مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده موفق (شاد) بیرجند

تحت نظارت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران / تحت نظارت وزارت ورزش و جوانان ایران / تحت نظارت اداره کل بهزیستی

امیدی تازه برای درمان بیماری های عصبی

 

 

بخش عمده سیستم عصبی توسط ماده ای به نام میلین عایق بندی شده است. میلین ماده ای است از جنس چربی که علاوه بر انتقال سریع پیامهای عصبی در طول رشته های عصبی ، وظیفه محافظت از سلولهای عصبی را نیز به عهده دارد. میلین که 50 درصد وزن مغز را تشکیل می دهد و از جمله مهمترین ترکیبات سیستم اعصاب مرکزی (CNS) به شمار می آید ، ماده ای تولید می کند به نام ماده سفید که حاوی رشته های عصبی و سلولهای کلیدی بوده و عمده رشته های آن از نوع میلین دار است.از بین رفتن غلاف میلین موجب اختلال در انتقال پیامهای عصبی و به تبع آن بروز بیماری های عصبی همچون تصلب چندگانه عصبی یا همان ام.اس می شود.دانشمندان سالهاست رقابت سخت و فشرده ای را برای یافتن شیوه ای که از طریق آن بتوان بدن را به تولید مجدد میلین واداشت ، آغاز کرده اند که بتازگی دانشمندان امریکایی به نتایج جالب و امیدوارکننده ای دست یافته اند.یک گروه تحقیقاتی از دانشکده پزشکی دانشگاه نیویورک از شناسایی ژنی موسوم به نوروگولین (neuregulin) خبر می دهند که علاوه بر ترغیب بدن به تولید میلین قادر است ضخامت آن را به شکلی مطلوب تعیین کند.نتیجه مشاهدات روند تولید میلین در محیط آزمایشگاه نشان داد که نوروگولین به سلولهای سازنده سلولهای عصبی یعنی سلولهای شوایی (schwann cells) فرمان می دهد که ورقه های پیچ درپیچی از میلین را بسازند و پیرامون آکسون های سلولهای عصبی قرار دهند.آکسون ها در واقع بازوهای بلند و کابل مانند سلولهای عصبی هستند که سیگنال های عصبی را به سایرسلولها ارسال می کنند و برای کارکرد صحیح دستگاه عصبی بسیار حیاتی اند. آکسون ها بر 2 نوع هستند: آکسون های میلین دار و آکسون های فاقد میلین.آکسون های فاقدمیلین به رنگ خاکستری بوده و سرعت پایینی در انتقال پیامهای عصبی دارند ، درحالی که سرعت انتقال در آکسون های سفیدرنگ میلین دار بیش از 100 برابر آکسون های خاکستری استبه گفته دکتر جیمزال سالزر ، استاد نورولوژی و بیولوژی سلولی دانشکده پزشکی دانشگاه نیویورک و سرپرست این تیم تحقیقاتی ، بررسی نورون های فاقد میلین نشان داد که هیچ اثری از ژن نوروگولین در این نورون ها وجود ندارد ، حال آن که این ژن در نورون های میلین دار حضوری فعال دارد.گروه تحقیقاتی دانشگاه نیویورک قصد دارند درگام بعدی راهی برای تولید دارویی بیابند که ژن نوروگولین را به ساخت میلین وادارد. دارویی که بتواند بیماران عصبی بویژه بیماران مبتلا به ام.اس را به بهبودی کامل شان امیدوار کند.

 

دو رنگی

ببخش اگه تو قصه مون 
                  
 دو رنگ و نامرد نبودم 

                                              ببخش که عاشقت بودم

                              خسته و دل سرد نبودم

ببخش که مثل تو نشد 
                          
خیانتو یاد بگیرم

                                            اگر که گفتم به چشات

                          بزار واسه تو بمیرم

ببخش اگه تو گریه هام 
                          
دو رنگی و ریا نبود

                                          اگر که دستام مثه تو

                            با کسی آشنا نبود

ببخش اگه تو عشقمون 
                        
کم نمی زاشتم چیزی رو        

                                           ببخش که یادم نمی ره 

                         اون روزای پاییزی رو

لیاقت دستای تو
                  
بیشتر از این نبود عزیز

                                  نه نمی خوام گریه کنی 

                         برای من اشکی نریز

                         لیاقت چشمای تو         

                                                نگاه ِ پاک ِ من نبود.....

 
برگرفته از:
hscarlet.blogsky
 
 
 
 
 



 


علل گرایش برخی دختران به مردان پست فطرت

۱- فـقـدان اعتماد بنفس و عزت نفس خود مردان. مـردان کمرو از آنـکـه بـه دخـتـر مــورد علاقه خود نزدیک شده و احساسش را بیان کنند هراس دارند. امـا هنـگـامــی که نزدیک دختر مورد علاقه خود نمیشوند و یا احساسشان را برای آن دختر بیان نمیکنند، چـگونه انتظار دارند آن دختر متوجه آن گردد؟ و یا زمانیـــکه برای خودشان ارزش و احترامی قائل نیستند، چگونه انتظار احترام از دیگران باید داشته باشند؟

2- مردان خیلی خوب بدنبال زنان خیلی خوب هستند اما مــعمولا زنان خیلی خوب نیز مانند مردان خیلی خوب کمرو میباشند. اکنون چگونه ممکن است دو فرد کمرو جرات آن را پـیـدا کـنند و بـه یـکدیگر نـزدیک شوند و باب صحبت را بگشایند؟ همین موقع است که مردان پررو و بی کلاس از راه میرسند و دختر زیبا را از آن خود میکنند.

3- اعـتـماد بنفس پایین خود دختر. دخترانی که جذب مردان شرور می گـردنـد مـعـمـولا خـودشـان از اعـتـماد بنـــفس پایینی برخوردارند و همین مســـئله سبب می گـردد آنها رابطه هم وابسته ای با مــردان بد برقرار کنند. معمولا به مـردان خـوب اعتـمـاد ندارنـد و به آنــها  خیانت می کنـــند چون می پــندارند لیاقت اینگونه افراد را ندارند و یا رابطه آنها بزودی زود از هم خواهد پاشید. اما به مردان بد اعتماد میکنند و دوسـتـشان می دارنــد چون این مردان مرتبا آنها را تحقیر کرده و بی ارزش بودن آنها را گوشزد میـکنند. برخــی اوقــات دختـــران نــه بخـــــاطر آنــکه به اینگونه افراد دلبستگی دارند به رابطه خود ادامه میدهند، بلکه تحمل این موضوع را نــدارد که مرد خواهان او نمیباشد و اینگونه میپندارد که هرگاه فردی وی را طرد کند بی شـک وی بی ارزش است بنابراین می کوشد نظر وی را تغییر دهد.
۴- امـا خود مردان بد و شرور به خاطر آن که برای دیگران و احساسات آنها ارزشی قائـل نمی باشند و طوری رفتار می کـــنند که گویی پادشاه جهان هستند. از طرفی چون به دختران بی اعتنایی میکنند همین عامل بر اساس قانونی که هرچیزی که کمیاب باشد مردم بیشتر دنبال آن میروند، دختران بیشتر خواهان آنان می گردند. از طـرف دیــگر آنها زود مایوس نمیشوند و هرگاه دختری آنان را طرد کرد، بدنبال دختر دیگری می رونـد امــا مردان نجیب با شنیدن جواب رد بسرعت مایوس میشوند. از طـــرفی افراد شرور اعتماد بنفس کاذبی را به نمایش میگذارند و یا دست به کارهای مخاطره آمیز میزنند که همین مسئله دختران را فریب داده و جلب خود می کند. بعلاوه چون افراد شرور چنین به نـظــر میـرسـند کـه از هیچ چیز نمی هراسند و توانایی دفاع در برابر هر فردی را دارند، دختران ترسو و فاقد اعتماد بنفس جذب انها میشوند.

5- خود دختر شرور و لاابالی است. هر کـسی مایـل اسـت بـا هم نـوع خود رابطه برقرار کند. بنابراین جای تعجب ندارد که اینگونه دختران تنها جذب مردان لا ابالی خواهند شد.

6- برخی اوقات دختران و زنان بر اساس طبیـعتـشان تـمایـل دارنـد مشـکلات و ناراحتی های مردان بدکردار و شرور را حل و فصل کنند و در واقع نقش یک مادر ناجی و پرستار را برای انان ایفا کرده و در واقع فرشته نجات آنها گردند بـهمــین خاط خود را قربانی اینگونه مردان میکنند.

7- مردان نجیب و خوب با تمام ویژگیهای خوبشان معمولا افراد کسل کننده می باشند. آنها دست به کارهای مخاطره آمیز و ماجراجویانه نمی زنند که دختران را تحت تاثیر خود قرار دهند.

8- دختران سطحی نگر. این گـونه دختران ممکن اسـت بسیـار زیـبـا بـاشـند اما تنها به ظواهر اهمیت میدهند مانند: پول، ظاهر و مقام. آنها تنها میخواهنـد بـه همردیفان خود فخر فروخته و خودنمایی کنند. بنـابرایـن بـا مردی که دارای ثروت و مقام و یا ظاهر خوبی باشد به هر قیمتی و حتی اگر آن مرد بی شـخصـیـت و لاابـالـــی و بد رفتار باشد رابطه برقرار میکند.

9- بنابراین زیاد خوب بودن هم پسندیده نیست. بـهتر است مـردان خــوب اندکی هم از خود: جرات، اعتماد بنفس، جذبه و ماجراجویی نشان دهند.

 

Successful Marriage

Did you ever wonder why some people find the perfect person to marry, do so, and enjoy a love affair that lasts a lifetime? On the other hand, some marry a person that is wrong for them now, wrong for them tomorrow, and wrong for them for a lifetime? What’s the difference? Why do some succeed at love and marriage where others fail?
ادامه مطلب ...

انتخاب

 

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید

به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید بفرمایید

داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم

آنها پرسیدند :آیا شوهرتان خانه است زن گفت نه او به دنبال کاری بیرون از خانه بیرون رفته است  آنها گفتند پس ما نمی توانیم وارد شویم عصر وقتی شوهر به

خانه برگشت زن ما جرا را برای او تعریف کرد شو هرش به او گفت :

برو به آنها بگو شو هرم آمده بفرمایید داخل

زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد آنها گفتند ما با هم داخل خانه

 نمی شویم زن با تعجب پرسید چرا یکی از پیرمرد ها به دیگری اشاره کرد

و گفت نام او ثروت است و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت نام او موفقیت است

و نام من عشق است حالا انتخاب کنید که کدامیک از ما وارد خانه شما شویم

زن پیش شوهر برگشت و ماجرارا تعریف کرد شوهر گفت :چه خوب

ثروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود ولی همسرش مخالفت کرد

و گفت چرا موفقیت را دعوت نکنیم عروس خانه که سخنان آنها را می شنید

پیشنهاد کرد بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود

مرد و زن هر دو موافقت کردند زن بیرون رفت و گفت کدامیک از شما عشق است

او مهمان ماست.

عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند زن با تعجب

پرسید شما دیگر چرا می آیید؟

پیرمردها با هم گفتند اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید بقیه نمی آمدند

ولی هر جا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست

نجات عشق

 

در جزیره ای زیبا تمام حواس ،زندگی می کردند :شادی غم،غرور ،

عشق،و...........

روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت .

همه ی ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند

اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند چون اوعاشق جزیره بود

وقتی جزیره به داخل آب فرو می رفت ،عشق، از ثروت که با قایقی

 با شکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت آیا می توانم

با تو همسفر شوم

ثروت گفت نه من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد پس عشق ،از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود

کمک خواست غرور گفت نه نمی توانم تو را با خودم ببرم چون تمام بدنت خیس

و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد

غم در نزدیکی ،عشق بود پس عشق به او گفت به من اجازه بده تا با

تو بیام غم با صدای حزن آلود گفت آه ،عشق،من خیلی ناراحتم و

احتیاج دارم تا تنها باشم

عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد اما او آن قدر

غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید

آب هر لحظه بالا و بالا تر می آمد  و عشق دیگر نا امید شده بودکه ناگهان

صدایی سالخورده گفت :بیا عشق من تو را خواهم برد عشق آنقدر خوشحال شده

بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق

انداخت و جزیره را ترک کرد وقتی به خشکی رسید پیرمرد به راه خود رفت

و عشق تازه متوجه شد کسیکه جانش را نجات داده بود چه قدر بر گردنش حق دارد

عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود رفت و از او پرسید آن پیرمرد که بود عالم پاسخ داد زمان

عشق با تعجب پرسید زمان؟!!!

اما چرا او به من کمک کرد عالم لبخندی خردمندانه زد و گفت :زیرا تنها زمان

قادر به درک عظمت عشق است.

 

هدیه ی عشق

عشق از آمیزش جنسی زاییده می شود و آنگاه عبادت از عشق زاییده می شود

و آنگاه خدا در اثر عبادت در انسان تجلی می یابد و این انسان به بالاتر و بالاتر

و بالاتر به اوج گرفتن ادامه می دهد

 

 

 

 

عشق بزرگترین هدیه خدا است هنر آن را بیا موز آواز آن جشن آن را بیاموز

عشق نیازی قطعی است درست همانگونه که جسم بدون غذا نمی تواند زنده بماند

بدون عشق روح را یارای زنده ماندن نیست عشق غذای روح است آغازگر همه ی

چیزهای با شکوه است عشق در بارگاه ملکوتی است

 

(( با ما از عشق سخن بگو ))

 

پس او سر بر آورد و به مردمان نگریست ،

و سکوتی ژرف آنها را فرا گرفت.

پس او با صدایی بلند و رسا گفت:

هنگامی که عشق فرا می خواندتان

از پی اش بروید،

گر چه راهش سخت و ناهموار باشد.

هنگامی که بالهای عشق در بر می گیردتان

خود را در آن بالها رها کنید،

گر چه در لابه لای پرهایش تیغ باشد

و زخمی تان کند

و هنگامی که با شما سخن می گوید 

باورش کنید،

گر چه طنین کلامش،

رو یاهاتان را بر هم زند،

چنان که باد ناملایم شمال،

از باغ وگلستان تان

سرزمینی بی حاصل می سازد.

زیرا عشق،

همان طور که تاج بر سرتان می گذارد،

بر صلیب تان نیز میکشد.

عشق،

همان طور که شما را می پروراند،

شاخ و برگ تان را نیز می زند

و هرس می کند

عشق،

همان طور که از تنه ستبرتان بالا می رود

و نازک ترین شاخه هاتان را

که در آفتاب می لرزند

نوازش می کند

به ریشه هاتان نیز فرود می آید

و آن ها را که در خاک چنگ انداخته اند،

می لرزاند.

عشق،

شما را چون خوشه های گندم دسته می کند

انگاه می کوبدتان، تا برهنه شوید

به غربال بادتان میدهد

تا که از پوسته آزاد شوید

و تا سر حد سپیدی به آسیابتان می سپارد

ورزتان میدهد نرم تان میکند

سپس در آتش قدسی اش گرم تان می کند

تا که نانی مقدس شوید

برای ضیا فت بزرگ خداوند.

عشق با شما چنین می کند

تا رازهای دل خود را بدانید

و بدین سان به پاره ای از قلب بزرگ

زندگی بدل شوید

اما اگر از سر ترس

فقط در پی کام و ناز عشق با شید

بهتر آن است که عریانی تان را بپوشانید،

از دسترس خرمن کوب عشق دور شوید

و به آن جهان یکنواخت و بی فصل بروید

که در آن می خندید

اما نه به همه وجود

و می گریید،

اما نه با همه وجود

عشق چیزی نمی دهد

مگر همه وجود خود را

و چیزی نمی گیرد مگر از دستان خود

عشق ،هرگز جویای تملک نیست و هرگز به تملک در نمی آید

عشق برای خود بسنده است

عشق مستغنی ست

هنگامی که عشق می ورزید

مگویید ((خدا در دل من است))

بگویید ((من در دل خدا هستم))

مپندارید که زمام جریان مواج عشق را در دست دارید

زیرا عشق است که اگر سزاوارتان بداند

جاری جانتان را به سوی دریای خود هدایت خواهد کرد

تمنای عشق این است:تمام کردن خویشتن.

اما اگر عاشقید و تمنایی دارید

تمناهاتان اینها باشد:

آب شدن بسان جویبارو نغمه خواندن در گوش شب.

آشنا شدن با ژرفای درد عاشقی.

احساس زخمهای مسیحایی عشق،

و شادمانه غلتیدن در دریای خون گرم خویش.

بیدار شدن در سحر گاهان،و با دلی بالدار،

ستودن موحبت روزی دیگررا که مهیای

عشق ورزی است

آسودن در بستر نیمروز

و فرو شدن در شور عشق

شبا هنگام با دلی سرشار از نغمه های نیایش

به خانه بر گشتن ،

آنگاه با آوازهای خوشکل دل بر لب

به خواب رفتن و غنودن

 محمد حسین آسوده