تا به حال متوجه این مساله شدهاید که شما حتی یک لحظه هم نیست که فکر
نکنید؟ آنچه در دنیا اتفاق میافتد، با یک فکر شروع میشود. افکار ما
هستند که ما را در مسیر زندگی هدایت میکنند. این مساله که افکار مثبت
دریچههای امید را به سمت زندگی ما باز میکنند و افکار منفی ما را از
ادامه راه بازداشته و تلاش ما را به شکست میکشانند، امروزه ثابت شده است.
بنابراین باید یاد بگیریم که افکار خود را در جهت دستیابی به اهدافمان در
زندگی هدایت کنیم. چگونه؟ با طی کردن مراحل زیر این توانایی در ما ایجاد
خواهد شد...
تا به حال متوجه این مساله شدهاید که شما حتی یک لحظه هم نیست که فکر
نکنید؟ آنچه در دنیا اتفاق میافتد، با یک فکر شروع میشود. افکار ما
هستند که ما را در مسیر زندگی هدایت میکنند. این مساله که افکار مثبت
دریچههای امید را به سمت زندگی ما باز میکنند و افکار منفی ما را از
ادامه راه بازداشته و تلاش ما را به شکست میکشانند، امروزه ثابت شده است.
بنابراین باید یاد بگیریم که افکار خود را در جهت دستیابی به اهدافمان در
زندگی هدایت کنیم. چگونه؟ با طی کردن مراحل زیر این توانایی در ما ایجاد
خواهد شد، امتحان کنید:
برای شروع به فکرهایتان بیشتر توجه کنید، بدون
اینکه بخواهید آنها را شناسایی کنید. در واقع شما باید به عنوان فردی جدا
از خودتان به توجه به افکارتان ادامه دهید. ممکن است در این میان گاهی این
افکار شما را با خودش به رویا بکشاند، به خصوص اگر مبتدی باشید. هیچ
اشکالی ندارد. سعی کنید هر چه سریعتر این حالت را از خود دور کنید و
دوباره به عنوان یک ناظر به فکرهایی که از سرتان میگذرد، توجه کنید.
نگذارید
افکارتان مزاحم شما شوند. آنها را قضاوت یا سرزنش نکنید. سعی نکنید آنها
را کنترل کنید. بعد از مدتی شما میتوانید یاد بگیرید که افکار منفی شما
درباره چه چیزهایی است. حالا سعی کنید افکار مثبتی را که میتواند جایگزین
این افکار منفی باشد، شناسایی کنید تا به دنبال آن رفتارهای مثبتی را در
خود به وجود آورید. تلاش ما باید در این راستا باشد که مقدار افکار منفی و
غیرضروری را هر چه کمتر کنیم و کیفیت و چگونگی افکار مثبت و ضروری را در
ذهن خود تقویت کنیم. خودتان را مشغول کنید. یک غذای ساده، یک نفس عمیق و
انجام تمرینات آرام کننده به سادگی به توانایی شما در مدیریت افکارتان کمک
میکنند. از کارهای دیگر انتظار زیادی برای این کمک نداشته باشید.
● افکار منفی خود را شناسایی کنید
یک
دفترچه یادداشت کوچک با خود داشته باشید. یادداشتی از افکار خود تهیه
کنید. لحظههایی از روز را که طی آن شاد بودهاید، در دفترچه بنویسید. آیا
آنها مثبت، کارآمد و کافی بودهاند یا اینکه افکاری گیج کننده، اغراقآمیز
و منفی داشتهاید؟ آیا به رابطه میان آنچه اتفاق افتاده و عکسالعملهایی
که شما در برابر آن نشان دادهاید، توجه کردهاید؟ اگر جواب مثبت است، آیا
شما نتایج افکار منفی را تجربه کردید؟ آیا تفاوتی میان کلمات و افکارتان
وجود داشت؟ اگر این تفاوت وجود داشت، توجیه آن منطقی و درست بود یا خیر؟
آیا میتوانستید راه بهتری برای ایجاد هماهنگی میان افکارو کلماتتان پیدا
کنید؟
●آیا پاسخ لفظی ضروری، مناسب و کافی بود؟
بعضی
وقتها ما با دیگران و یا به سادگی با خودمان حرف میزنیم یا اینکه به
چیزی شبیه این فکر میکنیم. از خودتان سوال کنید چه انگیزهای باعث میشود
برای شروع یک گفتگو پیشقدم شوید. آیا این کار ضرورت دارد؟ هدف از آن چه
بوده آیا به هدف خود دست یافتهاید؟ اگر نه، چرا نتوانستید این کار را
انجام دهید؟ آیا علت این نبود که شما از کلماتی نامناسب و غیرضروری و پر
از احساسات منفی استفاده کردهاید؟ آیا کلماتی که برای فکر کردن، گفتگوی
درونی با خودتان یا صحبت با دیگران استفاده کردهاید، مناسب، مثبت، درخور
و کافی بوده است؟ آیا در پایان کار شما از این گفتگو با خود یا دیگران شاد
و راضی بودهاید؟ آیا میتوانید راههایی پیدا کنید که بتواند شما را برای
اینکه یک متفکر یا گوینده بهتر باشید، کمک کند؟ به خاطر داشته باشید که
دفترچه یادداشت وسیلهای است که به شما برای شروع کار کمک میکند و شما را
قادر میسازد که افکار منفی خود را بشناسید. این مساله اهمیت دارد که نسبت
به این افکار درست هنگام به وجود آمدنشان آگاه شوید و آنها را برای تجزیه
وتحلیل بعدی رها نکنید.
● افکار منفی
یک
خورشید قدرتمند را که نور قوی دارد، مجسم کنید. از این شعاع نورانی درخشان
برای نابودی افکار منفی، فکرهای ناخواسته، تصورات و حسهای نامطلوب که
شناسایی میکنید، استفاده ببرید. این خورشید را مانند یک اسلحه که تمام
وقت آماده شلیک است و به طور اتوماتیک افکار منفی را هدف قرار داده و آنها
را میکشد، در ذهن خود داشته باشید. یادتان نرود که این خورشید را به
عنوان دوست صمیمی و خیلی مهربان در تصور خود داشته باشید. به خاطر داشته
باشید که چند بار در روز ناچار به استفاده از این خورشید شدهاید. این کار
باعث پیشرفت تدریجی هوشیاری شما میشود و افکارتان از این طریق رشد
میکنند. علت افت شدید افکار منفی این است که هر گاه ما از چیزی استفاده
نکنیم، به تدریج آن را از یاد میبریم و به عبارتی گم میکنیم.
● افکار مثبت را جایگزین کنید
یکی
از گامهای حیاتی در این فرآیند، جایگزینی سریع افکار مثبت به جای افکار
منفی از بین رفته است. هر چه مدت این جایگزینی کوتاهتر باشد، بهتر است.
طولانی شدن زمان جابهجایی میان افکار منفی و مثبت باعث میشود که قدرت
افکار شب کاهش پیدا کند. موفقیت و آرامش ما به شناخت کامل اهدافمان و
پیگیری موثر برای دستیافتن به آنها است که هر دوی این عوامل به چگونگی
مدیریت افکار ما بستگی دارد. کیفیت افکار ما است که کیفیت بروندهی خود را
که عمل ما است، تعیین خواهد کرد. افکار ما قدرت جامه عمل پوشاندن به خود
را دارند زیرا آنها وسیلهای هستند که انرژی درونی ما را به سمت
فعالیتهای جسمی یا ذهنی هدایت و کانالیزه میکنند. شرایط بیرونی و سایر
تبعات آن فقط در صورتی میتوانند به ما آسیب برسانند که ما این اجازه را
از طریق افکارمان به آنها بدهیم. مثبت سخن بگویید، سخنان مثبت بزرگان را
بخوانید. در محیط زندگی خود پوسترها و کارتهایی که پیامهای مثبت بر
آنها نوشته شده بر در و دیوار بچسبانید. آنها را روی میز کار و جلوی
چشمتان بگذارید، به دیوار آویزان کنید، به آینه حمام بچسبانید، روی
یخچال، روی داشبورد ماشین، داخل کیف دستی و جاهایی که هر روز با آنها سر و
کار دارید، از این عبارات استفاده کنید. به یاد داشته باشید که با گذشت
زمان این پوسترها و عبارات آن کهنه میشوند و خاصیت خود را از دست
میدهند. پس باید آنها را در فواصل زمانی عوض کنید. نگذارید گذشت زمان
باعث ضعیف شدن این پیامها شود. از آنها به طور اختصاصی برای پاسخ به
افکار منفی خاص استفاده کنید. این جایگزینی باید در هر شرایط احساسی مثبت
باشد. صرفنظر از مشوق و مطمئن بودن این افکار، باید پیشنهادهایی هم به
همراه داشته باشند. برای مثال، اگر شما در برابر فکر منفی <من
نمیتوانم هیچوقت موفق شوم> قرار گرفتهاید، فقط این کافی نیست که شما
به خودتان بگویید: <خورشید، حمله کن! من موفق میشوم.>
چنین
جایگزینی به اندازه کافی موثر نیست. این بیشتر به تن دادن به رویا شبیه
است و فاقد عمق لازم برای مطمئن کردن ماست. بهتر است این فکر را به
بخشهای آشناتر و یا مراحلی که بر اساس آنها بتوان عمل کرد، تبدیل کنید.
به طور مثال، در این باره شما میتوانید چنین افکاری را جایگزین کنید:
<من
میتوانم موفق شوم. با هر شکست، تجربه من بیشتر میشود و میتوانم افقهای
تازهتری را پیدا کنم. این افقهای جدید نیاز به دقت نظر بیشتر من دارد.
این دقتنظر به من کمک میکند که به طور منظم به راههایی فکر کنم که باعث
پیشرفتم میشود. من برنامهریزی خواهم کرد و بر اساس آن اقدام میکنم. هیچ
دلیلی وجود ندارد که من نتوانم موفق شوم. من بررسی میکنم، برنامهریزی
میکنم، بیشتر به مسایل توجه میکنم، مشکلات برنامهام را میشناسم و در
نهایت موفق خواهم شد. در واقع آن موفقیت الان به دست آمده است و تنها زمان
مرا از تحقق واقعی آن دور نگه داشته است. من با تلاش تمام ابزارهایی را که
برای رسیدن به موفقیت به آن نیاز دارم، فراهم میکنم. من مانند رودخانهای
هستم که پشت هیچ مشکلی گرفتار نخواهم شد. من راهم را به هر ترتیب پیدا
میکنم و اگر این راه وجود نداشته باشد، آن را میسازم.>
● امدادگران
چنین
افکاری میتوانند اضافه شدن تصورات مثبت و احساسات را به دنبال داشته
باشند. تمام این مراحل ممکن است بیشتر از یک جایگزینی ساده افکار مثبت به
جای افکار منفی زمان ببرد اما اگر شما توانسته باشید اهداف ذهنی خود را به
بخشهای قابل عمل کردن تبدیل کنید، تصورات و احساسات هم به کمک شما
میآیند. روی یک اتفاق خوشایند که در گذشته اتفاق افتاده تمرکز کنید. از
این طریق است که تبدیل افکار شما به افکاری مثبت و امداد تصورات و احساسات
شما به همدیگر، به یک رفتار مثبت همه جانبه منجر خواهد شد.
سلام عزیز دلم خوبی به وب زیبات سر زدم ممنون میشم به ما هم سربزنی و ما رو لینک کنی [گل]