دکتر شیوا خلیلی، پژوهشگر ایرانی دانشگاه وین اتریش و مرکز صرع ایران موفق به کسب جایزه "علم و مذهب 2005" از سوی نشریه بین المللی "اخبار علم و مذهب" شد. این پژوهشگر 37 ساله ایرانی که همچنین مسؤول گروه تخصصی- پژوهشی علم و دین مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور است در پایان نامه 470 صفحه ای دکتری خود این نظریه را مطرح کرده که اعتقادات مذهبی بخشی از ساختار روانی هر فرد است و تئوری روانشناسی جدیدی را ارایه کرده که براساس آن معنویت در کنار بینش جهانی طبیعت گرایانه توسط دانش مدرن نگه داشته شده است.
این رساله که تکمیل آن شش سال به طول انجامیده است، با عنوان "روانشناسی، روان درمانی و اسلام: مرحله نخست از ارایه یک تئوری از روانشناسی اسلامی" به زبان آلمانی ارایه شده است. به گزارش ایسنا، علاوه بر دکتر خلیلی که برنده جایزه "علم و مذهب 2005" به مبلغ 2000 دلار شناخته شده، Elisa Paik از اتحادیه مدارس دینی، Carole Rein از هاروارد و Micheal Boivin و Burt Webb از دانشگاه Wesleyan ایندیانا جوایز فرعی "علم و مذهب" امسال را کسب کرده اند. گفتنی است، نشریه اخبار علم و مذهب یک ماهنامه بین المللی است که بر روی روابط مشترک میان علم و مذهب متمرکز می شود.
منبع:http://www.qudsdaily.com/archive/1384/html/6/1384-06-05/page8.html
نشریه بینالمللی «اخبارعلم و الهیات» امریکا با دکتر شیوا خلیلی، سرپرست گروه علم و دین مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور، درباره «روانشناسی، آسیبشناسی روانی و اسلام: یکمین گام در توسعه تئوری روانشناسی اسلامی» گفتوگویی انجام داده که متن ین گفتوگو را با هم مرور میکنیم:
اخبار علم و الهیات: ابتدا اندکی دربارةخودتان توضیح دهید. یا شما یک فرد مذهبی هستید؟ کدام یک از جنبههی اعتقادی، شما را بری انجام چنین تحقیقاتی مصمم ساخت؟
دکتر شیوا خلیلی: تمام امید من این است که در کمال هشیاری و سرسپردگی آگاهانه به خداوند، فردی مذهبی باشم. فکر میکنم، قبل از آغاز تحقیقاتم به حقیقت خداوند ایمان داشتم و این ایمان به واسطه حضور وحی و پیامبران خداوند بوده است. مقصود من از این تعبیر، بدین معنی است که ارتباط من با خداوند واقعی بوده است؛ هر چند که تئوریهای شعور، آگاهی و روانشناسی مدرن به طور معمول، بر مبنی تئوریهایی فیزیکالیستی هستند که چنین جنبههای حقیقت را از همان آغاز نادیده پنداشته یا انکار میکنند. تصور من این بود که با یک جهانبینی کلیگرایانهتر میتوان نظریههای جامعتر از: انسان، شعور و آگاهی یا روانشناسی ارائه کرد.
اخبار علم و الهیات: لطفاً به صورت سادهتر طرح تحقیقاتی خود را توضیح دهید. به ویژه اینکه نظریه شما چگونه الهیات اسلامی و روانشناسی مدرن را به کار میگیرد؟
دکتر شیوا خلیلی: من در رساله دکتری خود پس از کاوش در مراحل و فرایندهای درگیر در توسعه تئوریهای روانشناسی علمی، به توصیف تعریف علم و روششناسی علمی به صورت عمومی و روانشناسی به عنوان یک علم و روششناسی مربوط به آن پرداختهام و سپس بر امکان توسعه نظریههی روانشناختی جامعتر، بر مبنی پیشفرضیههی خداگرایانه بحث کردهام. البته این بدین معنی است که این نظریه، باید به تبیین رفتار و تجربه انسان که شامل تجربه دینی هم هست، قادر باشد.
اخبار علم و الهیات: آیا نظریه شما یک جهانبینی خداگریانه را به کار میگیرد؟
دکتر شیوا خلیلی: این نظریه بر مبنی جهانبینی خداگریانه، به ویژه تصویر انسان خداگریانه که ارکان مشترکی را در مذاهب ابراهیمی داراست، ارائه شده است. با توجه به این مسأله، مفهوم انسانبودن یا به عبارتی انسانشدن و منشأ و غایت آن در این نظریه ملاحظه میشوند و تمرکز بر زندگی در جهان طبیعی، رفتار و تجربه انسان است. در این میان هنجارها و ناهنجارها تعریف شده و روابط انسان بر مبنی رابطه آگاهانه انسان و خداوند منظم شدهاند.
اخبار علم و الهیات: علم، به چه روشی باورهای الهیاتی نظریه شما را در این طرح سامان داده است؟
دکتر شیوا خلیلی: این امکان وجود دارد که دانشمندان در حین تحقیقات خود با سؤالاتی روبهرو شوند که به دلیل دارا بودن ماهیتی فلسفی و الهیاتی، علم، به ارائه پاسخ قادر نباشند. به عنوان نمونه، علم وجود قوانین و نظم در عالم را تایید میکند، حال این که به تبیین چرایی وجود آنها قادر نیست. درباره زندگی، شعور و آگاهی، تجربه دینی و معنویت نیز همین گونه است. از آنجایی که دین با منشأ و غایت سر و کار دارد، میتواند، قابلیتهایش را به ویژه، در تبیین چنین سؤالاتی ارائه دهد. به عنوان مثال، موضوع آفرینش ـ آن گونه که ادیان ابراهیمی بیان میکنند ـ جهان را به عنوان واقعیتی ممکن و جهانی با معنا و نظمی خاص معرفی میکند. تحقیق علمی، دادههایی را ارائه میکند که میتوان از آنها در برنامههای الهیاتی بهره گرفت. حدیثی از پیغمبر اسلام نقل شده است که میفرمایند: علم و دین دوقلو هستند، اگر از هم جدا شوند، هر دو آتش میگیرند. این جمله بسیار شبیه جمله معروف انیشتین در ین باره است.
اخبار علم و الهیات: آیا حقیقت دینی و حقیقت علمی با هم هماهنگ هستند؟
دکتر شیوا خلیلی: حقیقت علمی و دینی سازگار و هماهنگ هستند. البته تفاسیر نادرست ما از حقیقت علمی و دینی، گاهی ناسازگاریهایی میان این دو را نشان میدهد. در حقیقت، آنها جنبههای متفاوتی از یک حقیقت و یک واقعیت با لایهها و سطوح متفاوت هستند. این دیدگاه در تقابل و تضاد با هر نوع تقلیلگرایی است که منجر به برداشت از واقعیت تنها در یک سطح آن و نادیدهگرفتن یا انکار سطوح دیگر واقعیت میشود.
اخبار علم و الهیات: به نظر شما، چرا نظریه روانشناختی بر مبنی دیدگاه خداگریانه اعتبار بیشتری دارد؟
به عنوان یک معتقد به خداوند، عقیده دارم که خداوند مخلوقات خود را بهتر از هر کس دیگری میشناسد. پیامبران (بنا به دیدگاه اسلامی) صد و بیست و چهار هزار بودند که برای تذکر پیام خداوند به جهان طبیعت آمدهاند. با توجه به این مطلب، بر این عقیده هستم که نظریهای که بر مبنی چنین پیشفرضهایی ارائه میشود، جامعتر است. با این همه یقیناً این نظریه باید فایده و اعتبار خود را به اثبات برساند.
اخبار علم و الهیات: آیا در چنین حوزه میان رشته ای، هیچگاه بدبینی و تردید را در کارتان تجربه کردهید؟
دکتر شیوا خلیلی: دانشگاه وین در بسیاری از حوزههای علمی پیشتاز بوده و بدون شک روانشناسی یکی از این حوزهها است و این در واقع روش خاص تدریس علم با حفظ دیدگاهی نقادانه و ملاحظه موضوعات حلنشده است. تنها در جایی گرفتار شک و بدبینی میشدم که اطلاعات اندکی درباره فلسفه علم و پیشرفت در علوم طبیعی و پیامدهای آن در دست بود و آن هم بیشتر در خارج از محیط دانشگاهی و میان دانشمندان عمومی. اگر منظورتان دو دلی و تردید خودم در طول تحقیقاتم باشد، واقعاً گاهی از اوقات مواردی بودهاند؛ نه دقیقاً به نام شک، بلکه نوعی مرور نقادانه بر مراحل رساله و توجه به انتقادات جدی که موجب شدند، بیش از آنچه در آغاز انتظار داشتم، زمان و انرژی در این کار صرف کنم و همان طوری که در پیاننامه خویش هم متذکر شدهام، این تنها معرفی سرآغاز یک برنامه تحقیقاتی است.
اخبار علم و الهیات: آیا نظریه روانشناختی شما که بر مبنی دیدگاه خداگریانه و دین اسلامی بنا نهاده شده، برای سایر ادیان و مذاهب نیز مناسب است؟
دکتر شیوا خلیلی: تئوری من مدلی را بری شعور و آگاهی بشر و مکانیزم روانی او پیشنهاد میکند. مشابه هر نظریه علمی دیگر در این زمینه، این نظریه نیز باید توانایی خود را در تبیین و نیز موفقیتش را در تشخیص و پیشگیری نشان دهد. این نظریه تنها با افراد دینی یا دین سروکار ندارد، بلکه مدعی است که میتواند درباره همه انسانها، اعم از خداپرست و غیرخداپرست به کار رود.
اخبار علم و الهیات: آیا توانستهاید نظریه خود را در بخش بالینی به کار ببندید؟
دکتر شیوا خلیلی: این تحقیق، تلاشی برای توسعه نظریههای علمی بر مبنی جهانبینی خداگریانه است. این نظریه، هنوز باید نشان دهد که آیا در کارآمدی موفق هست و چگونه؟ من گردآوری دادهها و مطالعات موردی را آغاز کردهام و انشاءالله نتایج حاصل را در آینده منتشر خواهم کرد.
اخبار علم و الهیات: به نظر شما اسلام در اتریش، اروپا و سایر نقاط جهان چگونه درک میشود؟
دکتر شیوا خلیلی: من فکر نمیکنم افراد در کشورهی اروپایی، امریکا و حتی کشورهی اسلامی به خوبی دربارةاسلام اطلاعات داشته باشند. گمان میکنم این مسأله را بتوانم درباره حقیقت مسیحیت نیز بیان کنم. دین واقعاً چه مطلبی برای عرضه دارد، مردم باید زمان کافی صرف کنند و به دنبال یافتن حقیقت باشند. متأسفانه این وضعیت برای بیشتر مردم صورت نمیگیرد. آنان، اطلاعات خود را از رسانهها و اخبار کسب میکنند. در زمان ما، موقعیتهای سیاسی - اجتماعی بسیاری از مسلمانها را به مهاجرت مجبور کرده و برخی از رسانهها، مسلمانان را تروریستهای بالقوه میخوانند. گمان میکنم، در زمان استعمار نیز با توجه به اخبار ارائه شده درباره مسیحیان، احتمالاً شخصی غیرمسیحی همین تصور منفی را از مسیحیت داشته است. ولیکن پیام همه ادیان یک توسعه همه جانبه، حقیقی، شخصی و اجتماعی و یاریرسان کل خلقت برای نائلآمدن به کمال در زیبایی، صلح و محبت است. ولی من شخصاً به عنوان یک مسلمان، در طول زندگی و تحصیل در کشور اتریش، هیچگاه با مشکل خاص مواجه نشدم.
اخبار علم و الهیات: آیا به ملاقات دانشمندانی که مشابه شما دیدگاه کلیگرایانه به جهان را برگزیدهاند، مایل هستید؟
دکتر شیوا خلیلی: بله، من مایل هستم که دانشمندان یک دیدگاه کلیگرای خداگریانه را اتخاذ کنند، البته این یک انتخاب شخصی و فردی است. من در طول تحصیلات دانشگاهی خود و در زمان یادگیری علوم مدرن طبیعتگرا، دیدگاه طبیعتگریانه را اخذ نکردم. گمان میکنم، تفاوت در اینجا است که به منظور کاربرد روان درمانی طبیعتگرا، نیازی به ملحد بودن نیست، ولی، برای استفاده و کاربرد یک نظریه جامعتر که شامل رابطه میان خدا و انسان میشود، باید خداگرا بود.
بدین وسیله من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم و مسؤولیت های یک کودک 8 ساله را قبول می کنم.
می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران 5 ستاره است.
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است چون می توانم آن را بخورم !
می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم.
می خواهم درون یک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
میخواهم به گذشته برگردم ، وقتی همه چیز ساده بود ، وقتی داشتیم رنگها را ، جدول ضرب را و شعر های کودکانه را یاد می گرفتیم ، وقتی نمی دانستم که چه چیز هایی نمی دانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم.
می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو هستند.
می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است و می خواهم که از پیچیدگی های دنیا بی خبر باشم.
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم ، نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری ، خبرهای ناراحت کننده ، صورت حساب، جریمه و ...
می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم ، به یک کلمه محبت آمیز ،به عدالت به صلح ، به فرشتگان، به باران ،به ...
این دسته چک من ، کلید ماشین ، کارت اعتباری و بقیه مدارک من ، مال شما
من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم .
همـیــن طور که دست های همدیگر را در دسـت داریـد، در مـورد فرزندانی که در آینده خواهید داشت، شغل هایتان و حـتی در مورد خانه ایده آلتان صحبت خواهید کرد. هر چند کـه صحبـت کردن در مورد این مسائل نیز مـهـم اسـت، اما نـبــاید یک مسئله را فراموش کنید که امروزه پول مهمترین مسئله در بر هم خوردن ازدواج ها است.
رکـن اصـلـی در هر ازدواج موفق، توانایی افراد در استفاده صـــحیح از پول است. این ممکن است کار دشواری باشد. یـک لـحـظـه بـه ایـن مسـئـله فـکـر کـنـیـــد. هر دو نفری که مـی خـــواهند با هم باشند، صد در صد عقاید متفاوتی در مورد پول دارند. یکی ممکن است به پول فقط مثل وسیله ای برای خرید مایحتاج نگاه کند. در حالی که برای دیگری پول وسیله ای برای کسب قدرت و مقام است. اما همچنان افراد بدون داشتن عقیده مشخصی در مورد پول زندگی را می گذرانند. و این زیاد جالب نیست. افکار ما در مورد پول بر اساس تاثیراتی که بر زندگی ما می گذارد شکل می گیرد. دیدگاه ما به تجربه های کودکی ما در رابطه با پول بر می گردد. همه ما تصمیمات مالیمان را بر اساس چهار چوبی که به نظرمان معقول است می گیریم.
چرا این مسئله برای نامزد های جوان اینقدر مهم است؟ زیرا در طول مراحل یک ازدواج تمام انتخاب ها تحت تاثیر دورنمای هر فرد در مورد پول است. تمام مخالفت ها و نا سازگاری هایی که به نظر می رسد که در مورد مسئله ای خاص باشد، در حقیقت در مورد نگرشی است که افراد به پول دارند. حتی اگر آن مشکل هم شناخته شود، باز حل کردن و برطرف کردن این مسئله بسیار دشوار است. چند راهکار عملی برای تازه عروس و داماد ها را می خواهیم بررسی کنیم تا افراد بتوانند توسط آنها زیر بنای محکمی برای مسائل مالی و اقتصادیشان در زندگی پایه ریزی کنند.
1- ببینید فرد مقابلتان در مورد پول چه نظری دارد: نیازی نیست که سوالاتی مثل سوالات ورودی دانشگاه هاروارد تهیه کنید، فقط از همسرتان بپرسید که پول چه نقشی در دوران کودکی او داشته است. آیا پولدار بوده یا فقیر؟ فقط سعی کنید که بفهمید پول چه نقشی را در خانواده وی بازی کرده است.
2- در مورد عقاید فعلیتان در مورد پول صحبت کنید: آیا از بی پولی یا داشتن پول زیاد وحشت دارید؟ آیا پول مسئله ای است که دوست ندارید در موردش بحث کنید؟ ممکن است شما ساعت های متمادی در مورد پول فکر کنید و یا اینکه هیچوقت اصلاً در مورد آن فکر نکنید. احساساتتان را با یکدیگر در میان بگذارید.
3- بگویید یک خرید بزرگ از نظر شما چیست: برای بعضی افراد یا بعضی بودجه های مالی یک خرید بدون برنامه ریزی 10 هزار تومانی به نظر معامله ی بزرگی می آید ولی بعضی دیگر حتی خرج کردن بیست دسته دو هزار تومانی هم برایشان ناچیز است. آیا درست است که قبل از هر خرید با همسرتان همفکری کنید؟ تمام این اطلاعات ممکن است بعدها در ازدواج به دردتان بخورد. وقتی همسرتان با خریدی غیر منتظره به خانه می آید یا با کمی بالا رفتن قبض تلفن از خود واکنش شدید نشان می دهد، شما می توانید مسئله ی اصلی را راحت تر درک کنید. ممکن است برای او مشکل تلفن راه دور شما به مادرتان نباشد، بلکه شاید ترسش از این باشد که دیگر پولی برای پرداخت اجاره خانه باقی نماند.
4- در مورد حساب بانکیتان با یکدیگر صحبت کنید: آیا شما حساب مشترک بانکی باز خواهید کرد و یا می خواهید همچنان پول هایتان را در حسابی جداگانه نگه دارید؟ این ممکن است مسئله ای بسیار حساس برای خیلی از زوج ها باشد. برای بعضی از آن ها حساب های پس انداز مشترک می تواند راهی برای نشان دادن تعهد آن ها به ازدواجشان باشد. برای بعضی دیگر حساب بانکی که به تنهایی آن را کنترل کنند، نشانه ای از بر خود ارزش گذاشتن است که آن ها از آن چشم نخواهند پوشید.
5- در نظر بگیرید که قرض ها چگونه بر دارایی شما تاثیر می گذارند: یکی یا هر دو نفر ممکن است قروضی بالا بیاورند. تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید تا قبل از اینکه ازدواج کنید از پس این هزینه ها بر بیایید. فکر خوبی خواهد بود اگر وکیلی برنامه های شما را بازبینی کند.
6- تصمیم بگیرید که کدام یک از شما مسئولیت پرداخت قبض ها و تنظیم دفترچه هزینه ها را بر عهده خواهد گرفت: احتمالاً شما از زیر این مسئولیت شانه خالی خواهید کرد. با اینکار هر دو نفر اطلاعاتشان در مورد دارایی خانواده بالاتر خواهد رفت. همچنین هم به زن و هم به مرد خانه توصیه می کنیم که ماهی یکبار بنشینید و تمام دخل و خرجتان را با هم مرور کنید. در بسیاری از موارد با اینکار می توانید مشکلات را به سادگی حل کنید قبل از اینکه آنقدر بزرگ شوند که دیگر قابل حل نباشند.
7- ببینید که آیا می خواهید در وصیت نامه یا حساب پس انداز بازنشستگیتان تغییری بدهید: نقشه های شما برای ارث و میراث در دوران مجردی بعد از ازدواج اصلاً به کارتاننمی آید. باید تصمیمات جدیدی بگیرید. این مسئله به خصوص در مورد خانواده های مرکب بسیار مهم است. در تصمیماتی که برای ارث و میراث و سرپرستی گرفته می شود باید بسیار دقت کنید. اگر بدون وصیت نامه بمیرید، دولت در مورد دارایی و فرزندانتان تصمیم خواهد گرفت. و احتمالاً تصمیماتشان با شما بسیار متفاوت خواهد بود. به سادگی وصیت نامه تان را تغییر ندهید. فردی که طلاق گرفته و دوباره ازدواج کرده است با خطری بزرگ مواجه است. اگر در ازدواج قبل با توافق جدا شده باشد، وصیت نامه ای که در طی ازدواج سابقش نوشته است، می تواند تمام دارایی هایش را به سادگی ار آن همسر سابقش کند. و این می تواند برای همسر جدید شوک بزرگی باشد.
همه زوج ها در ماه های قبل از ازدواج سرشان بسیار شلوغ خواهد بود. حتی اگر نخواهند مراسم عروسی بزرگی ترتیب دهند، باز چیزهای زیادی هست که وقتشان را بگیرد. اما هرگز فراموش نکنید که وقت کمی را هم در مورد موضوع کاملاً غیر احساسی پول صحبت کنید. بعد از همه این حرف ها، باید بگویم که پول مسئله ای بسیار مهم است تا بتوانید سوگند "تا زمان مرگ از هم جدا نمی شویم" را جامه عمل بپوشید.
اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.
دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.
هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.
رفتار آرامتر همیشه بهتر است.
قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.
اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.
یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.
پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.
هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.
تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.
از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.
برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.
اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.
هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.
شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.
هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.
او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.
اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.
هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.
اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.
مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.
همه مردها بد نیستند.
نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.
بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید....قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.
هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.
شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.
کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.
هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.
این مطالب را برای بقیه خانم ها هم مطرح کنید.
بااینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید، بعضی ها را درمورد انتخابشان به فکر می اندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.
در عالم تجرد و تلاش برای یافتن شخص مناسب، همیشه این امکان وجود دارد که پس از مدتی معاشرت با شخصی جذاب یا قابل قبول، با جمله ناراحت کننده ای از این دست روبرو شوید: ما به درد هم نمیخوریم یا این رابطه به جایی نمیرسه. گذشته از این که دنیا بر سرتان خراب میشود، چه کار دیگری میتوانید انجام دهید ؟ گریه کنید ؟ سعی کنید او را به ادامه دادن رابطه تشویق کنید ؟ وسایلش را از پنجره به بیرون پرتاب کنید ؟ آنچه مسلم است این است که شما خود را در یک کشمکش احساسی شدید خواهید یافت. اما برای بازگشت به زندگی طبیعی، روشهای متعددی وجود دارد که در اینجا به آن اشاره کرده ایم. یک دقیقه بعد از به پایان رسیدن رابطه آنچه میخواهید انجام دهید : شما یک یا چند مورد از صدها واکنش ممکن را تجربه خواهید کرد، از جمله خشمی شدید و طوفانی، حمله اشک و داد و فریاد یا بهت زدگی. روش بهتر مقابله : دکتر دن نوهارت (Dan Neuharth) روانپزشک و نویسنده کتابهای بسیار مفید خودشناسی میگوید : هنگامی که خبر بدی را میشنویم، بدن وارد حالت وحشت شدید و جنون آمیز شده و همه چیز در آن سرعت میگیرد. او میگوید که بهترین روش در دست گرفتن کنترل در چنین لحظات سرسام آوری، متوقف شدن، نگاه کردن و گوش دادن است. بر وجود خودتان متمرکز شوید، به تنفس خود توجه کرده و کوشش کنید که سرعت حرکات و واکنشهای بدن خود را پایین بیاورید. این خودآگاهی میتواند به شما کمک کند تا در 60 ثانیه پر تنش اولیه منطقی و هوشیار باقی بمانید. به محض اینکه آرام شدید، از یار سابق خود دور شوید تا مدتی تنها یا با دوستان خود باشید و به تدریج موقعیت جدید را درک و هضم کنید. بیهوده در کنار او نمانید و برای یافتن پاسخ به این در و آن در نزنید زیرا کار عاقلانه ای نیست و نتیجه ای هم نخواهد داشت. قطع رابطه نوعی مذاکره نیست و هر کاری که پس از آن برای تغییر نظر طرف مقابل یا تنبیه او انجام دهید، در نهایت موجب ناراحتی خودتان خواهد شد. یک ساعت بعد آنچه میخواهید انجام دهید : کوشش میکنید که حال خود را بهتر کنید. مینشینید و اندوه خود را در الکل غرق میکنید، به خریدی بی قید و بند میروید یا نیمه شب به یار سابق تلفن میکنید تا آخرین حرفتان را به او بزنید. روش بهتر مقابله : انجام دادن کارهایی که به شما آرامش روحی ببخشند، بسیار عالی است به شرط اینکه با انجام دادن آنها دچار پشیمانی نشده و حال خود را بدتر نکنید. به گفته نوهارت: گاهی در زمانی که دل شکسته شده اید فکر میکنید که تنها عامل تسکین بخشی که به آن نیاز دارید میتواند دو کیلو شکلات باشد. اما اگر علاوه بر تنها شدن، احساس چاقی هم به سراغتان بیاید، باید به فکر روش مقابله دیگری باشید. و اینرا هم بگویم، اثبات اینکه دوست سابقتان اشتباه کرده است تاثیری در اصل ماجرا که رها شدن شما باشد، نخواهد داشت. اینکار تنها موجب میشود که شما کمی نامتعادل به نظر برسید. شما دونفر میتوانید بعدا گفتگویی منطقی با یکدیگر داشته باشید. از جمله رفتارهای مثبت میتوان به موارد زیر اشاره نمود: گفتگو با یک دوست نزدیک که بتواند فقط به درددل شما گوش کند یا رفتن به باشگاه ورزشی. میزان اندورفین (endorphin) (نوعی پروتئین مسکن دریافتی شما پس از ورزش یا حتی یک پیاده روی طولانی، میتواند امواج اندوه را خنثی کند. یک روز بعد آنچه میخواهید انجام دهید : عمل از روی انگیزه آنی و بدون تفکر، شما میل فراوانی برای تماس با او احساس میکنید، با 50 نفر از دوستان اینترنتی خود قرار میگذارید، روی بدنتان خالکوبی میکنید یا نیمی از موهای سرتان را میتراشید. روش بهتر مقابله : کنترل نکردن انگیزه های ناگهانی و غیر عقلانی، واکنش دفاعی ذهن برای کنار راندن صدمه روحی وارده است. دکتر نوهارت میگوید: در این زمان اطلاعات هنوز در حال هضم هستند. کسانی وجود دارند که صبح روز بعد هنگام بیدار شدن، به خاطر نمی آورند که از طرف شخص مورد علاقه خود رها شده اند. هنگامی که این افراد متوجه میشوند آنچه به یاد می آورند، تنها یک خواب بد نبوده است، به این فکر می افتند که شاید یک تغییر بتواند همه چیز را بهتر کند یا لااقل آغازی تازه باشد. باید متوجه باشید که این ایده جدید، تنها در اثر یک انگیزه آنی ایجاد شده است و بلافاصله آنرا عملی نکنید. او در این زمان نوشتن خاطرات روزانه را تمرینی مفید میداند. هیچ کس نمیخواهد طرد شود، اما تراشیدن مو هم نمیتواند فایده ای داشته باشد. سه روز بعد آنچه میخواهید انجام دهید : خزیدن در یک حفره تاریک، ماندن در رختخواب، بارها و بارها شنیدن یک ترانه غمگین. روش بهتر مقابله : بله، حقیقت تلخ است. بین یک روز و سه روز تفاوت کیفی بسیاری وجود دارد. حالا زمانی است که این قطع رابطه به خوبی درک شده و حالاست که شما درهم شکسته خواهید شد. ترشح آدرنالین (و خشم) موجب میشود که دو روز اول را بگذرانید، اما پس از تحلیل رفتن این هورمون، خود را با همان میزان درد و خستگی ناشی از حرکت در طوفان احساسات مختلف، خواهید یافت. سیل اشکهایی که تصور میکردید فرو نخواهند ریخت، جاری میشوند. لحظه ای خشمگین و لحظه ای غمگین خواهید شد و در مراحل مختلف اندوه به حرکت درخواهید آمد. در اینجا باید حواس خود را به اینکه استراحت کرده، غذا خورده و در کل از خود مراقبت کنید، معطوف نمایید زیرا بخشی از وجود شما، از درون زندگیتان کنده شده است. اگر به یک روند مشخص که شما را مشغول نگه دارد بچسبید، کار عاقلانه ای انجام داده اید. یک هفته بعد آنچه میخواهید انجام دهید : تلفن کردن به او، ورود به صندوق پست اینترنتی او، چک کردن مدام و وسواس گونه پیامهای روی تلفن، چک کردن پیامهای دوستان او در صفحات عمومی مانند یاهو 360. روش بهتر مقابله : تبریک! شما اکنون در مرحله (او را برمیگردانم) هستید! نوهارت میگوید: در این مرحله شما سعی میکنید به شیوه ای عقلانی از این شوک خارج شوید، اما این تصور که شاید دل او برایتان تنگ شده باشد، فقط وضعیت را بدتر خواهد کرد. فکر کردن مداوم به او تنها درد و رنج شما را افزایش خواهد داد. پذیرفتنش مشکل است، اما اگر شخص مورد نظر واقعا نخواهد با شما باشد، شما نمیتوانید هیچ کاری برای بازگردانش انجام دهید. در برابر وسوسه تحلیل تمام دلایل او برای پایان دادن به رابطه مقاومت کنید و تصور نکنید که تنها با تغییر دادن یک بخش کوچک از این موارد میتوانید دوباره وارد زندگی وی شوید. اما اعتقاد به اینکه میتوانید از میان این حادثه با بلوغ بیشتر خارج شوید و رنج فعلی را دور بیاندازید بسیار مفید خواهد بود. شاید در این مرحله متوجه نشوید، اما بدانید همانطور که زخمها، بدون اینکه از آنها بخواهید، درمان میشوندف قلب شکسته هم التیام میابد. دو هفته بعد آنچه میخواهید انجام دهید : فکر کردن به اینکه در روزها و موقعیتهای آتی، داشتن یک یار و یک زوج بودن چگونه میتوانست باشد، یادآوری نکات مثبت و مواهب بودن در یک رابطه عاشقانه و فکر کردن به اینکه دیگر عاشق نخواهید شد. روش بهتر مقابله : از خود بپرسید که آیا واقعا برای او دلتنگ شده اید یا دلتان برای آنچه در رابطه بوده، مانند نجواهای عاشقانه و قرارهای معمول شبهای تعطیل تنگ شده است. در حال حاضر شما تنها به یاد لحظات خوش گذشته و وارونه و زیبا جلوه دادن تاریخچه رابطه خود با کسی هستید که عملا شما را از زندگی خود بیرون انداخته است. آیا این شخص ارزش این همه اشک و آه را دارد ؟ آیا زمان دور ریختن نشانه های حضور وی در زندگی شما نرسیده ؟ عکسها را در جایی دور از دید قرار دهید، ایمیلهای مشترکتان را پاک کنید، خانه را مجددا و به میل خود بچینید تا با نگریستن به آنها مدام به یاد اطرات گذشته نیافتید. نوهارت میگوید: روابط عاشقنه در اصل عادت هستند، و شما باید این عادت را ترک کنید. اگر نشانه های این شخص را مدام در اطراف خود ببینید، خارج کردن وی از ذهنتان دشوارتر خواهد شد . یک ماه بعد آنچه میخواهید انجام دهید: سعی میکنید حضور این شخص ناراحت کننده را در زندگی خود فراموش کنید، انگار هرگز او را نمیشناخته اید. روش بهتر مقابله : قبل از اینکه معشوق سابق خود را به کلی فراموش کنید، با توجه با فاصله ای که در این مدت ایجاد شده، مدتی صبر کنید تا بیشتر درباره او فکر کنید. نه به خاطر اینکه دوباره وی را به دست آورید، بلکه برای اینکه این رابطه را مرور کرده و از تکرار اشتباهات اجتناب کنید. (البته اگر هنوز به اندازه روز سوم احساس درماندگی میکنید، برای پیشگیری از افسردگی با یک مشاور تماس بگیرید( یک خط زمانی مشخص را در نظر بگیرید و از زمان آشنایی خود، اولین قرار ملاقات عاشقانه، اولین مشاجره و هر واقعه مشخص دیگر یادداشتهایی بردارید. اکنون دورنمایی از این رابطه در دست دارید و میتوانید از بیرون به آن نگاه کنید و نکات مثبت، منفی و زمانی که هشدارهای پایان رابطه آغاز شده و شما آنرا ندیده گرفته بودید را بیابید. زمانی که توانستید بدون احساس درد و اندوه به نکات مثبت او فکر کنید میتوانید مطمئن باشید که از او دور شده و از رابطه خود چیزی آموخته اید. منبع مقاله |
در این نوع درمان آموزش ، پیشگیری و درمان برای کمک به خانوادهها ، کل خانواده را دربرمیگیرد. برای حل مشکل خانواده یا یکی از اعضا آن کل سیستم خانواده مور توجه قرار میگیرد و تلاش میشود علل بروز و عوامل تشدید کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. این شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی میتوان به رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنشزا را مرتفع ساخت.