مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

عشق و علاقه

سوالات زیادی  مطرح میگردد:

نظیر :

عشق چیست و چه تعریفهائی دارد؟

ابعاد عشق چیستند؟

علل عشق چیست؟ یا خاستگاههای عشق چیستند؟

انواع عشق کدامند؟

خصوصیات عشق کدامند؟

عشق چه چیزهائی نیست؟

سر انجام عشق چگونه است؟

عشق با زندگی چه رابطه هائی دارد؟

رابطه عشق و ازدواج چیست؟

تبیین های نظری و عملی در مورد عشق چیستند؟

 اشتنبرگ  که یکی از نظریه پردازان مهم و برجسته در زمینه عشق و انواع آن می باشد و کتاب مهمی نیز از وی به نام قصه عشق به فارسی ترجمه  شده شده است در مورد عشق نظریه ای دارد که بنام مثلث سه وجهی معروف است .

عشق مثل یک مثلث است و بهترین عشق به مثابه یک مثلث متساوی الساقین است .

عشق 3 عنصر دارد  :

میل           ،         صمیمیت            ،                 تعهد    

اشتنبرگ در پاسخ به سوال " چگونه تو را دوست دارم "    8   نوع شیوه دوست داشتن را مطرح می کند .

 با ارزیابی شدت نسبی حضور هر یک از ابعاد سه گانه عشق یعنی با ملاکهای  میل ، صمیمیت ، تعهد  می توانید نوع دوست داشتن  یا عشق خود را تشخیص دهید . 

1-     فقدان عشق :

 در این رابطه هیچکدام از عناصر عشق وجود ندارند .

این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم .اگر احساستان با شریک زندگیتان از این نوع است باید گفت که رابطه تان در خطر است . 

2-     همدلی یا دوست داشتن یا دوستی :  

این احساس زمانی دست می دهد که میل و تعهد به مقدار کم وجود دارد . یا احتمالا وجود نداشته باشد .اما صمیمیت در حد بالائی وجود دارد این احساس را معمولا با دوستان صمیمی داریم . 

3-     شیفتگی وسوسه و شور و شوق : 

در این مورد میل و هیجان یا هوس شدید نسبت به برقراری رابطه وجود دارد و این چیزی است که ما را جهت برقراری رابطه بر می انگیزد شیفتگی و شور و شوق از ویژگی های روابطی  است  که در آنها میل شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند . 

 خود ارزیابی :

1-      زمانیکه بین ما کارها درست پیش نمی رود دلم آشوب می شود یا اینکه احساس می کنم حالت تهوع دارم

2-      اگر از من جدا شود آنقدر افسرده می شوم که به فکر خودکشی می افتم

3-      گاهی آنقدر از فکرش به هیجان می آیم که خوابم نمیبرد

4-      تمرکزم دچار مشکل شده است

5-      اگر شک کنم او با یک نفر دیگر است نمیتوانم آرام باشم

6-      اگر برای مدتی به من توجه نکند گاه با کارهای احمقانه تلاش میکنم توجهش را به خودم جلب کنم.

 از یک تا 5 نمره دهید.

نمرات را با هم جمع کنید .

 هرچه نمرات بطرف 30 نزدیک تر باشد عشق مانیائی شدتش بیشتر است و هر چه نمره به 6 نزدیک تر باشد شدت کمتری دارد. 

4-     عشق خالی : 

 این عشق زمانی  احساس می شود  که تعهد قوی باشد  اما میل و صمیمیت در سطح پائینی قرار دارد . یا اصلا وجود ندارند .

این ویژگی اغلب در زوجهائی دیده میشود که مدت زیادی از ازدواج آنها میگذرد و به خاطر بچه ها در کنار یکدیگر زندگی می کنند .  

5-     عشق رمانتیک : 

 این عشق در بین زوجهائی دیده می شود که رابطه آنها تا اندازه ای تازه است  میل و صمیمیت شدید است اما زوجها به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند که متقابلا احساس تعهد کنند . 

6-     عشق عاطفی : 

 در این عشق صمیمیت و تعهد شدید اما میل ضعیف است .

این عشق در مقایسه با عشق از نوع دوستی یا همدلی بهتر فهمیده میشود .

در روابط دوستانه عمدتا صمیمیت وجود دارد و ابعاد میل و تعهد ضعیف تر هستند مگر در دوستی های خاص خاص .

عشق عاطفی یا عشق یاری در بین زوج هائی دیده می شود  که به مدت تقریبا طولانی با همدیگر هستند و از یکدیگر رضایت دارند .

گاه در بین همکاران و همکلاسیها نیز از این نوع عشق دیده می شود .  

7-     عشق ساده لوحانه  : 

 در این نوع عشق میل و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است .

عشق ساده لوحانه در بین زوج هائی دیده میشود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیم می گیرند ازدواج کنند .حتی اگر یکدیگر را اصلا نشناسند .

در جواب اینکه چرا به او علاقمند شدی میگوید :

از راه رفتنش خوشم می آید ، نحوه آرایش مویش برایم جذاب است ، از ژست سیگار کشیدنش خوشم آمده و پاسخهائی از این قبیل  .....آنها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شوند احساس صمیمیت می کنند . گاهی هم احساس میکنند یکدیگر را دوست ندارند .

نمونه این قبیل دوستیها را می توان در نوجوانانی دید که پنهان از خانواده بر سر قرار خود بموقع حاضر می شوند .

به انواع حیل و دروغ  و بدور از اطلاع خانواده  سعی میکنند آنچه را که دوستشان خواسته انجام دهند. 

8-     عشق آرمانی  یا عشق تمام عیار یا عشق کامل : 

 این عشق کامل  سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است .

 اشتنبرگ می گوید رسیدن به این مرحله خیلی ساده تر از  از نگهداشتن آن  است . 

 جدول زیر آنچه را که در باره روابط دو نفر یا 8 نوع شیوه دوست داشتن اشاره شد بطور خلاصه نشان می دهد .  

 جدول انواع عشق از نظر اشتنبرگ 

  میل صمیمیت تعهد 
فقدان عشق  ضعیف ضعیف ضعیف
همدلی یا دوستی  ضعیف قوی ضعیف
شیفتگی و شور و شوق  قوی ضعیف ضعیف
عشق خالی  ضعیف ضعیف قوی
عشق رمانتیک  قوی قوی ضعیف
عشق عاطفی یا عشق یاری  ضعیف قوی قوی
عشق ساده لوحانه  قوی ضعیف قوی
عشق آرمانی  قوی قوی قوی

  فرایند 6 مرحله ای ازدواج و طلاق 

 بر آورده شدن نیازهائی همچون عاطفه دوستی عزت نفس امنیت و حمایت و کمک  از جمله انگیزه های ازدواج است .

بطور کلی وقتی کسی شدیدا علاقمند به فرد دیگری می شود از یک فرایند 6 مرحله ای میگذرد .و هیچگاه بطور یکباره و آنی عشق و علاقه شدید بوجود نمی آید .

مگر اینکه پیش از آن خیالپردازیها ی ذهنی  در مورد تصویری از شخص خاصی با ویژگی های خاص در ذهن او بوده باشد .

1- اولین مرحله ، احساس آرامش نزد دیگری است .

وقتی کسی نزد دیگری درد دل می کند و یا امکان می یابد که در محضر او حضور داشته باشد توام با شرایطی که نه تنها استرس زا نبوده بلکه آرامش بخش نیز هست بتدریج با آن محیط یا فرد و یا هردو علاقمندی خفیف و پنهانی پیدا میکند .  

2- در این مرحله بدلیل تکرار تجربه قبلی احساس امنیت نیز به آن اضافه می شود . 

3- با تکرار آرامش و امنیت  ، وابستگی فرا می رسد . 

4- با تکرار زنجیره آرامش – امنیت – وابستگی  ، دوست داشتن و حس علاقمندی خاص بوجود می آید . 

5- با تکرار زنجیره آرامش ،امنیت وابستگی و دوست داشتن ،وابستگی شدید ایجاد می گردد  

6- با تکرار  زنجیره قبلی و پس از وابستگی شدید ،عشق  یا بعبارتی علاقمندی شدید بوجود می آید .

این فرایند، هم مدل بسیار خوبی برای توضیح چگونگی علاقمند شدن و ازدواج کردن یک زوج است و همچنین مدل بسیار خوبی است برای توضیح چگونگی دلسرد شدن و طلاق گرفتن همان زوج . 

                                  به مدل زیر نگاه کنید :  

 

1-  آرامش یافتن نزد کسی علاقمندی می آورد

  2-  امنیت یافتن نزد کسی  علاقمندی می آورد

  3-  آرامش و امنیت نزد کسی وابستگی ایجاد میکند

  4-  آرامش و امنیت و وابستگی به کسی باعث می شود که او را دوست داشته باشیم .

   5-  آرامش و امنیت و وابستگی و دوست داشتن کسی باعث می شود که شدید تر به او وابسته شویم .

 

  6-  آرامش و امنیت و وابستگی و دوست داشتن کسی و تشدید وابستگی به او موجب تصمیم به ازدواج می شود.   

1-  آرامش نیافتن نزد کسی ،عدم علاقمندی و عدم تمایل ایجاد می کند

 2-  احساس نا امنی نزد کسی ، میل به اجتناب و دوری را ایجاد می کند

 3-  عدم آرامش و نا امنی نزد کسی دلزدگی و اضطراب ایجاد میکند .

  4-  عدم آرامش و نا امنی و دلزدگی نسبت به کسی باعث باعث می شود که نسبت به او احساس دوست نداشتن ایجاد شود.

 5-  عدم آرامش و نا امنی و دلزدگی  ، و انزجار و دوست نداشتن باعث ایجاد میل شدید به اجتناب از دیگری می گردد.

 6-  احساس عدم آرامش و احسلاس نا امنی احساس دلزدگی و انزجار و میل شدید به اجتناب ، باعث ایجاد احساس نفرت و نهایتا طلاق می گردد.

 محور 1-  آرامش  - امنیت – وابسته شدن – دوست داشتن – تشدید وابستگی – عشق ورزی  

محور 2 – نا آرامی – نا امنی – عدم وابستگی و دلزدگی – احساس انزجار – تشدید دلزدگی – نفرت – طلاق 

 کاربرد های الگوی فوق هم برای جلسات روان درمانی خانواده و زوج درمانی است و هم بینش دادن و آگاهی دادن جهت پیشگیری از روابط و وابستگی ها و ازدواج هائی که ممکن است مطلوب و خوش فرجام نباشد . 

 تمامی عشق ها روزی به اتمام میرسند و  هیچ عشقی پایدار نیست.ما انسانها میمیریم ،اما نابود نمیشویم. بلکه تغییر ماهیت میدهیم .

 حیات ما ابدی است .عشق ها نیز می میرند .اما مردن آنها دلیل بر نابودی نیست ،بلکه به تغییر شکل و هویت می دهند.

صمیمیت جاودانه  و یا نفرت  

    معرفی کتابهای مفید در این زمینه: 

1-      داشتن یا بودن=اریک فروم

2-      هنر عشق ورزیدن = اریک فروم

  3-      لطفا گوسفند نباشید = نامنی

4-      امپراتورهای ذهن = منصور بهرامی

5-      گلگشت عارفان = جمال هاشمی

6-      انسان پاره پاره = نیکلای.....

7-      چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

8-      وضعیت آخر = تامس آ هریس

9-      ماندن در وضعیت آخر = ترجمه اسماعیل فصیح

10-  روانشناسی اعتراض = ترجمه مهدی قراچه داغی

11-  آیا تو آن گمشده ام هستی؟ = باربارا. د . آنجلیس

12-  رازهائی در باره مردان = باربارا. د . آنجلیس -ترجمه هادی ابراهیمی

13-  لحظه های حقیقی = باربارا. د . آنجلیس-  ترجمه اصغر اندرودی

14-  سفر عشق = باربارا. د . آنجلیس- ترجمه هادی ابراهیمی

15-  رازهائی در باره زنان = باربارا. د . آنجلیس- ترجمه هادی ابراهیمی

16-  مهر طلبی یا بیماری راضی کردن دیگران= دکتر هایت بریکر ترجمه مهدی قراچه داغی

17-  مجموعه داستان های شل سیلور استاین = شل سیلور استاین

18-  فنون خانواده درمانی = مینوچین – ترجمه فرح سیاح

19-  رهائی = مراقبه برای رهائی از وابستگیهای نا سالم=ملودی بیتی –

ترجمه  مهدی قراچه داغی

20-  قصه درمانی = میلتون اریکسون – مهدی قراچه داغی

21-  سودای عشق( مهارتهای ارتباطی پیشرفته برای عشق پایداردر روابط همسران) = جان گری

22-  این نیز بگذرد = اشو

23-  الماسهای آگاهی = اشو

24-  ده قدم تا نشاط(فنون رهائی از افسردگی و تقویت عزت نفس) = دیوید برنز –ترجمه مهدی قراچه داغی

25-  عشق هرگز کافی نیست = آیرون بک ترجمه قراچه داغی

سی باور غلط در ازدواج

 

                                         

* ازدواج باعث درمان مشکلات روانی می شود.

* اساس ازدواج فقط و فقط عشق است (عشق کافی است).

* عشق مال داستانهاست و در زندگی واقعی وجود ندارد.

* ازدواج راهی برای سعادتمند شدن است.

* ازدواج راهی برای تضمین زندگی فرزندان است (از دیدگاه والدین دختران و پسران جوان).

* ازدواج راهی برای پیشگیری از انحراف فرزندان است.

* ازدواج راهی برای فرار از مشکلات است.

* ازدواج راهی برای جلب رضایت والدین است.

* دوستی قبل از ازدواج، تضمین کننده یک ازدواج موفق  است.

* حالا ازدواج می کنم و بعد «او» را تغییر می دهم.

* باید با کسی ازدواج کرد که از همه نظر کامل باشد.

* زن باید وارد یک زندگی کامل شود.

* مهم این است که جوان ازدواج کند، بقیه مسایل حل می شود.

* یک ازدواج هرچند ناموفق بهتر از تجرد است.

* کسی که به خانواده خود خیلی اهمیت می دهد پس حتماً در زندگی مشترک نیز موفق خواهد بود.

* ازدواج می کنم و بعد طلاق می دهم (می گیرم).

* اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبختم، ولاغیر.

ازدواج یعنی خوشبختی  و رفاه.

* ازدواج یعنی اسارت.

* مهریه تعیین کننده موفقیت در ازدواج است.

* شاید اگر با دیگری ازدواج می کردم موفق تر بودم.

* زن و شوهر باید کاملاً شبیه هم باشند.

* زن و شوهر باید همه مسایل خود به یکدیگر بگویند.

* زن و شوهر باید کاملاً وقتشان را با هم بگذرانند.

* زن باید تابع و مطیع محض مرد باشد.

* شوهر باید همسرش را به همه خواسته هایش برساند؛ شوهر باید همه مشکلات او را حل کند.

* به هیچکس نمی توان اعتماد کرد. («مردها غیر قابل اعتمادند» یا «زن ها فریبکارند»)

* چون خودم تصمیم گرفتم باید تا آخرش بروم؛ هر قولی که می دهی باید تا آخرش بایستی.

* زن و شوهر باید در همه مسائل اتفاق نظر داشته باشند. زن و شوهر باید تابع هم باشند. زن و شوهر باید همه فعالیت هایشان مشترک باشد.

* مرد باید جلوی زنش در بیاید. به زن نباید رو داد. نباید محبتت را نشان دهی. نباید طرف مقابلت بفهمد که دوستش داری چون آن وقت سوءاستفاده می کند.

* افرادی که طلاق  می گیرند حتماً افراد مشکل داری هستند. کسی که طلاق می گیرد حتماً آدم بدی بوده است.

* والدین نباید در تصمیم ما دخالت کنند اما باید زندگی ما را تأمین کنند.

* هر نوع زندگی بهتر از طلاق است.

* طلاق یعنی بدبختی.

* رابطه جنسی پدیده ای گناه آلود یا زشت است.

دکتر صبحی - فوق دکترای روان شناسی


زنان و مردان تفاوت ها ، شباهت ها

 


                                                    

روان شناسان در مورد بروز تفاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند. آنها معتقدند که تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت رفتاری است که جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند که دو جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند، بلکه اجتماع موجب می شود که آنها گرایش های متفاوت پیدا کنند و به زمینه های مختلف سوق داده شوند. از نظر جامعه شناسان تفاوت زن و مرد در جزییات است نه در کلیات. زیست شناسان عقیده دارند که زن و مرد تفاوت های بنیادی دارند، بدین معنا که تفاوت های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. آنها معتقدند که هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد.

آنها قبل از آن که به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، کاملاً تمایز پیدا کرده و برای زن یا مرد شدن آماده می شوند.

ویژگی های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است که پسران را برای زندگی فعال و پرجنب وجوش، و دختران را برای زندگی آرام آماده می کند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری، پسرها بهترند. از نظر کلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراک کلامی پسرها برترند.

پسرها ارتباط های مکانیکی را بهتر درک می کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند، اما در کارهای دستی مخصوصاً کارهایی که نیاز به چالاکی انگشتان دارند دخترها بهترند و چابکی انگشتان زنان به آنها اجازه می دهد که ماشین نویس خوبی باشند. یکی از ویژگی های جالب زنان این است که می توانند اطلاعاتی را برای مدت کوتاهی در حافظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است که زن ها بهتر می توانند به منشی گری و کارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به دست می آورند. اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج، خود را کاملاً وقف خانواده می کنند. البته زنان شاغل، نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند اما کمتر به جاه طلبی و مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می کند. پسمی توان گفت که علت محدودیت زن ها مسائل عاطفی است نه کمبود استعداد.

«ماتینا هورنر» می گوید زنان برای به دست آوردن موفقیت برانگیخته می شوند ولی در عین حال از موفقیت نیز می ترسند. هورنر می گوید: موفق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی است که خیلی از زنها از آن پرهیز می کنند زیرا ویژگی هایی را منعکس می کند که به طور سنتی غیرزنانه به حساب می آید. کتاب «پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر» نوشته آسیب شناسان خانواده ـکارل آندرسون» و «سوزان استوارت»، با بررسی زندگی زنان و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می گیرد که مردان معمولاً پس از ازدواج پله های ترقی را طی می کنند و کارآمدتر، عاقل تر و نهایتاً موفق تر می شوند.

«دیوید اسکوس» پروفسور علوم رفتار شناسی بیان می کند که کروموزم X پدری نه تنها از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به کروموزوم X مادری ایفا می کند بلکه انتقال دهنده برخی مهارت های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست که مردان باید مهارت های اجتماعی را بیاموزند، در حالی که زنان آن را در ساختمان ژنتیکی خود دارند و این امر با بسیاری از جنبه های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران نیز مطابقت دارد.

                                    

محققان استرالیایی اعلام کرده اند: آن قسمت از مغز که برای صحبت کردن مورد استفاده قرار می گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود که زنان در امتحانات بلاغت شفاهی، حافظه شفاهی و برخی مهارت های حرکتی ظریف بهتر از مردان عمل کنند. در مطالعه ای که با استفاده از فن رادیوگرافی و MRI صورت گرفت مشخص شد که مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می کنند در حالی که زنان از هر دو نیمکره مغز سود می برند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطفی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل کنند. شاید این نکته را که خانم ها مددکاران اجتماعی، مشاوران، آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد.

تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها در توا

تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیکی پرقدرتی دارد؛ به این معنی که موجب افزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. در واقع حتی مردی که فعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی او 40 درصد بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاف بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است که استروژن رسوب چربی را در زنان به ویژه در بعضی بافت ها افزایش می دهد. بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید حداکثر قدرت در ورزش هایی ایجاد می کند که به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از طرف دیگر این موضوع می تواند در ورزش های استقامتی سخت که برای تولید انرژی نیاز به چربی دارند یک کمک مؤثر به شمار آید. چنانکه رکورد رفت و برگشت بین دو سوی کانال مانش در حال حاضر متعلق به زنان است.

پسرها در پرتاب کردن توپ و دیسک بهتر از دختران هستند. شاید علت آن در اغلب موارد این باشد که پسران برای بازی با توپ تقویت می شوند اما احتمالاً علت اساسی تری هم وجود دارد؛ شکل دست ها در دو جنس متفاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با بازو زاویه ای تشکیل می دهد که در دست پسران وجود ندارد. بنابراین دختران به دلایل ژنتیکی و تشریحی نمی توانند موفقیت پسران را در پرتاب به دست آورند. نکته قابل توجه دیگر آن است که اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور افتاده رها کنید چگونگی وضعیت سوخت و ساز بدن در خانم ها منجر به آن خواهد شد که زن بیش از مرد زنده بماند.

منابع

بارنت، آنتونی: انسان، ترجمه محمد رضا باطنی و طلعت نفرآبادی ، نشر نو، 1369

گایتون: فیزیولوژی پزشکی، ترجمه محمدحسن عامری و همکاران ، نشر اشارت ، 1382

گنجی، حمزه : تفاوتهای فردی،، نشر بعثت، 1380

مید، مارگارت : بلوغ در ساموآ، ترجمه مهین میلانی ، نشر ویس ، 1375

سیدمحمدی، یحیی : نظریه های شخصیت؛ شولتز، دوان، نشر دانشگاه آزاد، 1382

ستوده، هدایت الله و همکاران :مفاهیم بنیادی در جامعه شناسی، نشر آوای نور، 1375

 مقایسه زن و مرد از لحاظ قدرت 

 تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی 

 تفاوت های زن و مرد از لحاظ شیوه های ارتباطی 

 مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری 

 تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک 

 تفاوت های ارتباطی بین زن و مرد 

 اگر درک کنیم که شخصیت زن و مرد متفاوت است ... 

 عوامل مؤثر در تقویت تفاوت های بین زن و مرد 

 بگویید چه شخصیتی دارید تا بگویم همسر مناسب شما چه شخصیتی باید داشته باشد 

کتاب های « خانواده » ، « کودکان » ، « روان شناسی » و « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان

زن بزرگتر از شوهر عیبی دارد؟

نگاهی به چرایی کوچکتر بودن زنان از شوهران

                                   

زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.

 ازدواج  ابعاد گوناگونی دارد و  انتخاب همسر  نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات  و...« سن » یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟

پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.

                                     

دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.»

جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

حمید اکبری- کارمند، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد. برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود.»

ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.»

این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.

وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:

الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.

ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.

ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.

وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.»

غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.

دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند.»

در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.

آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...

خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6 سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی. پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند.»

دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.

خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.

دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.

آقای که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟!»

منبع: جام جم

قبل از ازدواج در مورد مادیات هم صحبت کنید


پژوهش ها نشان می دهد «پول» یکی از عوامل اصلی سوء تفاهم های زوج هاست. اگر با صداقت و صراحت قبل از ازدواج در مورد مسائل مالی صحبت کنید، ازدواج با دوامی خواهید داشت.

پول تعیین کننده ثروت است. اما در ایجاد مساوات، امنیت، عشق، قدرت و آزادی زوج ها نقش دارد. احساس شما نسبت به پول به مراتب مهمتر از میزان دارایی تان است.

سوزان بایردر نویسنده «پرسش های مشکل؛ 100 سؤال مهمی که از نامزدتان می توانید بپرسید» می گوید: ازدواج امیدها، آرزوها و ترس های مالی خاص خود را به همراه دارد. بسیار مهم است که تصویر روشنی از توقعات، انتظارات و خواسته های خود داشته باشید. با نامزدتان در مورد مسائل مالی صحبت کنید. نظر او را نسبت به نحوه اداره مسائل مالی بپرسید. هر چه اطلاعات کامل تری از او و انتظارات خود داشته باشید، بهتر می توانید تصمیم گیری کنید.

نظر او را نسبت به بیمه درمانی، بیمه عمر، صرفه جویی در محدودیت های مالی موجود، محل اقامت، هزینه رهن، اجاره و وام، و هزینه ادامه تحصیل بپرسید.

ادامه تحصیل مستلزم فداکاری همسران است. زیرا باید مخارج اضافی را برای تحصیل شما اختصاص داد. از طرفی در صورت ادامه تحصیل، شاید فرصت کافی برای کار کردن نداشته باشید.

طرح چنین مسائلی بسیار مشکل است. ولی باعث می شود حالا و پس از ازدواج خیالتان راحت باشد و تصمیم گیری تان بر اساس واقعیات موجود باشد نه رؤیاها و آرمان ها. اگر فرهنگ خانواده تان اجازه نمی دهد خودتان این مسائل را مطرح کنید، از والدین بخواهید آنها را بپرسند.

پرسش های زیر به شما کمک می کند تا تصویر روشن تری از وضعیت مالی آینده داشته باشید:

1 - درآمد ماهانه خواستگارتان چقدر است؟

2 - آیا کار کردن هر دوی شما لازم است؟

3 - اگر خانم کار نکند، آیا همسر، خانه داری را باارزش می داند؟

4 - برای گذران زندگی چقدر درآمد کافی است؟

5 - چگونه باید خرج کرد؟ چه هزینه هایی در اولویت است؟

6 - آیا با نحوه خرج کردن یکدیگر توافق دارید؟ با چه مواردی موافق و با چه مواردی مخالفید؟

7 - اگر هر دو کار می کنید، پولتان را با هم خرج می کنید یا جداگانه؟

8 - چه مبلغی (هر دو) در بانک دارید؟

9 - اگر خواستگارتان شغل آزاد دارد، چه مقدار از درآمدش را پس انداز یا سرمایه گذاری می کند و چه مقدار را خرج می کند؟

10 - چه کسی مسئولیت برنامه ریزی مالی را در درازمدت برعهده می گیرد؟

11 - برای داشتن احساس امنیت، چه مقدار پول کافی است؟

12 - چند درصد از درآمد را پس انداز می کنید؟ آیا نامزدتان با پس انداز در بانک موافق است؟

13 - چه کسی حساب دخل و خرج را دارد؟ چه کسی قبوض آب، برق، تلفن و گاز را می پردازد؟

14 - در صورت بیمه نبودن نامزدتان، آیا با بیمه اختیاری (خویش فرما) هر دو شما موافق است؟

15 - آیا نامزدتان باید خرج والدینش را بدهد؟ در صورت پاسخ مثبت ماهانه چقدر از درآمدش را به این کار اختصاص می دهد؟

16 - اگر خدای نخواسته ازدواج تان به طلاق منجر شود آیا می تواند مهریه را پرداخت کند؟

17 - آیا او با خرید وسایل اضافی برای منزل یا کادو برای دوست موافق است؟

18 - آیا نامزدتان می پذیرد که دارایی قبل از ازدواج مثلاً زمین، خانه و ماشین به اسم خودتان باشد؟

19 - آیا خواستگارتان بدهی ندارد و ورشکست نشده است؟ در صورتی که بدهی دارد تا چه مدت پس از ازدواج چه مبلغی باید پرداخت کند؟

20 - آیا می توانید حساب جداگانه ای برای هزینه های منزل داشته باشید؟ یا هر کسی بخشی از درآمد خود را برای آن اختصاص دهد؟

21 - آیا موافقید که حساب پس انداز جداگانه ای داشته باشید؟

22 - اگر پس از ازدواج با پول کار هر دو شما خانه یا ماشین خریداری شود، آیا موافقید که سند آن به نام هر دو باشد؟

23 - اگر پس از ازدواج با بحران مالی یا ورشکستگی روبه رو شوید چه می کنید؟

24- آیا موافقید مبلغی را برای موارد غیره منتظره نظیر هزینه عمل جراحی یا بیمارستان پس انداز کنید؟

روزنامه همشهری

ازدواج ، ریشه طلاق است!

 

                                          انسانهای نزدیک ، اما دور

ریشه ی  بسیاری از طلاق‌های فیزیکی و عاطفی را باید در نوع ازدواج جست‌وجو کرد.

 

ازدواج ریشه طلاق است. این جمله در ابتدا ممکن است کمی عجیب به نظر برسد ولی واقعیت دارد و ریشه ی بسیاری از طلاق‌های فیزیکی و عاطفی را باید در نوع ازدواج جست‌وجو کرد.

 

شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه به دلیل نابسامانی از یک سو و پیچیدگی از سوی دیگر ، زمینه‌های لازم برای یک ازدواج واقعی و سالم را فراهم نمی‌کند.

 

 عدم تعادل جنسی ، فشارهای اقتصادی و معیشتی تأمین یک زندگی خانوادگی، شرایط فرهنگی جامعه و سنت‌هایی که کارکرد مطلوب خود را از دست داده و بلکه کارکرد منفی پیدا کرده‌اند، تغییر و تحول نگرش‌ها و ارزش‌های اجتماعی و... همه و همه دست به دست هم داده‌اند و امکان ازدواج درست و تشکیل زندگی خانوادگی پایدار را برای خیل عظیمی از جوانان کشور دشوار کرده است.

... در چنین شرایطی است که گروه قابل توجهی از جوانان ، عطای ازدواج و تشکیل خانواده را به لقایش بخشیده و زندگی مجردی پیشه می‌کنند .

 گروهی دیگر با رویاهای بلند پروازانه، تن به دامی می‌سپارند که وعده ارتقای موقعیت اجتماعی و طبقاتی آنها را در ازدواج با اقشار بالا و مرفه جامعه و یا ازدواج با افرادی از آن سوی مرزها می‌دهد.

 

جمعی دیگر در حسرت عدم امکان ازدواج با مطلوب خویش ، تن به ازدواجی اجباری می‌دهند که با پوششی از منع و محدودیت‌های فرهنگی و فشارهای اجتماعی و خانوادگی همراه است.

 

برخی به قول خودشان ، می‌سوزند و می‌سازند ، اما دم بر نمی‌آورند . چرا که عهد کرده‌اند با لباس سفیدی که به خانه بخت می‌روند به زندگی‌شان خاتمه دهند.

 

عده‌ای جسورتر ، پشیمان از ازدواجی ناشی از عدم شناخت و آگاهی، راه دادگاه‌های خانواده را پیش می‌گیرند و ماه‌ها و سال‌ها در راهرو‌های دادگستری سرگردانند تا حکم طلاق بگیرند.

 

و بالاخره گروهی نیز با هنجارشکنی و بی‌وفایی، ازدواج ناخواسته و نامطلوب را در ظاهر ادامه می‌دهند ، اما با نوعی طلاق عاطفی ، دل در گروی دیگری دارند و آشیانه‌ای دیگر بنا می‌کنند.

 

 اشکال و انواع ازدواج‌های نامطلوبی که ریشه‌های طلاق و جدایی را در خود دارند به فهرستی که در بالا اشاره رفت محدود نمی‌شود و می‌توان باز هم به آنها اضافه کرد. اما همه این اشکال و انواع زندگی‌های از هم گسیخته و ناموفق یک پیام دارند؛ ازدواج نامطلوب ریشه ی جدایی است.

 

بیائید و بیائیم با شناخت مسائل و مشکلات این عرصه از اجتماع و تلاش برای حل تعدیل آنها  ، زمینه‌های ازدواجی سالم و زندگی متداوم و پایدار زوج‌های جوان را فراهم کنیم.

منبع : همشهری

مشاوره در ازدواج ضروری است

نقش ازدواج در بهداشت روانی و ضرورت مشاوره در ازدواج          

مشاوره ی ازدواج ضروری ست

از نظر بهداشت روانی ، افرادی که در ازدواج خود موفق بوده اند ، کمتر دچار بیماریهای روانی می شوند. بنابراین ازدواج می تواند عامل مهمی برای پرهیز از خطا و سببی برای سلامت تن و روان باشد به طوری که در بین کسانی که به بیمارستانهای روانپزشکی مراجعه می کنند افراد مجرد بیشتر به چشم می خورند(سیدفاطمی، 1378)

افراد مجرد ، زنان بیوه و کسانی که متارکه کرده اند در مقایسه با اشخاص متأهل بیشتر دچار مرگ و میرهای زودرس می شوند و این موضوع در مورد کلیه ی ملل و در تمام ساختارهای اجتماعی صادق است.این اظهار نظرها دلالت بر آن دارد که ازدواج و تأهل اثر مهمی بر وضع روانی و سبک زندگی انسان دارد و افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد از تعادل روانی بالاتری برخوردار هستند (یزدانی، 1378).

همچنین تحقیقات نشان داده است که میزان افسردگی افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است(فرهادی، 1378)

خصوصیات ازدواج موفق:

همان طور که ذکر شد، ازدواج بر سلامت روانی افراد در کلیه ی ملل و جوامع با هر ساختاری تاثیر مثبتی دارد ولی نه هر ازدواجی ، بلکه همچنان تاکید شد ازدواجی که با موفقیت همراه باشد.

 

پیامبر گرامی اسلام نیز همسر خوب و شایسته را بزرگترین نعمت زندگی دانسته اند، نه هر همسری را. بنابراین ازدواجهای موفق مشوق رشد و شکوفایی اشخاص است ولی ازدواج هایی که با موفقیت همراه نباشد با مشکلات فراوان از قبیل ناکام کردن، تعارض و تنها گذاشتن طرفین توأم خواهد شد . وقتی هم تعارض زناشوئی شروع می شود، زن و شوهر به خاطر بی اطلاعی از مکانیسم های خانواده و ندانم کاری به مشکل دامن می زنند.

 

درباره ی خصوصیات ازدواج موفق ملاک ها و مشخصات مختلفی ارائه شده است. دکتر ”اسپرجیون“ روانپزشک معروف انگلیسی معتقد است ازدواج موفق باید چهار نیاز اساسی انسان را برآورده سازد:

1-  تامین کننده ی نیازهای جنسی باشد.

2- بین طرفین ارتباط و تعامل توأم با تفاهم وجود داشته باشد و در موقعیتهای گوناگون ستایش و قدردانی از یکدیگر را ابراز دارند.

3- زوجین زمینه های تشویق جهت رشد و شکوفایی یکدیگر را فراهم می سازند.

4- دو طرف علاوه بر عشق و محبت به یکدیگر ،به ازدواج نیز عشق می ورزند و در حفظ بنیاد خانواده پیوسته تلاش می کنند(نوابی نژاد،1379)

 

به طور خلاصه می توان برخی از خصایص ازدواج موفق را این چنین برشمرد:

1-  زن و شوهر خود را خوشبخت می دانند.

2-  ارضای کامل و متقابل نیازهای فیزیکی و عاطفی اساسی انجام می گیرد.

3- هر یک از همسران زندگی دیگری را بارور می گرداند.

4- محیط زناشوئی ، شخصیت هر کدام از دو طرف را ارزشمند و ارجمند می گرداند و به هر یک امکان می دهد که به عنوان  یک شخص استعدادهای ذاتی خود را شکوفا سازند و تحقق بخشند.

5-  پشتیبانی متقابل دارند؛ هیچ یک از زن و شوهر”خود“ یا ”من“ دیگری را تهدید نمی کنند و از بودن با همدیگر احساس آرامش می کنند.

6- نسبت به هم درک و فهم متقابل دارند(شعاری نژاد، 1371)

7- خانواده محل ارزیابی مشکلات و کمبودها و اقدام در جهت رفع آنهاست.

8- سرچشمه ی دوستی، رفاقت و حمایت کننده ی روانی ، اقتصادی و فرهنگی است.

9- خانواده بی اعتمادی، بی انگیزگی، تکرار کار و کسالت ناشی از آن را نیز رفع می کند.(نوابی نژاد، 1379)

عوامل موثر بر ازدواج موفق :

ازدواج موفق با خصوصیاتی که برشمردیم به عوامل متعددی بستگی دارد که می توان آنها را به طور خلاصه اینچنین ذکر کرد:

1- تناسب در تحصیلات

 2- تناسب در سن

3- تناسب در عقیده و اخلاق

4- تناسب در تمایلات جنسی

 5- تناسب و هماهنگی فکری و عاطفی (شفیع آبادی، 1378)

6- تناسب در ایمان و اعتقادات مذهبی

 7- تناسب در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده

 8- تناسب در وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده (نوابی نژاد، 1374)

9- تناسب در مکان جغرافیایی

 10- تناسب در تواناییهای ذهنی(نوابی نژاد، 1379) و ..

 

نقش و ضرورت مشاوره در ازدواج :

ازدواج همان طور که ذکر شد ، یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر آدمی رخ می دهد ، لذا واجد توجهی در خور اهمیت آن است. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تاثیر آن در تداوم و استحکام خانواده و تربیت فرزندان و داشتن زندگی سالم توأم با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره ی ازدواج بهره مند شوند و از این طریق با اهداف، وظایف و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ی ازدواج با بهره گیری از خدمات مشاوره ازدواج می توانند با گامهای راسخ تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر موفق باشند.

 

متاسفانه در جامعه ی ما در برخی از موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می کنند. همچنین بعد از تشکیل خانواده نیز در صورت ایجاد تعارض های زناشوئی به دلیل بی اطلاعی و نداشتن آگاهی کافی و ندانم کاری ، به این مشکلات دامن می زنند همین عوامل و بی اطلاعی ها ضرورت انجام مشاوره را در تمام مراحل ازدواج و تشکیل خانواده دو چندان کرده است.

 

امروزه ارزش خدمات مشاوره ازدواج و خانواده درمانی نه فقط در درمان کارکردهای غلط و نامطلوب زن و شوهر، که در پیشگیری از بروز بسیاری از نابسامانیها در زندگی زناشوئی و حفظ و ابقاء و یا انتقال ویژگیهای رفتاری مطلوب و شرایط و موقعیتهای پویا و رشد دهنده در زندگی خانواده شناخته شده است.

 

انواع مشاوره ازدواج:

توجه به روند ازدواج نشان می دهد که هر یک از مراحل آن به مشاوره ی مخصوص آن مرحله نیاز دارد.

مراحل مشاوره ی ازدواج عبارتند از (روشن،1378) :

1-  مشاوره قبل از ازدواج:

هدف اصلی مشاوره در این مرحله، کمک به افراد جهت انتخاب زوج مناسب است.این مرحله مهمترین مرحله ی مشاوره ی ازدواج است، زیرا جنبه ی پیشگیری دارد و در صورت هدایت صحیح موجب تامین بهداشت روانی خانواده می شود.

2- مشاوره در حین ازدواج:

هدف از مشاوره در این مرحله، تحکیم پایه های زوجین است. شناخت زوجین از یکدیگر، به دست آوردن اطلاعات درباره ی روان شناسی زن و مرد ، چگونگی رفتار صحیح آنها با یکدیگر و جلوگیری از بروز اختلاف نظرها و عمیق شدن آن ، از اهداف این مرحله مشاوره است.

3- مشاوره بعد از ازدواج:

زوجین در این مرحله، یعنی شروع زندگی مشترک مسائل فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی و سنن مورد قبول یکدیگر را عملاً تجربه می کنند و ممکن است قادر به حل پاره ای از تعارضات و اختلافات نباشند، بنابراین مشاوره در این مرحله برای راهنمایی آنها و پیشگیری از بروز اختلاف مفید خواهد بود .

 

منبع : بر گرفته از مجله مشاور خانواده – با تغییر وتلخیص

 

مقالات مرتبط :

 شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید؟                   

ازدواجهای فامیلی نیاز به مشاوره ژنتیک دارد              

زنان و مردان تفاوت ها ، شباهت ها                       

شور و مشورت در خانواده                                  

نسخه ای برای گشایش بخت

                                              نسخه ای برای گشایش بخت

می گویند: دخترشان به مرز ترشیدگی رسیده، یا پسرشان هر جا خواستگاری می رود، دست رد به سینه اش می زنند...و باید فکر چاره بود که بختشان باز شود.

 

 مادربزرگ و خاله کوچیکه و عمه خانم می گویند : باید برایش سرکتاب باز کنیم. خودش هم می گوید بروم فال قهوه بگیرم تا اوضاع و احوالم را واضح تر بشناسم و بدانم به کجا می روم.

 

 در مراسم خواستگاری دختر به پسر می گوید، تو متولد ماهی از سال هستی که در طالع ماه تولد من خوش یمنی و خوشبختی نمی آورد، پس ازدواج ما نتیجه ای ندارد! خواهر آقای داماد برایش فال قهوه می گیرد، به او می گوید اگر در تاریخ خاصی به خواستگاری بروی، زندگی خوش و خرمی برایت رقم می خورد. روز خواستگاری فرا می رسد و پسر جواب رد می گیرد! برای پسر سرکتاب باز می کنند و فرد مستجاب الدعوه ای(!!) با گرفتن مبلغ درشتی(!) چند دستور العمل و یک معجون بدمزه و معلوم الحال را برای پسر تهیه می کند بلکه مشکلش حل شود...

 

 همه این ها از واقعیاتی است که بعضی افراد و حتی خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند. باور انواع و اقسام فال ها و افرادی که ادعای برقراری ارتباط با عالم ماوراء دارند و یا خود را مستجاب الدعوه می خوانند و با گرفتن پول های گزاف سعی در سوء استفاده از بی اطلاعی و عوام گرایی برخی از افراد جامعه را دارند، همه از مواردی است که موجب می شود خانواده ها خسران زیادی را درمورد ازدواج جوان هایشان متحمل شوند تا جایی که گاهی یک عمر از کرده خود هم پشیمان می شوند.

 

مرز واقعیت و خرافه

محمد مهدی محققی کارشناس مسائل دینی درباره مسئله دعا و بازکردن سرکتاب می گوید: اصل این که دعا و ارتباط در طبیعت تاثیرگذار است را نمی توان انکار کرد و در روایات داریم که پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده اند، اگر دعا نبود پروردگار به شما نگاه نمی کرد. در عالم ماده و فیزیک پناه بردن به دعا و آیات قرآن تاثیر فردی و اجتماعی زیادی دارد و تحقیقات نیز نتایج این موضوع را مثبت نشان داده است . اما مرز این موضوع تا جایی است که تبدیل به خرافه و عوام فریبی نشود. محققی در این باره می گوید: پناه بردن به افرادی که خود را مستجاب الدعوه می خوانند و ادعا می کنند که واسط ارتباط بین خالق و مخلوق هستند در شرع مقدس هیچ پایه و اساسی ندارد. وی با اشاره به نادیده گرفتن مرز میان دعا و سحر از سوی خانواده ها اظهار می کند: در آیات قرآن داریم ذکر شده که دو ملک به بابل فرستاده می شوند و به مردمان آن جا چیزی می آموزند که مردها و همسرانشان به اختلاف می افتند; سحر کردن و طلسم کردن و یا با انواع فال ها، از آینده خبر دادن و به خصوصیات و چند و چون افراد پی بردن "شاید" امری باشد که خیلی ها از آن نتیجه گرفته و به نتیجه دلخواه خود رسیده اند اما از نظر شرع این موضوع امری حرام تلقی می شود. محققی می افزاید: پناه بردن به فال و طلسم و سحر مسئله را غامض تر می کند و جز این ثمری ندارد. از طرفی فال و کف بینی و طلسم از امور در ارتباط مستقیم با عالم غیب و ماورا» و پنهانی است و دیده نمی شود، بنابراین نمی توان گفت که فردی که ادعا می کند، واقعا دارای چنین قدرتی است. زیرا در بسیاری موارد شیادانی هستند که از زود باوری و جهل مردم استفاده می کنند و آنان را نسبت به عقایدشان سست و بی ایمان می کنند.

 

شیادانی که خود را نخبه می دانند

در بحث سحر برخی با نوشتن یک سری اوراق، نوشته ها و دستورالعمل افراد را ملزم به انجام اموری می کنند که جدا از مسئله دعا است. چنین اموری هم به لحاظ دینی حرام محسوب می شود و هم در اغلب موارد مشکل افراد را بیشتر می کند. شاید خانواده ها در ابتدا احساس کنند که مشکلشان حل شده، اما قطعا این مسئله می تواند در روند زندگی آن ها در آینده موثر باشد و آنان را با مشکلات عدیده ای مواجه سازد. کمااینکه با نتیجه نگرفتن از آن نوعی بدبینی مفرط به دعا و ارز و نیاز هم پیدا می کنند و یا با گرفتن نتیجه ول به صورت اتفاقی، دچار یک اعتیاد افراطی در زمینه استفاده از اینگونه راه حل های کاذب می شوند. محققی می افزاید: سحر و جادو و طلسم را نمی شود انکار کرد، اما از آنجایی که اراده آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد و حق زندگی آزادانه را از افراد می گیرد کاری حرام است. هر چند این مسایل در طبیعت و فیزیک موثرند و آن را تغییر می دهند اما به لحاظ شرعی امری حرام خوانده می شود.

 

 حجت الاسلام محققی درباره باز کردن سرکتاب نیز می گوید: بازکردن سرکتاب و یا دعایی کردن افراد و دعاگرفتن برای حل مشکل و مسئله خاص، در صورتی که منحصر به آیات قرآن و برقراری ارتباط بیشتر با خداوند و استفاده از ذکرهایی که به منظور تقویت رابطه قلبی با خداوند باشد، مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر افراد را ملزم به انجام اموری کنند که به زحمت بیفتند و مجبور به هزینه کردن به بهانه های مختلف و یا انجام امور غیرعادی شوند امری حرام و بدور از شان انسان خواهد بود. وی در ادامه گفتگو با برنا تصریح می کند: شیادان در بسیاری موارد سعی می کنند خودشان را نخبه نشان دهند و گاهی با پی بردن سریع به بعضی مسائل خود را به عنوان فردی که به آینده آگاه است، معرفی می کنند و به این ترتیب اتفاقات خوشایند را به خود نسبت می دهند. در مسئله بخت گشایی در ازدواج و این که خانواده بخواهد به منظور باز کردن بخت دختری که به اصطلاح بسته شده است، اقدام به گرفتن طلسم کند و به سحر و جادو پناه ببرد نیز مسئله ای است که حرام شمرده می شود.

 

انحراف بدون بازگشت

گاهی خانواده هایی احساس می کنند که با گرفتن انواع و اقسام دستور العمل ها و یا با پناه بردن به فال های متعدد می توانند در امر ازدواج جوان هایشان راه گشا باشند و خوشبختی بیشتری برایشان رقم بزنند. اما باید این مسئله را نیز مورد توجه قرار داد که از آینده خبر داشتن هیچ ذوقی برای تازه تر بودن و موفق تر شدن یا خوشبخت تر زندگی کردن در جوان نمی گذارد و یا در مقابل کار حرامی مانند طلسم کردن و جادو شدن، طلسم دیگری گرفتن امری به دور از محدوده شرع است که حرام شمرده می شود و آینده روشنی را در پی ندارد. بلکه بهترین مسیر، پناه بردن به خداوند و برطرف کردن مشکلات از طریق دعا و آیات خداوند است که والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین...از سوی دیگر رجوع به اینگونه افراد آن هم بدون شاخصی برای تایید سخنان و یا حتی آگاهی ایشان باعث ایجاد یک موج رمال پروری در جامعه می شود و این شغل کاذب به خاطر داشتن مشتری و تقاضا به وجهه ای اجتماعی برای برخی تبدیل می شود. مضاف بر اینکه پس از مدتی فرد قضا و قدر الهی را در سیطره بندگانی ضعیف که خود ناتوان ترین افراد در قبال مشیت الهی هستند، می بینند و این همان انحراف بدون بازگشت و پرهزینه ماجرای اعتقاد به طالع بینی است.