیر پاسخ هایتان را همین پایین ببینید 1) تعداد دوستان واقعی که دارید. 2) تعداد عشقهای واقعی که قبل از ازدواج خواهید داشت. 3) اصول اخلاقی شما در کار. 4) آنچه تصوّر کردهاید آن چیزی است که به نظر شما یک زوج ایدهآل باید آن گونه باشند. 5) این همان شخصی است که تا پایان عمر، ذهنتان درگیر اوست. 6) میزان پر بودن گیلاس، نشانگر این است که شما در یک رابطه دوستی چقدر از خودتان مایه میگذارید. |
تا ندارد دشمن خونخوار گوش
پیش دیوار آنچه گوئی هوش دار
تا نباشد در پس دیوار گوش
هر که با دشمنان صلح میکند سر آزار دوستان دارد .
بشنو ای خردمند از آن دوست دست
که با دشمنانت بود هم نشست
مقاله از علی سلطانی مجد
بارها شنیدیم از اطرافیان خود هنگامی که در یک جمع نشستیم در آن جمع اگر پسری در مورد ازدواج کردن صحبتی به میان بیاورد اکثر مردان متاهل در آن جمع می گویند یه موقع خیلی عذر می خوام خر نشی بری زن بگیری یا اینکه بارها به این و آن میگویند عجب اشتباهی کردم زن گرفتم امروز تصمیم دارم در این مقاله به دلایل این مسئله بپردازم .
خب همه ما می دانیم معنی ازدواج برای پسرها یا دخترها در برخی زمینه ها مشترک و در برخی زمینه ها متفاوته اولین مسئله ای که برای پسرها در امر ازدواج مهم تلقی میشود حفظ مسئولیت میباشد و در مورد دختران اولین مسئله معمولا آزادی میباشد این نقطه اختلاف و اما نقطه اشتراک اینه که خواه یا نا خواه هر دوی آنها قبل از ازدواج اکثر مواقع مسائل جنسی هم مدنظرشون قرار میگیره پس اینجا شد نقطه اشتراک در اینجا دو طرف به جای آنکه به نقاط مشترک فکر کنند باید به نقاط اختلاف فکر کنند و آنها ار به حداقل کاهش دهند . حالا آقا پسرا زمانی که تشکیل خانواده میدهند به لحاظ مسئولیت پذیری بیشتر یکسری محدودیتها نسبت به دوران مجردی براشون شکل میگیره که این طبیعیه و بایدم همینطور باشه مسلم بدونید درامد مالی مردها در دوران متاهلی چند برابر درامد آنها در دوران مجردی میباشد و اگر یک همسر خوب اختیار کرده باشند به خیلی چیزا میرسند که در دوران مجردی آن چیزها را نداشتند بعد از یک مدتی که از زندگی گذشت مردها به این فکر میرسند که خوب منی که مثلا الان فلان میزان درامد دارم و فلان ماشین و فلان جا هم خونه دارم چه کاری بود زن بگیرم اگه مجرد بودم که بیشتر لذتش رو میبردم تا الان که صبح تا شب باید کار کنم اما جالب اینجاست که همین آقا به این فکر نمیکنه چرا زمانی که مجرد بود این تشکیلات رو نداشت پس اگر مسئولیت زندگی مشترک به دوش او نبود مسلما فقط به اندازه تامین نیازهای خودش تلاش میکرد نه بیشتر پس به این درامد و این امکانات نمیرسید البته این درمورد افرادیست که دستشون تو جیب خودشونه نه جیب پدرشون.
به هر حال نگاه کردن به ازدواج از دید هوس اشتباهه چون هوس مقطعی میباشد و زود گذر ، کسی شما آقایون را مجبور به ازدواج نکرده ، کرده ؟ پس به خاطر داشته باشید شما خودتان خواسته اید اما اینم در نظر داشته باشید ازدواج یک ریسک بزرگیست در زندگی اگر همسری انتخاب کنید که از هر نظر ایده ال باشد شما را به عرش میبرد مردان بزرگ همیشه زنان بزرگی داشتند و بالعکس اگر یک انتخاب نا صحیح انجام دهید از عرش به فرش سقوط می کنید به جای آنکه در انتخابهاتون اولین معیار شما از انتخاب همسر رابطه جنسی باشد و ظاهرو ... اولین معیار را بر پایه صداقت ، صبر ، تقوا و سایر خصوصیات باطنی بگذارید بعدا برید سراغ ظاهر . هیچوقت همسری انتخاب نکنید که از شما بزرگتر باشد ، از شما زیبا تر باشد یا از نظر مادی و سطح تحصیلات از شما برتر باشد همسری انتخاب کنید که در سطح شما باشد حتی المقدور کمی پایین تر تا بتواند به شما تکیه کند و شما را در تمامی مراحل زندگی قبول داشته باشد .
قبل از ازدواج سعی کنید اول خودتون را بشناسید و سپس سعی کنید با توجه به شناختی که از خود پیدا کردید همسری را انتخاب کنید و او را بشناسید عجله نکنید اکثر این احساساتی که فکر میکنید دوست داشتن و علاقه است و یا شاید عشق احساساتی مجازی بیش نیستند که بعد از 6 ماه زندگی از بین رفته و جای خود را کم کم به احساست حقیقی می دهند اگر همسر خود را نشناخته باشید تازه اونروزی که احساسات حقیقی شما شکل گرفت میبنیید که معیار انتخاب شما اشتباه بود و دیگر یک عمر سوختن و ساختن بهمراه دارد . مسلم و پر واضح است که یکسری از شناختها در طول زندگی بدست می اید و قبل از ازدواج مشخص نمیشود حتی این درمورد شناخت فردی هم صادقه یعنی شما برخی رفتارهاتون رو زماینی میشناسید که وارد زندگی مشترک شده اید این درمورد خودتون بود در مورد شناخت دیگری که جای خود دارد.
زیاد میبینم و میشنوم که سایرین در مورد فلان شخصی که مشکل داره می گویند زن که بگیره خوب میشه تازه اگر ازدواج کرد و خوب نشد میگن بچه دار که بشه خوب میشه و درآخرم باز میگن طلاق که بیگره خوب میشه جالبه ، خواهشن اگر میخواهید انسان موفقی باشید به اینگونه حرفها توجه نکنید اگر احساس میکنید ضعفی دارید باید قبل از ازدواج اون ضعف رو برطرف کنید حتی مسائل کوچک به عنوان مثال خیلی از پسرها بد غذا هستند و همه جور غذایی نمیخورند ( از جمله خوده من ) خوب اطرافیان میگویند زن که بیگره دست پخت زنشو مجبور بخوره ای بابا این مسئله چه ربطی به ازدواج داره اگرم اونروزی که ازدواج کرد و اون غذا رو خورد به خاطر این نیست که چون همسرش این غذارو جلوی اون گذاشته ، این کارو انجام میده به خاطر اینه که چون در ابتدای زندگی دو نفر بیشتر نیستند حالا اگر قرار باشه یکی از آنها هم سر سفره نیاید که دیگه نشد زندگی . و البته دلیل کم رنگ دیگری هم دارد و اون مخارج زندگی که باعث میشه هر انچه که هست رو با جان و دل نوش جان کند .
سخن آخر :
باز هم یاداور میشوم ازدواج بزرگترین ریسک در طول زندگی انسان است در انتخاب همسر دقت کنید اگر ازدواج کردید و زندگی بدی دارید دلیل نمیشه دیگران را از ازدواج منع کنید . در مورد امر ازدواج آینده نگر باشید اما گام به گام پیشروی کنید و عجله نکنید اکثر مواقع زندگی بعد از ازدواج اون چیزی نیست که قبل از ازدواج بهش فکر میکردیم بلکه دقیقا چیزایی هستش که ما بهشون فکر نمیکردیم پس دقت کنید . در انتخاب همسر هم باید منطق به خرج داد و هم احساس اما کفه منطق در ترازو باید سنگین تر باشد . خودشناسی یک هنر محسوب میشه انسانی موفقه که بتونه خودش رو بشناسه پس امیدوارم هنرمندان قابلی باشید . زیاد سخت نگیرید همه اینها زودتر از انچه فکر کنید میگذرد . موفق باشید
خدای من، آنگاه که دلسرد می شوم و خود را در رسیدن به همه چیزهایی که می خواهم، ناتوان می بینم، آنگاه که گویی دلم انقدر می گیرد که نفس کشیدن برایم دشوار می شود، تنها و تنها تو هستی که دردهایم را می شنوی و مرحمی بر زخم های جان فرسایم می گذاری. آنگاه که دیوانه وار به یک نقطه خیره می شوم و در سکوت خویش تنها می مانم، تنها و تنها تو هستی که سنگ صبورم می شوی.
خدای من، من از این دل آزردگی ها شکایتی ندارم زیرا هر بار دلم می گیرد، حضورت را به خودم نزدیک تر می بینم. هر گاه از تو فاصله می گیرم، هوای نفسم مسدود می شود و آنگاه که غم به سر حد خود می رسد. همچون پدری مهربان دست بر رویم می کشی و نوازشم می کنی. به تمام زیبایی های عالم قسم می خورم که نوازشت را احساس می کنم. هر گاه دچار اشتباهی می شوم، آتشی درونم را فرا می گیرد که تحملش برایم سخت می شود و تو هرگز فراموشم نمی کنی و با مهرت آتش درونم را سرد می کنی.
خدای من، باز همدم تنهایی های بی کرانه من باش که سخت آزارم می دهد. و تو را شکر می کنم که پس از همه دل شکستگی های من، چیزی را به من می دهی که تمامی آن زخم ها را به فراموشی می سپارم. این بار نیز دلم سخت گرفته است. باز من از تو هیچ شکایتی ندارم و ایمان دارم، قرار است مهری به من عطا کنی که از شکرش عاجزم.
خدای من، دوستت دارم به خاطر اینکه هرگاه مسیری را اشتباه می روم، تو مرا از پایان آن آگاه می سازی و دوباره مرا به سوی خودت می کشانی...
الهی، ونصرنا علی القوم الکافرین