آیا میدانستید که دندانپزشکها توصیه میکنند که زمان مسواک
زدن، تا 6 قدم از توالت دور شوید تا از ورود ذرات معلقی که
بوسیله هوا منتقل میشوند، در هنگام شستشوی دهان، جلوگیری شود
؟
آیا میدانستید که ستاره دریایی مغز ندارد ؟
آیا میدانستید که تعداد چینیهایی که انگلیسی بلدند، از تعداد
آمریکاییهایی که انگلیسی بلدند، بیشتر است ؟
آیا میدانستید که شما نمیتوانید با حبس کردن نفستان خودکشی
کنید ؟
آیا میدانستید که انسانهای راست دست به طور میانگین 9 سال بیش
از چپ دستها عمر میکنند ؟
آیا میدانستید که هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month
هم قافیه نمیشود ؟
آیا میدانستید که مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی
راست میافتند ؟
آیا میدانستید که هر انسانی در طول زندگیاش به طور میانگین 8
عنکبوت را در حال خواب میخورد ؟
آیا میدانستید که گربه ماهی بیش از 27000 عضو چشایی دارد ؟
آیا میدانستید که کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی
که میسوزاند فقط 1.5 متر حرکت میکند ؟
آیا میدانستید که بطور متوسط، مردم آنقدر از عنکبوتها میترسند
که نمیتوانند آنها را بکشند ؟
آیا میدانستید که فندک قبل از کبریت اختراع شد ؟
آیا میدانستید که با هوش ترین زن دنیا ۵ فوق لیسانس دارد و
ضریب هوشی او ۲۰۰ است ؟
آیا میدانستید که فرشته ها با سرعت نور حرکت میکنند و زمان بر
آنها کند میشود ؟
آیا میدانستید که انسان در سال ۳۰۰۰ قد متوسط ۲ متر و ۱۲۰ سال
عمر و پوست قهوه ای خواهد داشت ؟
آیا میدانستید که ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵
است ؟
آیا میدانستید که هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد
کند ؟
آیا میدانستید که بلندترین موی سر دنیا ۶ متر است ؟
آیا میدانستید که سریعترین عنکبوت دنیا دارای سرعت ۱۶ km در
ساعت است که در افریقاست ؟
آیا میدانستید که یک انسان نهایتا میتواند با سرعت ۳۵ km در
ساعت بدود ؟
آیا میدانستید که نوعی عنکبوت میتواند ۳۰۰ برابر وزنش را بلند
کند ؟
آیا میدانستید که 80 درصد موجودات دنیا را حشرات تشکیل
دادهاند ؟
آیا میدانستید که روباه همه چیز را خاکستری میبیند ؟
آیا میدانستید که گربه قادر به تشخیص مزهی شیرینی نیست ؟
آیا میدانستید که تعداد حشرات موجود در ۲/۵کیلومتر (دو و نیم)
مربع زمین کشاورزی، از انسانهای موجود در تمام دنیا بیشتر است
؟
آیا میدانستید که یک گرم سم مار کبری می تواند ۱۵۰ نفر را بکشد
؟
آیا میدانستید که حس چشایی نوعی پروانهی بزرگ ۱۲ هزار برابر
دقیقتر از انسان است ؟
آیا میدانستید که تنها حیوانی که نمیتواند شنا کند، شتر است ؟
آیا میدانستید که لاما که نوعی شتر کوچک بی کوهان است بهنگام
عصبانیت بر صورت طرف مقابل، تف میاندازد ؟
آیا میدانستید که نوعی کوسه، هر دو هفته یک بار صاحب یک سری
دندان جدید می شود. آنها هر ساله بیش از ۲۴ هزار دندان جدید
درمیآورند ؟
آیا میدانستید که امروزه در جهان ۲۵۰ هزار نوع گیاه گلدار
شناسایی شده است ؟
آیا میدانستید که وقتی به خورشید نگاه میکنید صحنه ۸ دقیقه قبل
از آن را مشاهده میکنید ؟
آیا میدانستید که مساحت سوراخ اوزون ۲۴ میلیون کیلومتر مربع یا
به اندازه آمریکای شمالی است ؟
آیا میدانستید که سالانه ۱.۳ میلیون متر مکعب چوب صرف چوبهای
غذا خوری در چین میشود ؟
آیا میدانستید که در طوفان شن کویر بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تن شن
جابجا میشود ؟
آیا میدانستید که دارچین بسیار کشنده است اگر به صورت وریدی به
انسان تزریق شود ؟
آیا میدانستید که فقط یک نفر از یک میلیارد نفر بیش از 116 سال
عمر میکند ؟
آیا میدانستید که روز تولد شما حداقل با 9 میلیون نفر دیگر یکی
است ؟
آیا میدانستید که ماموتها که ۱۰ هزار سال پیش منقرض شدند تا ۶
سالگی شیر مادرشان را میخوردند ؟
آیا میدانستید که لئوناردو داوینچی مخترع قیچی بود، همچنین 10
سال طول کشید تا لبهای مونالیزا را نقاشی کند ؟
گاهی گمان نمیکنی و میشود
گاهی نمیشود که نمیشود
گاهی هزار دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود .....!!!
منبع: یاسمنگولی http://yasmangoolabad.blogsky.com
| |||||||||||||||||||||
|
خیابان هانوور ( Hanover street ) یکی از فیلم هایی ست که در فیلم درمانی در فرآیند زوج - س.ک.س درمانی و نیز مشاوره ی ازدواج از آن فراوان بهره گرفته و می گیرم و به ویژه برای شناخت مشکلات موجود در مسئله و معضل شایع روابط فرا زناشویی در ازدواج خانم های دارای اختلال یا ویژگی های شخصیتی نمایشی ( Histerionic ) / وابسته ( Dependent ) با مردان دارای اختلال و ویژگی های شخصیتی درون گرا / تنهایی گزین ( Schizoid / Asperger ) سودمند و بسیار اثرگذار است.
یکی از هیجان خواهی ها و نو گرایی های برخی خانم های دارای اختلال یا ویژگی های شخصیتی نمایشی ( Histerionic ) ، نزدیکی و ازدواج با مردان اسکیزوئید / آسپرگر فرهیخته و اندیشمند است که پس از چندی ، به دلیل ناهم خوانی فراوانی که میان این دو شخصیت وجود دارد ، به درخواست جدایی و یا برقراری روابط فرا زناشویی ( پیمان شکنی ) از سوی خانم می انجامد.
این فیلم ، در حالی که این گرایش سال های خامی آغاز ازدواج را به خانم های دارای اختلال یا ویژگی های شخصیتی نمایشی ( Histerionic ) یادآوری می نماید ، ممکن است انگیزه و پشتوانه ای برای آفریدن دگرگونی هایی در خود از سوی مردان دارای اختلال و ویژگی های شخصیتی درون گرا / تنهایی گزین ( Schizoid / Asperger ) پدید آورد !
زوج درمانی و س.ک.س تراپی زوج دارای ویژگی ( trait ) های اسکیزوئید - هیستریونیک یکی از دشوارترین عرصه ها ی روان درمانی و رفتاردرمانی است ، تا چه رسد به زوج دچار اختلال آسپرگر - اختلال شخصیت هیستریونیک که شکیبایی ایوب می خواهد !!
در زمانهای گذشته حاکمی تخته سنگی را را وسط جاده گذاشت و برای مشاهده ی
عکس العمل مردم شهرش خود را جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان شهر
بی تفاوت از کنار آن می گذاشتند. بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری
است که نظم ندارد؟! حاکم این شهر عجب آدم بی عرضه ای است! و...اما هیچ کس
تخته سنگ را از وسط جاده بر نمی داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار
میوه و سبزیجات بود ، نزدیک تخته سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و به هر
زحمتی بود ،آن را از وسط جاده برداشت و کناری قرار داد.ناگهان جای تخته سنگ،
کیسه ای دید.کیسه را برداشت و باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا
کرد.حاکم شهر در آن یادداشت نوشته بود:
برداشتن هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
شبی دل بود و دلدار خردمند / دل از دیدار دلبر شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ایران / دو چشمم شد ز شور عشق گریان
چو دلبر شور اشک شوق را دید / به شیرینی ز من مستانه پرسید
بگو جانا که مفهوم وطن چیست / که بی مهرش دلی گر هست دل نیست
به زیر پرچم ایران نشستیم / و در را جز به روی عشق بستیم
به یمن عشق در ناب سفتیم / و در وصف وطن اینگونه گفتیم
وطن یعنی درختی ریشه در خاک / اصیل و سالم و پر بهره و پاک
وطن خاکی سراسر افتخار است /که از جمشید و از کی یادگار است
وطن یعنی سرود پاک بودن / نگهبان تمام خاک بودن
وطن یعنی نژاد آریایی / نجابت مهرورزی باصفایی
وطن یعنی سرود رقص آتش / به استقبال نوروز فره وش
وطن خاک اشو زرتشت جاوید / که دل را می برد تا اوج خورشید
وطن یعنی اوستا خواندن دل / به آیین اهورا ماندن دل
وطن شوش و چغازنبیل و کارون / ارس زاینده رود و موج جیهون
وطن تیر و کمان آرش ماست / سیاوش های غرق آتش ماست
وطن فردوسی و شهنامه اوست / که ایران زنده از هنگامه ی اوست
وطن آوای رخش و بانگ شبدیز / خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرور ماست / صدای تیشه افسونگر ماست
وطن چنگ است بر چنگ نکیسا / سرود باربدها خسرو آسا
وطن نقش و نگار تخت جمشید / شکوه روزگار تخت جمشید
وطن را لاله های سرنگون است / ز یاد آریو برزن غرق خون است
وطن منشور آزادی کوروش / شکوه جوشش خون سیاوش
وطن خرم ز دین بابک پاک / که رنگین شد ز خونش چهره خاک
وطن یعقوب لیث آرد پدیدار / ویا نادر شه پیروز افشار
به یک روزش طلوع مازیار است / دگر روزش ابومسلم بکار است
وطن یعنی دو دست پینه بسته / به پای دار قالی ها نشسته
وطن یعنی هنر یعنی ظرافت / نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هی هی چوپان کرد است / که دل را تا بهشت عشق برده است
وطن یعنی تفنگ بختیاری /غرور ملی و دشمن شکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت / دلی عاشق نگاهی با مهابت
وطن یعنی خروش شروه خوانی / زخاک پاک میهن دیده بانی
وطن یعنی بلندای دماوند / ز قهر ملتش ضحاک در بند
وطن یعنی سهند سر فرازی / چنان ستار خانش پاک بازی
وطن یعنی سخن یعنی خراسان / سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژه های شعر خیام / پیام پر فروغ پیر بسطام
وطن یعنی کمال و الملک و عطار / یکی نقاش و آن یک محو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر/ یکی شهنامه دیگر منطق الطیر
یکی من را ز دشمن می رهاند / یکی دل را به دلبر می رساند
خراسان است و نسل سربداران / زجان بگذشتگان در راه ایران
وطن خون دل عین القضات است / نیایش نامه پیر هرات است
وطن یعنی شفا قانون اشارت / خرد بنشسته در قلب عبارت
نظامی خوش سرود آن پیر کامل / زمین باشد تن و ایران ما دل
وطن آوای جان شاعر ماست / صدای تار بابا طاهر ماست
اگر چه قلب طاهر را شکستند / و دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار / دو بیت طاهر و هیهات بسیار
وطن یعنی تو گنجینه راز / تفعل از لسان الغیب شیراز
وطن آوای جان می پرستان / سخن از بوستان و از گلستان
وطن دارد سرود مثنوی را / زلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز / نشد جز با نگاه شمس تبریز
مرا نقش وطن در جان جان است / همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سرود مهربانی / وطن یعنی شکوه همزبانی
وطن یعنی درفش کاویانی / سپید و سرخ و سبزی جاودانی
به پشت شیر خورشیدی درخشان / نشان قدرت و فرهنگ ایران
زعطر خاک وطن گر شوی مست / کویر لوت ایران هم عزیز است
وطن دارالفنون میرزا تقی خان / شهید سرفراز فین کاشان
وطن یعنی بهارستان / حضوری بی ریا چون صبح صادق
زخاک پاک ما پروین بخیزد / بهار آن یار مهر آیین بخیزد
که از جان ناله با مرغ سحر کرد / دل شوریده را زیر و زبر کرد
وطن یعنی صدای شعر نیما / طنین جان فضای موج دریا
ز دریای وطن خیزد همی در / چو آژیر و چو دریادار بایندر
وطن یعنی تجلی گاه ملت / حضور زنده ی آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید / دیار ماندگار نسل خورشید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران
نظریه دلبستگی جان باولبی
1- دلبستگی چیست؟
دلبستگی یک رابطه هیجانی خاص است که مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش میباشد. ریشه پژوهشها در زمینه دلبستگی به نظریه فروید درباره عشق باز میگردد امّا غالباً از پژوهشگر دیگری به نام پدر نظریه دلبستگی نام برده میشود.
جان باولبی پژوهشهای گستردهای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد. او دلبستگی را چنین توصیف کرده است: «ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان» (باولبی، 1969). باولبی با این دیدگاه روانکاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تأثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبکهای دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل میگیرد.
باولبی همچنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفهای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک میکند. «گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد بخصوص، یک مؤلفه اصلی طبیعت انسان است.» (باولبی، 1988).
ویژگیهای دلبستگی
باولبی عقیده داشت که دلبستگی دارای چهار ویژگی مختلف است:
* حفظ نزدیکی- تمایل به نزدیک بودن به کسانی که به آنها دلبستگی داریم.
* پناهگاه امن- بازگشت نزد فردی که به آن دلبستگی داریم به هنگام مواجه شدن با خطر یا تهدید.
* پایه مطمئن- فردی که به آن دلبستگی وجود دارد، پایه مطمئن و قابل اتکایی برای کودک به وجود میآورد تا به کشف محیط و جهان پیرامونش بپردازد.
* اندوه جدایی- اضطراب ناشی از عدم حضور فردی که به آن دلبستگی وجود دارد.
2- ارزیابی «وضعیت عجیب» آینزوُرث
1- کودک و والد (پدر یا مادر) در یک اتاق تنها هستند.
2- کودک به کشف اتاق بدون مشارکت والد میپردازد.
3- غریبهای وارد اتاق میشود، با والد صحبت میکند و به کودک نزدیک میشود.
4- والد به آرامی اتاق را ترک میکند.
5- والد باز میگردد و کودک را آسوده خاطر میسازد.
در خلال دهه 1970، مری آینزوُرث کارهای قبلی باولبی را توسعه بخشید. او مطالعه خود را «وضعیت عجیب» نامید. در این مطالعه، کودکان بین 12 تا 18 ماهه زیر نظر قرار گرفتند و واکنش آنها به وضعیتی که مدّت کوتاهی تنها مانده و سپس به آغوش مادرشان بازمیگشتند، مورد بررسی قرار گرفت (آینزوُرث، 1978).
بر پایه این مطالعات، آینزوُرث چنین نتیجهگیری کرد که سه سبک عمده دلبستگی وجود دارد: دلبستگی مطمئن، دلبستگی دوسوگرا-نامطمئن و دلبستگی اجتنابی-نامطمئن. بعداً در سال 1986 دو پژوهشگر دیگر به نامهای مِین و سولومن، سبک چهارمی را نیز به نام دلبستگی سازمان نیافته-نامطمئن به سه سبک قبلی افزودند. پژوهشهای متعدد بعدی، نتیجهگیریهای آینزوُرث را تأیید کرده و مشخص نمودهاند که سبکهای دلبستگی اولیه بر روی رفتارهای بعدی در زندگی تأثیر گذارند.
3- دلبستگی در طول زندگی
به خاطر داشتن این نکته حائز اهمیت است که سبکهای دلبستگی شکل گرفته در دوران کودکی لزوماً با آنچه در دلبستگیهای عاطفی دوران بزرگسالی نشان داده میشود یکسان نیستند. زمان زیادی بین دوران کودکی و بزرگسالی سپری شده و تجربیات به دست آمده در این فاصله زمانی نیز نقش عمدهای در سبکهای دلبستگی دوران بزرگسالی ایفاء میکنند. آنچه به عنوان دلبستگی دوسوگرا یا اجتنابی در دوران کودکی توصیف میشود میتواند دلبستگی مطمئنی برای بزرگسالان شود و بالعکس. همچنین خلق و خوی فرد هم در دلبستگی نقش دارد.
امّا پژوهشهایی که در این زمینه به عمل آمده مشخص ساخته است که الگوهای شکل گرفته در دوران کودکی نقش مهمی بر روابط بعدی دارد. هیزن و شیور (1987) عقاید مختلفی در باره روابط انسانی با سبکهای دلبستگی متفاوت را در بین بزرگسالان کشف کردند. بزرگسالانی که دلبستگی مطمئن داشتند تمایل به این عقیده داشتند که عشق عاطفی، پایدار و بادوام است. امّا آنهایی که دلبستگی دوسوگرا داشتند بارهابه دام عشق گرفتار شده بودند و کسانی که دلبستگی اجتنابی داشتند، عشق را موقت و نایاب توصیف میکردند.
4- دلبستگی مطمئن
ویژگیهای دلبستگی مطمئن/b> |
به عنوان بزرگسال/b> | به عنوان کودک/b> |
1- پایدار بودن روابط پایدار و قابل اعتماد | 1- قابلیت جدا شدن از والد |
2- خود باوری | 2- کسب آرامش از والدین به هنگام ترس |
3- سهولت در به اشتراک گذاشتن احساسات با دوستان | 3- هیجانات مثبت به هنگام بازگشت والدین |
4- جستجوی حمایت اجتماعی | 4- ترجیح دادن والدین بر بیگانگان |
ویژگیهای دلبستگی مطمئن
کودکانی که دلبستگی مطمئن دارند، به هنگام جدا شدن از پرستار یا مراقب، چندان احساس ناراحتی نمیکنند. این کودکان به هنگام ترس، برای کسب آرامش و آسایش به والدین یا پرستار روی میآورند. این کودکان هرگونه تماسی که از سوی والد برقرار شود را با آغوش باز میپذیرند و با رفتار مثبت به آن واکنش نشان میدهند. این کودکان با وجودی که از غیبت والدین خیلی احساس ناراحتی نمیکنند اما آنها را به وضوح بر بیگانگان ترجیح میدهند.
والدین این کودکان معمولاً تمایل بیشتری برای بازی با کودکانشان دارند. به علاوه، این والدین به سرعت به نیازهای کودکانشان واکنش نشان میدهند و به طور کلّی نسبت به والدین کودکانی که دلبستگی نامطمئن دارند، به فرزندانشان پاسخگوترند.
در بزرگسالان، کسانی که دلبستگی مطمئن دارند معمولاً به دنبال روابط قابل اعتمادتر و پایدارتری هستند. سایر ویژگیهای کلیدی دلبستگی مطمئن در بزرگسالان شامل خودباوری زیاد، لذت بردن از روابط صمیمانه، جستجوی حمایت اجتماعی و توانایی در به اشتراک گذاشتن احساسات با دیگران است.
پژوهشگران در یک مطالعه دریافتند که زنانی که دارای سبک دلبستگی مطمئن هستند، احساسات مثبتتری درباره روابط عاطفی و عاشقانه خود دارند. (مک کارتی، 1999)
5- دلبستگی دوسوگرا
ویژگیهای دلبستگی دوسوگرا/b> |
به عنوان بزرگسال/b> | به عنوان کودک/b> |
1- بی میلی نسبت به نزدیکی با دیگران | 1- نگران از غریبهها |
2- نگرانی از این که طرف مقابل واقعاً آنها را دوست نداشته باشد | 2- اندوهگین شدن به هنگام ترک والدین |
3- پریشانی و آشفتگی به هنگام خاتمه یافتن یک رابطه | 3- ظاهراً با بازگشت والدین به آرامش دست نمییابند |
ویژگیهای دلبستگی دوسوگرا
کودکانی با دلبستگی دوسوگرا به شدّت نسبت به بیگانگان مشکوک هستند. این کودکان به هنگام جدا شدن از والد یا پرستار، ناراحتی زیادی نشان میدهند امّا با بازگشت آنها نیز به نظر نمیرسد که آرامش یافتهاند. در بعضی موارد، کودک ممکن است والدین را طرد کند و به سراغ آنها نرود و یا به طور آشکار به آنها پرخاش کند.
بر طبق مطالعات و پژوهشهای کاسیدی و برلین (1994)، دلبستگی دوسوگرا نسبتاً غیر متداول است و تنها در 7 تا 15 درصد کودکان وجود دارد.کاسیدی و برلین در مورد مطالبی که درباره دلبستگی دوسوگرا نوشته شده است نیز دریافتند که پژوهشهای مشاهدهای همگی دلبستگی دوسوگرا- نامطمئن را با در دسترس نبودن مادر به قدر کافی مرتبط دانستهاند. این کودکان به تدریج که بزرگتر شدهاند، معلمانشان آنها را وابسته و متکی به دیگران توصیف کردهاند.
در بزرگسالان، کسانی که دلبستگی دوسوگرا دارند غالباً تمایلی به نزدیک شدن با دیگران ندارند و نگرانند که طرف مقابلشان متقابلاً به احساسات آنها پاسخ ندهد. این امر به قطع متوالی رابطه، غالباً به دلیل احساس سرد شدن رابطه و دوری، میانجامد. این افراد پس از خاتمه یافتن یک رابطه، بسیار احساس آشفتگی و پریشانی میکنند. کاسیدی و برلین آلگوی آسیبشناسانه دیگری را نیز در بزرگسالانی که سبک دلبستگی دوسوگرا دارند توصیف کردهاند، بدین ترتیب که این افرادبه عنوان منبع امنیت به کودکان کم سن و سال وابستگی پیدا میکنند (1994).
6- دلبستگی اجتنابی
ویژگیهای دلبستگی اجتنابی /b> |
به عنوان بزرگسال/b> | به عنوان کودک/b> |
1- مشکل در برقراری روابط صمیمانه و نزدیک | 1- احتمال دوری گزیدن از والدین |
2- کم علاقگی به روابط اجتماعی و عاشقانه | 2- در جستجوی ارتباط با والدین و کسب آرامش از آنها نیستند |
3- ناتوانی یا عدم تمایل در به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات با دیگران | 3- ترجیح ندادن یا ترجیح دادن کم بین والدین و بیگانگان |
ویژگیهای دلبستگی اجتنابی
کودکانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند از والدین و پرستاران دوری میکنند. این اجتناب غالباً پس از یک دوره غیبت ابراز میشود. این کودکان ممکن است توجه والدین را رد نکنند امّا نه در جستجوی جلب توجه آنها بر میآیند و نه کسب آرامش و آسایش از ارتباط با آنها میکنند. این کودکان بین والدین خود و یک فرد کاملاً غریبه ترجیحی قایل نمیشوند.
در بزرگسالان، کسانی که دلبستگی اجتنابی دارند، در برقراری روابط نزدیک و صمیمانه مشکل دارند. این افراد سرمایهگذاری عاطفی چندانی در برقراری روابط با دیگران نمیکنند و در صورت خاتمه یافتن یک رابطه نیز زیاد ناراحت نمیشوند. آنها معمولاً با بهانههایی (مثل درگیریهای کاری) از برقراری روابط نزدیک اجتناب میکنند. پژوهشها همچنین نشان دادهاند که بزرگسالانی با سبک دلبستگی اجتنابی، بیشتر پذیرای روابط جنسی اتفاقی و تصادفی هستند (فینی، نولر و پتی 1993). دیگر ویژگیهای متداول این افراد عبارت است از ناکامی در پشتیبانی از دوستان و نزدیکان در خلال لحظات پر استرس و نیز ناتوانی در به اشتراک گذاشتن احساسات، افکار و هیجانات با دیگران.
7- دلبستگی سازمان نیافته
ویژگیهای دلبستگی سازمان نیافته/b> |
در 6 سالگی/b> | در یک سالگی/b> |
1- نقش والدین را بازی کردن | 1- نشان دادن ترکیبی از رفتارهای اجتنابی و مقاومتی |
2- برخی کودکان برای والدینشان مثل پرستار عمل میکنند | 2- ممکن است گیج، سردرگم یا نگران به نظر برسند |
ویژگیهای دلبستگی سازمان نیافته
کودکانی که سبک دلبستگی سازمان نیافته- غیرمطمئن دارند، نشانههایی از کمبود رفتارهای واضح و روشن دلبستگی از خود بروز میدهند. کنش و واکنش آنها نسبت به پرستاران غالباً رفتاری ترکیبی، شامل اجتناب و مقاومت است. این کودکان گیج به نظر میرسند و گاهی اوقات در حضور پرستار سردرگم یا نگران هستند.
مِین و سولومن (1986) اظهار کردهاند که رفتار ناسازگار از جانب والدین میتواند عامل پدید آمدن این سبک دلبستگی باشد. مِین و هس (1990) در پژوهشهای بعدی به این نتیجه رسیدند که والدینی که هم به صورت عامل ترس و هم عامل اطمینان برای کودکانشان جلوهگر میشوند، در پیدایش این سبک دلبستگی در کودکان نقش دارند. زیرا کودک از کنار والدین بودن هم احساس ترس و هم احساس آسایش میکند و این امر به سردرگمی او میانجامد.
از زمانهای بسیار دور، همیشه این سئوال مطرح بوده که چه چیزی باعث خوشبختی و بهزیستی می شود! هر یک از پژوهشگرانی که در این حیطه به کار پرداخته اند، عوامل و ابعاد خاصی، معرفی کرده اند که هر فردی که واجد این خصوصیات و ابعاد باشد، دارای نسبتی از بهزیستی روانی است. در این بخش سعی می گردد تبیینهای نظری گوناگون در این خصوص و نیز پژوهشهای صورت گرفته، بررسی شود.
در طول تاریخ، فلاسفه و رهبران مذهبی عقیده داشتند که داشتن عشق و معرفت و عدم دلبستگی به دنیا و متعلقات آن، عامل تکامل و بهزیستی است. معتقدین به اصل سودگرایی، مانند جرمی بنتهام ( 1948 ) اعتقاد داشتند که وجود خوشی و لذت، و عدم حضور درد در زندگی فرد، به بهزیستی می انجامد. به این ترتیب، می توان گفت که این دسته از افراد بر لذت هیجانی، روانی و جسمانی تاکید داشتند.
در اوایل قرن بیستم مطالعه در مورد بهزیستی شروع به شکل گیری کرد.
ویلیام جیمز پدر روانشناسی آمریکا، در مورد " ذهنیت سالم " در کتاب " انواع تجارب مذهبی " مطالبی نوشت. او مشاهده کرد برخی از افراد در هر سنی، با وجود تمامی مشکلات و سختیهایی که در زندگی دارند، خود را به سوی خوشبختی سوق می دهند. اینها کسانی هستند که توجهشان را از بیماری، مرگ و کشت و کشتار و ناآرامیها، برگرفته و به سوی مسائل دلپذیرتر و بهتر سوق می دهند. در نگاه اول این عقیده که می توان با وجود بیماری، بهزیستی روانی را تجربه کرد، قابل پذیرش نیست. با این حال ، مطالعات بسیاری نشان دادند که می توان تحت بدترین شرایط نیز بهزیستی روانی را تجربه کرد.
بسیاری از نظریات بیان شده در مخالفت با دیدگاه منفی فروید نسبت به روان انسان بود، فروید معتقد بود روان انسان مجموعه ای درهم و پیچیده از آشفتگیهای هیجانی و تعارضات و سائقهای غریزی است که انسان را به سمت لذایذ جنسی و پرخاشگری می کشاند. یونگ ( 1933) و فرنس ( 1964) در مخالفت با دیدگاه منفی فروید، تاکید بر یکپارچگی و هماهنگی خصوصیات خوب و بد انسانها، صفات مردانه و زنانه و ابراز وجود و توانایی آنها برای پذیرش چیزهای جدید داشت. عقیده محکم اریکسون مبنی بر رشد ایگو باعث اعتقاد به رشد مداوم فرد در طول زندگی شد. بهلر ( 1935 ) ، بیان داشت که انسان در طول زندگی به تکامل می رسد. الپورت ( 1968) نوعی بلوغ را مطرح کرد که شامل رشد فردی، داشتن روابط گرم با دیگران ، داشتن امنیت هیجانی و خودپنداره ای مبنی بر واقعیت می شد. مازلو ( 1968) خصوصیات و مشخصه های افراد خودشکوفا را مطرح کرد. جاهودا دریافت که سلامت روان چیزی فراتر از عدم وجود بیماری و اختلال است. او با این تبیین مشخصه های سلامت روان را نیز بر شمرد.
نظریه فرانکل : نظریه فرانکل بر معناجویی افراد در زندگی تاکید دارد. او معتقد است، که رفتار انسانها نه بر پایه لذت گرایی نظریه روانکاوی فروید و نه بر پایه نظریه قدرت طلبی آدلر است، بلکه انسانها در زندگی به دنبال معنا و مفهومی برای زندگی خود می باشند. ( فرانکل ، 1995، 1958، 1959، 1966 ) اگر فردی نتواند معنایی در زندگی خویش بیابد، احساس پوچی به او دست می دهد و از زندگی ناامید می شود و ملالت و خستگی از زندگی تمام وجودش را فرا می گیرد. الزاما" این حس منجر به بیماری روانی نمی شود، بلکه پیش آگهی بدی برای ابتلا به این اختلالات است. بنابراین فرانکل بهزیستی را در یافتن معناو مفهوم در زندگی می داند.
الگوی ویسینگ و وان دان: ویسینگ ( 1988)، و وان دان ( 1994 ) به نقل از زنجانی طبسی ( 1383)، یک سازه بهزیستی، روانشناختی کلی را معرفی کردند که بوسیله " احساس انسجام و پیوستگی " در زندگی، تعادل عاطفی و رضایت کلی از زندگی، مشخص و اندازه گیری می شود. آنها تاکید می کنند که بهزیستی روانی، سازه ای چند بعدی یا چند وجهی است و این حیطه ها را در بر می گیرد:
عاطفه : در افراد بهزیست یا خوشبخت، احساس مثبت بر احساسات منفی غلبه دارد.
شناخت : این افراد رضایت از زندگی را تجربه می کنند. به نظر آنها زندگی قابل درک و کنترل است. رفتار: افراد بهزیست، چالشهای زندگی را می پذیرند و به کار و فعالیت علاقه دارند.
روابط بین فردی : افراد بهزیست به دیگران اعتماد می کنند و از تعامل اجتماعی نیز برخوردارند.
نظریه ریف: در طول دهه گذشته برای اولین بار تعریفی چند بعدی برای بهزیستی روانی ارائه شد. ( شکل 1-2 ) ( ردیف، 1989 ، 1985) شش مولفه در اینجا مطرح شد. تحقیقات بسیاری بر روی بهزیستی با توجه به این مدل انجام شد که برخی به بررسی تاثیر سن، جنسیت یا وضعیت اقتصادی- اجتماعی بر بهزیستی پرداختند و برخی دیگر بهزیستی را بعنوان عاملی متاثر از تجارب زندگی ( ازدواج ، بچه دار شدن و طلاق و... ) و یا تحولات زندگی و نیز چالشهای خاص ( داشتن والدین الکلیک، داشتن بچه عقب مانده ذهنی، پرستاری از همسر یا والدین بیمار ) مورد مطالعه قرار دادند. این مولفه ها عبارتند از :
پذیرش خود : یکی از مولفه های کلیدی بهزیستی، داشتن نگرش مثبت در مورد خود است البته نه به معنای خودشیفتگی یا عزت نفس خیلی بالا و غیر معمول بلکه به معنای احترام به نفسی که بر اساس آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود باشد. بطوری که جانگ ( 1933) و رنز ( 1964 ) تاکید داشتند که آگاهی از کاستیهای خود و نیز پذیرش اشتباهات خویش، یکی از مشخصه های بسیار مهم داشتن شخصیتی کامل و تکامل یافته است. اریکسون ( 1959) بیان داشت که یکی از عوامل یکپارچگی خود، رسیدن به آرامش در عین وجود پیروزیها و شکستها و ناامیدیهای گذشته است. چنین خودپذیری بالایی براساس خودسنجی واقع بینانه، آگاهی از اشتباهات و محدودیتهای خود، و عشق نسبت به خود و دیگران، بنا شده است.
هدف و جهت گیری در زندگی : توانایی پیدا کردن معنا و جهت گیری در زندگی، و داشتن هدف و دنبال کردن آنها، که تمامی اینها در تقابل با خوشبختی قرار دارند، از وجوه مهم بهزیستی هستند. اولین و روشن ترین نظریه در مورد هدفمند بودن دز زندگی را فرانکل ( 1992) داده است. فرانکل 3 سال بسیار سخت را در اردوگاه نازیها گذراند و در طول این سالها با داشتن اهداف خویش زنده ماند. دید او نسبت به ارتقاء سطح زندگی، اهداف و معنای زندگی آنقدر عمیق بوده که توانسته در سالهای پس از آزادیش، روشی از روان درمانی ( معنا درمانی ) را برای کمک به همنوعانش در یافتن معنایی در زندگی پیدا کند. با استفاده از این روش افراد می توانند در مقابل سختیها و رنجها پایداری و مقاومت کنند.
رشد شخصی : یا توان شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعدادهای خود. پرورش و بدست آوردن تواناییهای جدید که مستلزم روبرو شدن با شرایط سخت و مشکلات می باشد، زیرا روبرویی با این شرایط باعث می شود فرد نیروهای درونی خویش را بجوید و نیز تواناییهای جدید بدست آورد. چه زمانی بیشترین احتمال یافتن این نیروها می رود؟ زمانی که فرد تحت فشار است، این استعدادها مکررا" کشف می شوند و قدرت خود در تغییر شرایط را نشان می دهند. خودشکوفایی انسانها در طی چالشها و شرایط نامطلوب، بیانگر توانایی روانی انسان در کنار آمدن با مشکلات، تحمل بسیاری از مصیبتها و برگشت به حالت طبیعی پس از پشت سر گذاشتن آن و پیشرفت پس از گذر از موانع، می باشد.
تسلط بر محیط : یکی دیگر از کلیدهای رسیدن به بهزیستی، تحت کنترل داشتن جهان پیرامون است. یعنی هر کسی باید بتواند تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش تسلط و احاطه داشته باشد و این کار در گرو این است که فرد محیطش را مطابق خصوصیات و نیازهای فردی خود شکل دهد و بتواند آن را به همان شکل نگه دارد. چنین تسلط و احاطه ای تنها با تلاشها و عملکرد خود فرد، و در متن کار، خانواده و زندگی اجتماعی او بدست می آید. داشتن کنترل در زندگی، چالشی است که انسان تا آخر عمر با آن روبروست. این جنبه از بهزیستی بر این نکته تاکید دارد که، برای ایجاد و حفظ محیط کاری و خانوادگی مطلوب هر شخصی، همواره به نیروی خلاقه او احتیاج است. چنین محیطی است که برای فرد و اطرافیانش بهترینها را به همراه دارد و زمانی که در چنین محیطی قرار داریم، متوجه می شویم که تسلط، قوی ترین نیرو و توانایی انسان است.
خود مختاری : به این معناست که فرد بتواند بر اساس معیارها و عقاید خویش عمل و زندگی کند، حتی اگر برخلاف عقاید و رسوم پذیرفته شده در جامعه باشد. جانگ ( 1933)، تاکید می کند که یک انسان کاملا" رشد یافته و خودشکوفا، کسی است رها از هرگونه قرارداد اجتماعی و سنن. به نظر می رسد این وجه از بهزیستی کاملا" مفهوم فضیلت غربی را می رساند که در آن فرد برای رسیدن به خودمختاری و انتخاب سبک زندگی براساس خواسته ها و دیدگاه شخصی و درونی خویش، کاملا" انزواطلب می شود و حتی برخی از ننگها را می پذیرد. بنابراین، فردی که چنین روشی را برای زندگی بر می گزیند، توانایی زندگی در تنهایی و بی کسی را دارد. چنین طرز زندگی هم شجاعت و هم تنهایی را می طلبد.
روابط مثبت با دیگران : عبارت است از توانایی برقراری روابط نزدیک و صمیمی با دیگران و اشتیاق برای برقراری چنین رابطه ای و نیز عشق ورزیدن به دیگران. این جنبه اجتماعی- ارتباطی بهزیستی، در بر گیرنده بالا و پایین شدنهای روابط و تعاملات اجتماعی و بین فردی است. به این معنا که روابط می تواند از یک رابطه شدیدا" عاشقانه و صمیمی تا روابطی پر از مشکل و ناراحتی در نوسان باشد. تجزیه و تحلیل عمیق تر روابط صمیمانه، یا در حقیقت آمیخته ای از احساسات مثبت و منفی افراد نسبت به یکدیگر، است. چگونگی درهم آمیختن این دو احساس متضاد، چیزی است که ما برای درک بهتر عملکردهای فردی به دنبالش هستیم.
خلاصه اینکه، عدم وجود حوادث و احساسات نامطلوب نیست که عامل خوشبختی است، بلکه نحوه کنار آمدن با این مسائل ناگوار و چگونگی برخورد با آنهاست که تعیین کننده بهزیستی فرد است.
اگر بخواهیم این شش بعد بهزیستی روانی را بطور خلاصه در یکجا جمع کنیم، می توان گفت که : خوشبختی و خوشی از طریق رویارویی و مواجه با چالشهای زندگی، مشکلات و نیازها بدست می آید نه از طریق تفریح کردن و عدم داشتن هر گونه کشمکش و تعارض و نه با داشتن زندگی ای یکنواخت و بدون تغییر و پستی و بلندی، در حقیقت بهزیستی انسان در گرو تعامل و همراهی مقولات متضادی چون: درد و لذت، بلندپروازی و امیدواری در مقابل رنج و ناامیدی است.
در این تحقیق از بین کلیه تعاریف ارائه شده برای بهزیستی، به علت جامع تر بودن نظریه ریف نسبت به تعاریف دیگر، از این نظریه به عنوان مبنایی برای سنجش بهزیستی استفاده می شود.
عوامل موثر بر بهزیستی :
عوامل مختلفی بهزیستی را دستخوش تغییر می کنند. ویلسون( 1967) نشان داد که عوامل غیر شخصیتی، هم بهزیستی را تحت تاثیر قرار می دهند. او گفت افراد خرسند افرادی جوان، سالم، تحصیل کرده، با درآمد بالا، برونگرا، خوش بین، بدون نگرانی، مذهبی، متاهل و با عزت نفس بالا، با روحیه و شاد، برخوردار از هوش سرشار و فروتن هستند. عواملی چون سن، درآمد و تحصیلات تاثیر چندانی بر بهزیستی ندارند.