مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

خانم ها چه خصایصی را دوست دارند

 

خیلی سخت است که بتوان بر طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می دهند. نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند. شاید برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛ اما بد نیست که در این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!

این مقاله را بخوانید تا ببینید کدامیک از رفتارهای "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر می انگیزد و برای تغییر آنها مجددا فکر کنید.

1- مرد مردها

هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید. او بدش نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان خود گپ بزنید. یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر شما به هم می شود. البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد - هر چند این امکان وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با دوستانتان هستید بزنید.

2-  نه گفتن

شما باید تصمیماتی که به ذهنتان را می رسد را انجام دهید و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور می دهد، عمل کنید؛ حتی اگر این کار سبب عصبانی شدن خانم شود. آقایون تصور می کنند که دخترخانم ها به دنبال نامزدهایی می گردند که او را بتوانند روی یک انگشت خود بچرخانند و هر چه که می گویند انجام دهد. اگر بخواهید همیشه مطابق آنچه به شما دیکته می شود، عمل کنید، دیری نخواهد گذشت که رابطه تان کسل کننده و ملال آور می شود. خانم ها به دنبال مردی هستند که چیزی برای ارائه کردن در دست داشته باشد و بتواند عقاید و ملاحظات شخصی خود را در بحث ها وارد کند. آنها به دنبال مردی هستند که شخصیت منحصر بفردی داشته باشد. اگر تمام زندگی یک مرد را تنها "همسرش" تشکیل دهد، آنگاه دیگر چیزهای زیادی برای گفتن ندارد و برایش سورپرایزهای زیادی باقی نمی ماند که بتواند در مواقع ضروری آنها را رو کند. حتی اگر همسر شما از آن دست خانم هایی باشد که دوست دارند قدرت و کنترل خانواده را بدست بگیرند، باز هم بدش نمی آید که گه گاه با شما قدرت آزمایی و جدلی برابر داشته باشد. بنابراین اگر تا به حال تصور می کردید که باید کنترل تمام امور را به دست او بسپارید، بهتر است از این به بعد دست از این کار بردارید؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نباید خودتان را به یک خدمتکار خانگی دست آموز تبدیل کنید.

3-داشتن علاقه ی جنسی

کاملاً روشن است که اگر یک رابطه، تنها به برقراری روابط جنسی محدود شود، طرف مقابل احساس می کند که مورد سوء استفاده قرار می گیرد؛ اما از سوی دیگر باید این امر را نیز در نظر گرفت که یک خانم زمانیکه می بیند شوهرش در مقابل او کنترل خود را از دست میدهد و ابزار علاقه می کند انگار دنیا را به وی داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از یک روز سخت کاری و سرو کله زدن با ارباب رجوع و همکاران او را در خانه می بینید هیچ چیز جز معاشقه نمی تواند او را خوشحال کند؛ این امر سبب می شود که او خودش را در راس تمام شادی های جهان قرار دهد. اگر او شغل حساس و با ارزشی دارد و در سمت مهمی قرار دارد، بهتر است شما شروع کننده ارتباط جنسی باشید. این امر به او اجازه می دهد که با خیال راحت از رابطه خود لذت ببرد.

4- مستقل بودن

شاید همیشه خانم ها به این دلیل که همسرشان ادعا می کنند سرشان بیش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه کافی مبذول نمی دارند، وقت زیادی را در محل کار خود سپری می کنند و یا با دوست های خود خوش گذرانی می کنند، ناراحت می شوند. باید توجه داشت باشید که اگر می خواهید همسرتان در کنارتان باقی بماند، باید مانند یک پرنسس با او رفتار کنید؛ اما از طرف دیگر، همواره در نظر داشته باشید که اگر سرگرمی، تفریح و کارهای دیگری برای انجام دادن نداشته باشید، ممکن است خانم احساس کند که در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه که شما در رابطه نیاز به فضا دارید، خانم ها نیز از آزادی خود لذت می برند و شدیداً به آن محتاج هستند. یک مرد مستقل و متکی به نفس در نظر خانم ها از جذابیت بیشتری برخوردار می باشد. یک مرد محتاج و بدون آرزو های بزرگ، برای بیشتر خانم ها هیچ گونه جذابیتی ندارد. بنابراین شما مجاز هستید که با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذارید و شغل و سرگرمی مخصوص به خودتان را داشته باشید.

5- حسود بودن

حسادت یکی از احساسات قوی به شمار می رود. هر چند انسان ها نمی توانند میزان دقیق حسادت خود را کنترل نمایند، اما مقدار کمی حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقی، به راحتی می تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزایش دهد. اگر شما نسبت به مردهایی که با اوصحبت می کنند، هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهید، او تصور می کند که به هیچ وجه برایش ارزش قائل نیستید، به همین دلیل به دنبال کسی می رود که این خلا را برایش پر کند. اگر او در مورد یک همکار مذکر خیلی صمیمی و یا مربی اش بازخواست نمایید، شاید در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندی بر لب هایش نقش خواهد بست. توجه: زمانیکه نوبت به حسادت می رسد، مقدار کمی از آن می تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج کردن آن به شدت صرفه جویی کنید. از قدرت فوق العاده آن با خبر شوید: او می تواند عاشق مردی شود که نسبت به دارایی های شخصی او حساس بوده و از آنها محافظت کند.

6-آسیب پذیری گاه به گاه

هر انسانی دوست دارد که احساس کند دیگران به وجود او نیازمند هستند و از آنجایی که کمتر اتفاق می افتد یک خانم بتواند از شوهر خود محافظت کند، بد نیست که به او اجازه دهید این کار را از طریق روش های دیگر به شما اثبات کند. برای مثال بد نیست که به او اجازه دهید تا به شما گوشزذ کند نیاز به جوراب های بیشتری دارید، یا اینکه همیشه یادتان می رود رخت ها را به خشک شویی ببرید، و برای بستن کروات خود به کمک او احتیاج دارید. شاید احمقانه به نظر برسد اما گاهی اوقات همین موارد ساده و پیش پا افتاده سبب می شود که او احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند و بیش از پیش جذب شما شود. البته این امر بدان معنا نیست که سعی کنید از او برای خود یک مادر بسازید - هر چند او از این کار بدش نمی آید - اما این امر شاید جزء آخرین چیزهایی باشد که او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانیکه نیاز به کمک داشتید و احساس می کردید که او می تواند به شما کمک کند، از او درخواست همکاری کنید. با این کار بدون شک به او احساس  قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور می کنند که برای کشاندن خانم ها به سمت خود باید از خودشان یک قهرمان دست نیافتنی بسازند، اما این امر صحت ندارد. مقداری نیازمندی و کمک خواستن سبب می شود که شما در نظر او تا حدی آسیب پذیر جلوه کنید، و در چنین موقعیتی تمام خانم ها حاضر ایستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما کمک کنند.

7-پنهان کردن احساسات

شاید او همیشه اعتراض می کند که چرا نباید بداند که شما در حال فکر کردن به چه موضوعی هستید. شاید دوست داشته باشد بداند که در طول روز و در محل کار برای ما چه اتفاقاتی رخ داده، شاید همیشه از شما بخواهد تا در مورد همه چیز با او صحبت کنید، و به اصطلاح سفره دلتان را برای او باز کنید تا بتواند به عمیق ترین نقطه از احساساتتان دسترسی پیدا کند.  شما می دانید که خانم ها با دوست های دختر در مورد جزییات تمام مسائل به خصوص در مورد نگرانی های خود، صحبت می کنند. به همین دلیل اگر بخواهید تمام احساست خود را در مقابل او بازگو کنید، خیلی راحت می تواند به شما نمره دهد. در برخی مواقع اگر کمی از او دوری کنید و خود را کمی اسرار آمیز جلوه دهید، او علاقه بیشتری به شما پیدا خواهد کرد. نکته جالب اینجاست که خودش به شخصه برای پیدا کردن حقیقت تلاش می کند. خانم ها لذت می برند تا بدون اینکه شما به آنها چیزی بگویید، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بیاورند. شاید آنقدرها هم که شما تصور می کنید از این کار متنفر نباشد.

8-سرتاپای او را وارسی کنید

خانم ها به اندازه آقایون دوست دارند که دیگران آنها را به خاطر توانایی های ذهنی و عملی شان تحسین کنند، و زمانیکه کاری را درست انجام دادند مورد تشویق قرار بگیرند؛ آنها در چنین حالتی انتظار ترفیع رتبه و تشویقی نیز دارند. اگر یک خانم با حالت جذابی صحبت میکند دلش می خواهد مورد توجه قرار بگیرد. البته این امر به شرایط و کسانیکه به او توجه می کنند هم بستگی دارد. اما زمانیکه نوبت به مردی می رسد که خانم دوستش می دارد، با کمال میل به او اجازه می دهد که کلیه متعلقاتش را چک کند.  خانم ها هم مانند آقایون از تعریف و تمجید لذت می برند. اگر به او توجه کنید او واقعا خوشحال می شود و این خوشحالی شما را به هر کجا که بخواهید خواهد رساند.

9-همیشه بهترین رفتارهایتان را رو نکنید

هر چند خانم ها در بیشتر موارد، زمانی که غر زدن هایشان را شروع می کنند کاملاً جدی هستند، (به ویژه زمانیکه آشغال غذاهای خود را روی میز بگذارید و یا جوراب هایتان را برندارید) اما باید این امر را هم در نظر داشته باشید که اگر بخواهید همیشه با او موفقت کنید و مطابق خواسته هایش رفتار کنید، او دلش برای خود واقعی شما تنگ خواهد شد. این دست رفتارها به دو قسمت تقسیم می شوند: آنهایی که خود واقعی شما را نمایان می سازند و آن دسته ای که شما را به او نشان می دهند. از آنجایی که ما کاملاً واقف هستیم که خانم ها نیازمند توجه هستند و همین توجه باعث جذب خانمها به آقایون می شود، این احتمال وجود دارد که برخی رفتارهای منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روی لب های او بنشاند و در وجود او جذابیت بیشتری نسبت به شما ایجاد نماید. بنابراین هیچ گاه نباید به ظاهر صحبت های او توجه کنید؛ در بیشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست می دارد.

 

منبع:سایت ایرانیان انگلستان

زبان بدن(تقلید کردن و تصاویر آیینه ای)

”تقلید کردن“ وسیله‌اى است براى اینکه یک شخص به شخص دیگر بگوید با ایده‌ها و رفتار او موافق است. با این روش، یک شخص به‌طور غیرکلامى به دیگرى مى‌گوید ”همان‌طور که متوجه هستید، من مثل شما فکر مى‌کنم، بنابراین حرکات شما را تقلید مى‌کنم“.
مشاهده این تقلید ناآگاهانه نسبتاً جالب است. به‌عنوان مثال، دو مردى را که در (شکل تفکر مشابه) در بار هتل ایستاده‌اند، در نظر بگیرید. آنها حرکات یکدیگر را تقلید کرده‌اند، پس به‌طور معقول مى‌توانیم فرض را بر این بگذاریم که آنها مشغول بررسى موضوعى هستند که هر دو افکار و احساسات مشابهى نسبت به هم دارند. اگر یکى از مردها دست‌ها و پاهاى خود را آزاد کند و یا روى یک پا بایستد، دیگرى پیروى مى‌کند. اگر یکى از آنها دست خود را داخل جیبش قرار دهد، دیگرى از او تقلید مى‌کند و این تقلید تا زمانى‌که دو مرد با هم موافقت دارند، ادامه پیدا مى‌کند. این نوع تقلید کردن میان دوستان خوب یا افرادى که در یک سطح شغلى قرار دارند نیز رایج است مشاهده همسرانى که به روش مشابه قدم مى‌زنند، مى‌ایستند، مى‌نشینند یا حرکت مى‌کنند، معمولى است. شفلین متوجه شده که افراد غریبه به‌ طرزى سنجیده از رفتارهاى مشابه اجتناب مى‌کنند. اهمیت تقلید کردن مى‌تواند یکى از مهم‌ترین دروس رفتارهاى غیرکلامى باشد که ما‌ مى‌توانیم یاد بگیریم زیرا این یک روش براى ابراز علاقه یا عدم آن است. همچنین روشى است براى اینکه فقط تقلید کردن حرکات، به دیگران بگوئیم که به آنها علاقه داریم.
تفکر مشابه
اگر یک کارفرما بخواهد تفاهم سریع و جوّى راحت با کارمند ایجاد مى‌کند، تنها کافى است طرز ایستادن یا نشستن او را تقلید کند تا به چنین خواسته‌اى دست یابد. متقابلاً یک کارمند تازه وارد با تقلید حرکات مدیر خود مى‌تواند نشان دهد که با او تفاهم دارد. با استفاده از این اطلاعات، مى‌توان با تقلید حرکات مثبت شخص دیگری، بر روابط رودررو نفوذ داشت. این باعث مى‌شود طرف مقابل از افکار راحت و مستعدى برخوردار شود، زیرا متوجه است که شما نظرات او را درک مى‌کنید (شکل تقلید از حرکات شخص دیگر به‌منظور پذیرفته شدن).
تقلید از حرکات شخص دیگر به‌منظور پذیرفته شدن
هنگامى‌که فروشنده بیمه بودم، به مؤثر بودن این روش در برابر یک مشترى بالقوه که رفتارى سرد داشت، پى بردم. عمداً هر حرکت مشترى را تقلید مى‌کردم تا اینکه حس مى‌نمودم یک تفاهم قوى براى آغاز مذاکره ایجاد شده، به همین قیاس، اگر مشترى شروع به تقلید حرکات من مى‌نمود، حاصل آن یک فروش بود.
البته قبل از تقلید کردن از حرکات شخص دیگر در حین انجام مذاکرات، در نظر گرفتن ارتباط تقلیدکننده بسیار مهم است. به‌عنوان مثال فرض کنیم که دفتردار یک شرکت بزرگ درخواست افزایش حقوق نموده و از این رو به دفتر مدیر احضار شده است. در حالى‌که وارد اتاق مى‌شود، مدیر از او مى‌خواهد که بنشیند و سپس در حالى‌که به صندلى خود تکیه مى‌دهد تا برترى و تسلط خود را به دفتردار نشان دهد، از حالات پا به شکل 4 استفاده مى‌کند. حال اگر دفتردار حالت سلطه‌گرانه مدیر را در حین مذاکره راجع به افزایش حقوق خود تقلید کند (شکل چالش غیرکلامی) چه اتفاقى مى‌افتد. حتى اگر مکالمه دفتردار و مدیر راجع به مسئله‌اى جزئى‌تر بود، مدیر احساس تهدید و حتى توهین مى‌کرد و شغل دفتردار به خطر مى‌افتاد. این حرکت روش مؤثرى است براى ”خلع سلاح“ تیپ‌هاى سلطه‌گرى که سعى مى‌کنند کنترل را به‌دست داشته باشند. حسابرس‌ها حقوقدان‌ها و مدیران در حضور افرادى که به نظرشان زیردست هستند، این حالت را به خود مى‌گیرند. با تقلید کردن حالت آنها، مى‌توانید به طرزى مؤثرى آرامش آنها را بهم بزنید و مجبورشان کنید که حالت خود را تغییر دهند تا شما کنترل را به‌دست بگیرید.
چالش غیرکلامى
تحقیقات نشان داده زمانى‌که رهبر یا سردسته یک گروه از علائم و حالات خاصى استفاده مى‌کند، زیردستان، آنها را تقلید مى‌کنند. سردسته‌ها معمولاً اولین شخصى هستند که از آستانه در عبور مى‌کنند و دوست دارند ترجیحاً در انتهاى یک کاناپه یا نیمکت بنشیند. زمانى‌که یک گروه مدیر وارد اتاقى مى‌شوند، معمولاً رئیس، اول وارد مى‌شود. هنگامى‌که مدیران در سالن کنفرانس مى‌نشینند معمولاً رئیس در رأس میز مى‌نشیند که اغلب دورترین نقطه از در است. اگر رئیس هنگام نشستن دست‌هاى خود را به علامت تکیه‌گاه در پشت سر قرار دهد، زیردستان از او تقلید خواهند کرد.
به اشخاصى که براى فروش محصولات، به منزل زوج‌ها مى‌روند، پیشنهاد مى‌شود که حرکات آنها را تماشا کنند تا متوجه آغازکننده حرکات و شخصى که آن را تقلید مى‌کند، شونده و بدین‌ترتیب دریابند که ابتکار به دست کدامیک از آنان (زن یا شوهر) است.
به‌عنوان مثال، اگر همه صحبت‌ها توسط شوهر انجام مى‌شود و زن فقط نشسته و هیچ حرفى نمى‌زند، اما متوجه شدید که شوهر حرکات همسر خود را تقلید مى‌کند، بنابراین بهتر است در نمایش محصولات خود، وى را هدف قرار دهید.

مادر

My mom only had one eye. I hated her... she was such an embarrassment.
مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود

She cooked for students & teachers to support the family.
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت

There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره

I was so embarrassed.
How could she do this to me?
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟

I ignored her, threw her a hateful look and ran out.
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدم

The next day at school one of my classmates said,
"EEEE, your mom only has one eye!"

روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره

I wanted to bury myself.
I also wanted my mom to just disappear.
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..
کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...

So I confronted her that day and said, " If you're only gonna make me a laughing stock, why don't you just die?!!!"
روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟

My mom did not respond...
اون هیچ جوابی نداد....

I didn't even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger.
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ، چون خیلی عصبانی بودم .

I was oblivious to her feelings.
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت

I wanted out of that house, and have nothing to do with her.
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم

So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study.
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم

Then, I got married.
I bought a house of my own.
I had kids of my own.
اونجا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...

I was happy with my life, my kids and the comforts
از زندگی ، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم

Then one day, my mother came to visit me.
تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من

She hadn't seen me in years and she didn't even meet her grandchildren.
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو

When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited.
وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو
دعوت کرده که بیاد اینجا ، اونم بی خبر

I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!"
GET OUT OF HERE! NOW!!!"
سرش داد زدم ": چطور جرات کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟! "
گم شو از اینجا! همین حالا

And to this, my mother quietly answered, "Oh, I'm so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out of sight.
اون به آرامی جواب داد : " اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی
اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد .

One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore.
یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار
دانش آموزان مدرسه

So I lied to my wife that I was going on a business trip.
ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم .

After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity.
بعد از مراسم ، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی .

My neighbors said that she died.
همسایه ها گفتن که اون مرده

I did not shed a single tear.
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم

They handed me a letter that she had wanted me to have.
اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن

"My dearest son,
I think of you all the time. I'm sorry that I came to Singapore and scared your children.
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر تو بوده ام ، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،

I was so glad when I heard you were coming for the reunion.
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا

But I may not be able to even get out of bed to see you.
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم

I'm sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up.
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم

You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye.
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از
دست دادی

As a mother, I couldn't stand watching you having to grow up with one eye.
به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم

So I gave you mine.
بنابراین چشم خودم رو دادم به تو

I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye.
برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه

With my love to you,
با همه عشق و علاقه من به تو

Your mother.
مادرت

مشاوره ازدواج در رابطه با عوامل اخلاقی و روانی

 


در قسمت قبل به رفتارهای اختلاف انگیز زوجین و واکنش های دفاعی آنها پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم...

پسر و دختری که قصد ازدواج دارند و مشکل آنها "عامل اخلاقی" همسر آینده آنان است ، نیاز به مشاوره دارند.

یاری ها و توصیه های مشاور برای راهنمایی آنها می تواند به شرح زیر باشد:

1- مشاور باید مُراجع ( مراجعه کننده ) را به خصوصیات اخلاقی که در زندگی مشترک خانوادگی نقش سازنده دارد و اساس و بنیان سعادت خانواده را پی ریزی می کند ، آشنا سازد؛ تا مراجعه کننده با توجه به توصیه های مشاور نسبت به انتخاب همسر خود اقدام کند.


2- خصوصیات منفی که موجب از هم گسیختن خانواده و اختلاف زن و شوهر می شود، باید برای مراجع تشریح گردد تا او در صورت وجود چنین ویژگی هایی در فرد مورد نظر، در تصمیم گیری خود تجدید نظر کند.

3- در انتخاب همسر مواردی مشاهده می شود که برخی قابل گذشت است و احتمالاً قابل اصلاح ؛ مواردی هم هست که نمی توان آنها را نادیده گرفت. مثلاً چنانچه فردی کمرو ، مستبد و لجوج باشد ، متفاوت است. کمرویی در امر ازدواج مشکل ایجاد نمی کند؛ ولی استبداد و لجاجت ، ریشه سعادت خانوادگی را قطع می نماید.

4- بعضی عوامل مؤثر در ازدواج عینی است، مانند مذهب، نحوه لباس پوشیدن ، سن و قیافه، که شناخت آنها بسیار ساده است. ولی آگاهی به خصوصیات اخلاقی و روانی بسیار مشکل و پیچیده است. بنابراین برای شناخت آن باید مراجع را بصیرت داد تا بررسی و زمان بیشتری صرف نماید.

5- برای شناخت شخصیت و خصوصیات اخلاقی راه های متفاوتی وجود دارد. یکی از این شیوه ها که نتایج عینی به دست می دهد؛تست های شخصیتی است. چنانچه مراجع مایل باشد خود را بهتر بشناسد و ویژگی های شخصیتی خود را در زمینه های مختلف ارزیابی کند مشاور باید او را به متخصص آزمون ارجاع دهد.

6- مواردی هست که دختر و پسر برای اطمینان از توافق اخلاقی به مشاور مراجعه می نمایند؛ و هر دو تمایل دارند تست شوند. مشاور در این مورد نسبت به اجرای تست و بررسی خصوصیات اخلاقی آنان اقدام می کند؛ چنانچه نتایج به دست آمده هماهنگی را در ابعاد مختلف اخلاقی تأیید نمود، در این زمینه به آنان اطمینان خواهد بخشید.

7- ممکن است پسری تحت تأثیر یک عامل بارز و برجسته نظیر زیبایی ، دیگر خصوصیات را نادیده بگیرد و بخواهد با دختری ازدواج کند. مشاور باید او را به اهمیت عوامل دیگر به ویژه عوامل اخلاقی توجه دهد. ارزیابی یک بعدی و دید یک جانبه در همسر گزینی آفتی است که درخت پر بار خانواده را از پای در می آورد.

9- از آن جا که خصوصیات اخلاقی در زندگی نقش مهمی دارد باید مشاور مراجع خود را برای شناخت همسر آینده به منابع مختلف ( همسایه ها – همکاران – دوستان و ... ) راهنمایی کند؛ و نیز آنان را به ضرورت شناخت جّو اخلاقی خانواده، خویشاوندان، دوستان و پدر و مادرآگاهی دهد. پس از مطالعه و بررسی و شناسایی کامل خانواده و خصوصیات اخلاقی همسر مورد نظر است که می توان اطلاعات به دست آمده را مقایسه و تجزیه و تحلیل کرد و براساس نتایج حاصله تصمیم مناسب را گرفت.


لزوم مشاوره ازدواج در رابطه با شغل همسر

 

در قسمت قبل به نقش شغل در تداوم زندگی زناشویی پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ....

یکی از عواملی که مشاوران در رابطه با همسر گزینی باید مورد توجه قرار دهند، " شغل" است.

دختران یا پسران در انتخاب همسر به شغل طرف مقابل اهمیت می دهند و اطلاعات لازم را در این مورد به دست می آورند.  هنگامی که پسری برای خواستگاری یا آشنایی با یک دختر به منظور ازدواج وارد عمل می شود ، نخستین چیزی که دختر در مورد او جویا خواهد شد، شغل اوست. مهمترین کمکی که مشاور در مورد شغل همسر می تواند انجام دهد ،  دادن اطلاعات لازم در مورد آن شغل و بررسی نگرش مـُراجع در رابطه با آن ، از جهت میزان درآمد مورد نظرش و ... می باشد.

دخترانی که به علت علاقه مفرط به یک شغل ممکن است تحت تأثیر آن، سایر عوامل مؤثر در ازدواج را نادیده بگیرند ،  باید مورد مشاوره قرار گیرند.

در بسیاری از موارد شغل شوهر و عدم اطلاع کافی دختر، موجب ازدواجی می شود که فرجام آن رضایت بخش نیست. در این موارد مشاور باید در زمینه شغل مزبور به مراجعی که تحت تأثیر شغل مرد قرار گرفته و می خواهد با او ازدواج کند، اطلاعات کافی بدهد و به علاوه سایر عوامل مؤثر در ازدواج را نیز ( به همان اندازه که شغل را مطرح می سازد) مورد توجه قرار دهد تا مراجع با بصیرت تصمیم گیری نماید.

بعضی از زنان از مشاغلی که لباس خاصی دارند ، مانند لباس نظامی نیروی هوایی، دریایی، روحانی و ... خوششان می آید و تحت تأثیر لباس مبادرت به ازدواج می نمایند. در این موارد مشاور باید آنان را به سایر عوامل مؤثر در ازدواج توجه دهد تا تصمیم گیری عجولانه ننمایند.

در مورد چنین ازدواجی مشاور باید اهمیت عاملی را که در نظر مراجع به صورت غیر واقعی او را تحت تأثیر قرار داده است، در حّد واقعی پایین بیاوردو او را متوجه سن و اخلاق و سایر عوامل مؤثر در ازدواج نماید تا عاقلانه تصمیم گیری کند.

 مردانی هستند که به طرف زنان شاغل می روند و هدفشان از این ازدواج حقوق و درآمد زن است که به زندگی آنان کمک کند. مشاور برای این قبیل مردان باید هدف از ازدواج را تبیین کند و عدم توجه به سایر عوامل و عواقب آن را مطرح نماید؛ به علاوه این موضوع را که ممکن است زن درآمد خود را در اختیار خانواده قرار ندهد با مـُراجع در میان بگذارد. در موارد زیادی مراجع در تصمیم خود تغییر می دهد؛ ولی چنانچه مسئله درآمد زن برایش مهم باشد و ازدواج سرگیرد؛ احتمال زیادی وجود دارد که نظر مرد تأمین نگردد و ناشادی بر زندگی حاکم شود.

مردان یا زنانی که به خاطر موقعیت شغلی همسر یا موقعیت شغلی پدر و همسر ، یا به خاطر رسیدن به هدف های شخصی و احساسی خود ، اقدام به ازدواج می کنند؛ زندگی را به خاطر هدف های غیر واقعی باخته اند. از جمله این موارد:

- مرد یا زنی که با یک فرد جانباز به خاطر مزایای مادی ، تحصیلی و یا اجتماعی او ازدواج می کند و وقتی به هدفش رسید دیگر همسرش برای او اعتباری ندارد.

- شخصی که به منظور استفاده از اعتبار شغلی و موقعیت اجتماعی پدر دختر با او ازدواج می کند.

- مردی که به خاطر اشتغال برای گرفتن مجوز اقامت در یک کشور با یک زن خارجی ازدواج می کند.

در این قبیل موارد مشاور باید آنان را به هدف های ازدواج و لذت بردن از زندگی زناشویی توجه دهد و با بررسی های همه جانبه با مراجعان، هدف انتخابی آنان را در جهت صواب تغییر دهد.

- مراجعانی که اظهار می دارند شغل شوهر برایشان مهم نیست؛ بلکه آنچه مهم است فرهنگ و اخلاق است. مشاور باید این گونه مُراجعان که به یک یا چند عامل مؤثر در ازدواج توجه دارند ،  به اهمیت سایر عوامل توجه دهد و آنان را با عواقب ناخوشایند نادیده گرفتن سایر عوامل مواجه سازد.


خانواده های دو شغله

کسانی هستند که پس از ازدواج برای کسب درآمدِ بیشتر به بیش از یک شغل رو می آورند. گاه ممکن است زن و مرد هر دو دارای دو شغل باشند؛ چون این خانواده ها بیش از حّد معمول تقّلا می کنند ، اغلب خسته اند و فرصت رسیدگی به نیازهای همسرشان را ندارند. اشتغال خانواده به بیش از یک شغل ، گاه به علت نیاز است و گاه به علت علاقه به کار یا حرص به درآمد بیشتر. در صورت اول شاید علت موجه و برای رفاه خانواده قابل توجیه باشد؛ ولی در حالت دوم به هیچ وجه اشتغال ضرورت ندارد و موجب می شود که زندگی خانواده حالت سرد و بی روح داشته باشد و چه بسا که به علل مختلف به ناسازگاری ها و ناهنجاری های دیگری نیز بیانجامد.

مشاوران باید در این گونه موارد ، مراجعان خود را متوجه این نکته سازند که تلاش معاش نباید هدف های زناشویی را  تحت الشعاع قرار دهد؛ زیرا کار و زحمت و کسب درآمد وسیله ای برای حصول به هدف های زناشویی است

ازدواج -سن مناسب معیار مناسب و انگیزه ازدواج در افراد مختلف

 

ازدواج تنها راه مشروع و سالم تشکیل خانواده است. همه مکاتب و ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را توصیه نموده اند. ازدواج به زن و مرد آرامش می بخشد و آنان را از انحراف و رفتارهای جنسی پرخطر و غیر اخلاقی باز می دارد.

در چه سنی باید ازدواج کرد؟


برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.


در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از ۲۰ سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.


معیارهای یک ازدواج موفق چیست ؟

انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است


در زیر به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می شود:


سلامت جسمی و روانی

انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.

منبع درآمد و شغل مناسب


برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد.

با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود


داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده

هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد

سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج

 

همانگونه که گفته شد، برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود

مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر


زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست . زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.

علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.


یک عشق یک همسر


این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد


به همسر خود احترام بگذارید و گذشت داشته باشید


زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد

معنویات


دین داری ، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد


زمان مناسب بچه دار شدن


توجه داشته باشید که از نظر جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی صلاح نیست که یک زوج بلافاصله پس از ازدواج بچه دار شوند و حداقل در دو سال اول زندگی می بایستی از یک روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمود. بهترین سن حاملگی برای زن بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. حاملگی پیش یا پس از این سنین، احتمال خطرات برای سلامتی جنین و مادر را می افزاید. همچنین فاصله کمتر از ۳ سال بین دو زایمان برای مادر و کودک، هر دو، خطرناک است. امروزه به دلایل متعددی بیش از دو حاملگی توصیه نمی شود.

هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست ؟


متاسفانه %۸۰ ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است :


۱- فشار اطرافیان:

تـاثیراتی است که دوستان،خانواده، جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: ”تو باید در یک رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تـو وجــود دارد.” در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را بـه حـــــال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کــرده و ارج نـهـــیم.

هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.


۲- رهایی از تنهایی و افسردگی:

بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.


۳- عطش جنسی:

برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.


۴- گریختن از واقعیات زندگی خود:

بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.


۵- گریختن از رشد و بالندگی:

اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند.

اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
• ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
• در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
• ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.


۶- احساس گناه:

برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.


۷- پر کردن خلاء احساسی و معنوی:

اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.


۸- پذیرش اجتماعی:

جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ”ورود افراد مجرد ممنوع” و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.


۹- تامین مخارج زندگی:

 اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.


۱۰- اعتماد بنفس پایین:

برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)


۱۱- اخذ تابعیت کشور دیگر:

اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.


۱۲- بی ارزش شمردن ارزش خود:

اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.
به خاطر داشته باشید بسیاری از محققین سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.

بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید.

همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل ۲ سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.

هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده، ارضای غریزه جنسی و شهوانی نیست، بلکه تولیدمثل است.

بدون شک، خالق بزرگ هستی خواهان تداوم زندگی انسان روی کره خاکی است و تنها راه تداوم نسل بشر، آمیزش جنسی است. خداوند کششی بین دو جنس مخالف (نر و ماده) برقرار ساخت، که اگر این کشش میان نر و ماده نبود، آمیزشی میان دو جنس مخالف صورت نمی گرفت، و اگر آمیزش در کار نبود نسل بشر منقرض می گشت.

قوی ترین نیرویی که زن و مرد را به یکدیگر می کشاند، غریزه جنسی است. در حقیقت، جاذبه جنسی بین زن و مرد علت محدثه خانواده و علت مبقیه آن است؛ ولی هدف اصلی ازدواج، ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه عاملی ورای این عامل شهوانی و تمتعات جنسی است که عبارت است از تولید نسل.

بهترین دلیلی که می توان بر این مدعا که هدف اصلی از ازدواج صرف تلذذ و تمتع جنسی بردن نیست جدائی مردان از زنان نازا و زنان از مردان عقیم آن هم با وجود تلذذ جنسی در حد ارضاء و وجود اقتصاد سالم و وضع معیشتی مناسب در خانه است.

مولر لیر، جامعه شناس جامعه شناس آلمانی می نویسد:

سه عامل مهم افراد را به طرف ازدواج و تشکیل خانواده سوق می دهد: نیاز اقتصادی، میل به فرزند و عشق. میل به فرزند که همان علاقمندی به بقای نسل و حفظ نوع می باشد، عشق یا لذت جنسی یا نیازهای اقتصادی به عنوان مقدمات وصول به این هدفند. بنابر نظریه کینک، جامعه شناس آمریکایی، از لحاظ جهان شناسی، وظیفه خانواده (زن و مرد) تنها امتداد نسل است و نیازهای اقتصادی یا شهوانی به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به این هدف بزرگند.

مزایای ازدواج سالم و موفق چیست ؟

موفقیت در ازدواج تنها در تامین مادیات خلاصه نمی شود . تحقیقات گویای این مطلب هستند که تمام افراد خانواده در یک زندگی مشترک سالم سعادتمند و کامل از مزایای آن بهره مند خواهند شد همه ما می دانیم که خداوند به مزایای زندگی مشترک آگاه است و به همین دلیل بوده که زن ها و مرد ها را تشویق به ازدواج کرده و نتیجه این تحقیقات چیزی جز سخنان خداوند نیست. 

مزایای ازدواج موفق برای کودکان و نوجوانان آن خانواده :
تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در آغوش گرم خانواده بزرگ می شوند برتری های بیشتر ی نسبت به سایرین دارند. از آن جمله می توان موارد زیر اشاره کرد.
- احتمال ورود آنها به مدارج بالاتر علمی بیشتر است.
- از نظر آکادمیک بچه های موفق تری هستند.
- از نظر جسمی سالم تر هستند.
- از نظر عاطفی سالم تر هستند
- احتمال خودکشی در آنها کمتر است
- ناآرامی های کمتری را در مدرسه از خود نشان می دهند.
- احتمال کمتری وجود دارد که قربانی سو استفاده جنسی شوند
- کمتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند
- کمتر مرتکب جنایت می شوند
- ارتباط بهتری با پدر و مادر خود دارند
- وقتی ازدواج کردند. احتمال طلاق کمتر است
- در ففر بزرگ نمی شوند


مزایای ازدواج سالم برای خانم ها:


تحقیقات نشان می دهد که خانم هایی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به خانم هایی که از ازدواج نا موفق هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج ناموفق هستند مزایای بیشتری دارند از جمله:
- از ارتباط خود راضی هستند
- از نظر احساسی سالم تر هستند
- از نظر مالی غنی تر هستند
- کمتر قربانی خشونت سو استفاده های جنسی و یا سایر جرم ها می شوند
- تلاش کمتری برای خودکشی انجام می دهند.
- از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند
- زیر خط فقر به سر نمی برند
- با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند
- از نظر جسمانی سالم تر هستند

مزایای ازدواج سالم برای مردها:

تحقیقات مزایای بسیار زیادی را در مورد مردانی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به سایر آقایان پیدا کرده است به نمونه زیر توجه کنید
- عمر طولانی سلامت جسمانی تامین مالی اشتغال بلند مدت
- دستمزد بالا ریسک کمتر در روی آوردن به مواد مخدر مشروبات الکلی داشتن ارتباط بهتر با فرزندان احتمال کمتر به ارتکاب به جرم و جنایت. احتمال کمتر در خودکشی

 

مزایای ازدواج سالام برای اجتماع:
زمانی که در جامعه درصد افرادی که در یک ازدواج سالم هستند بیشتر شود مزایای بی شماری به همراه آنها با اجتماع وارد می شود .
-داشتن شهروندان سالم از نظر فیزیکی
دارا بودن شهروندان سالم از نظر احساسی
بالا رفتن درصد افراد تحصیلکرده
کاهش خشونت های خانوادگی
کاهش امار جرم و جنایت
کاهش میان ارتکاب به جرم در نوجوانان و حوانان
کاهش میزان مهاجرت
افزایش ارزش دارایی های افراد
کاهش نیاز به خدمت مشاوره خانوادگی

زمان مناسب برای پیشنهاد ازدواج دادن و پیشنهاد ازدواج را چگونه مطرح کنیم  

پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:


۱- مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید:

واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.

۲- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:

پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف ۵۰ سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.

۳- از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد:

شـما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.


۴- بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد:

به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟

۵- در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:

بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
۶- مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد:

هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی ”بله” خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.

۷- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:

شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.

۸- پیشنهاد خود را از حفظ نکنید:

صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات! 

۹- مکان و زمان مناسب را بیابید:

مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.

۱۰- او را دستپاچه نکنید:

شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.


۱۱- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:

صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ”بله-خیـر” و یــا ”شاید”. شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.


۱۲- اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید:

هـمـواره احـتـمال آن کـه وی ”نه”بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.

۱۳- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:

زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت ۲ هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.



منبع:سایت علی سلطانی مجد

 

 

مارگارت ماهلر ( Margaret Mahler )

مارگارت ماهلر
 

روان تحلیل گر ( روانکاو ) آمریکایی مجارستانی تبار است که در سال 1897 به دنیا آمده است . وی در همزیستی روانی و اسکیزوفرنی کودکان صاحب نظر است .

 او فرایند جدایی – تفرد Sepration - individuation   ( حس کودک در جدایی از دنیای اطرافش ) را توصیف کرده است . این برآیند از ماه چهارم – پنجم زندگی شروع و در سه سالگی کامل می شود .

وی چهار دوره را شرح داده است :

1-     تمیز دادن  differentiation  - توانائی تمیز دادن خود از دیگران .

2- دوره تمرین  practicing period- طفل از راه خزیدن و برخاستن بعد در جریان راه رفتن به اکتشافتوانائی هایش به جدا شدن نائل می گردد .( از هفت تا ده ماهگی الی پانزده تا شانزده ماهگی )

3- نزدیکی Raprochement  - نیاز و تمایل به شرکت مادر در تجارب و مهارت های جدیدی که شناخته و کسب نموده است ( از 16 تا 25 ماهگی ) .

4-  استحکام  Censelidation - دستیابی به تفرد و نیل به درجه ای از ثبات عینی

      ( 25 تا 36 ماهگی )

تست روانشناسی

جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید. در غیر این صورت این آزمون جنبه تفریحی‌اش را از دست خواهد داد.

1) خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب می‌اندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات می‌رسانید و از آن بالا می‌روید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود می‌بینید؟

2) خود را به ساحل می‌رسانید و بیابان وسیعی را در مقابل خود می‌بینید. چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر می‌دارید و در جستجوی نجات، راه بیابان را در پیش می‌گیرید. چند جفت کفش برمی‌دارید؟

3) پس از یک راه‌پیمایی طولانی و سخت، از یک تپه شنی بالا می‌روید و با خوشحالی شهری را در دوردست می‌بینید. همچنین متوجه می‌شوید که در فاصله‌ای نه چندان دور در سمت راست شما واحه‌ای وجود دارد. آیا ابتدا به آنجا می‌روید و برای مدتی کوتاه، یا هر چقدر که می‌خواهید استراحت می‌کنید و یا آن که آن را نادیده گرفته به راهتان به سوی شهر ادامه می‌دهید؟

4) پس از ورود به شهر، قصری توجه شما را به خود جلب می‌کند و تصمیم می‌گیرید که وارد آن شوید. پس از عبور از دروازه‌ها، خود را در یک راهروی طولانی می‌یابید که به اتاق پادشاه منتهی می‌شود. وارد اتاق می‌شوید و شاه و ملکه را می‌بینید که در کنار هم به تخت نشسته‌اند. شاه و ملکه چه شکلی هستند؟ و چه ویژگیها و خصوصیاتی را برایتان مجسم می‌کنند؟

5) از آن اتاق خارج می‌شوید و از یک پلکان مارپیچی پایین می‌روید. تاریک و سایه‌دار است، با مشعل‌هایی بر روی دیوار که به طور نوبتی روشن و خاموش می‌شوند. همین طور که پائین می‌روید، ناگهان یک زن (اگر شما مرد هستید) و یا یک شوالیه (اگر شما زن هستید) از کنارتان عبور می‌کند. شما فقط برای یک لحظه صورتش را می‌بینید و این تصویر، یک نفر که می‌شناسید را به یادتان می‌آورد. او چه کسی است؟

6) پلّه‌ها شما را به اتاق پذیرایی می‌رساند و شما میز بسیار بزرگی با یک گیلاس پایه‌دار در وسط آن می‌بینید. به گیلاس نگاه کنید. چقدر آن پر از مایعات است؟

تعبیر پاسخ هایتان را همین پایین ببینید

1) تعداد دوستان واقعی که دارید.

2) تعداد عشقهای واقعی که قبل از ازدواج خواهید داشت.

3) اصول اخلاقی شما در کار.

4) آنچه تصوّر کرده‌اید آن چیزی است که به نظر شما یک زوج ایده‌آل باید آن گونه باشند.

5) این همان شخصی است که تا پایان عمر، ذهنتان درگیر اوست.

6) میزان پر بودن گیلاس، نشانگر این است که شما در یک رابطه دوستی چقدر از خودتان مایه می‌گذارید.