رابطه جنسی زن و شوهر، یک معیار سنج است و فراز و نشیبهای روابط میان زوجین را نشان می دهد. این ارتباط مظهر زندگی آنهاست. درباره رابطه جنسی در زندگی زناشویی، مطالب زیادی نوشته شده است و ...
درباره آن زیاد صحبت شده اما به نظر می رسد که آموزش درستی در این زمینه به زوجین داده نشده است. این رابطه در عین اینکه بخش کمی از زندگی زناشویی را در بر می گیرد اما بخش مهمی از زندگی زناشویی را تحت الشعاع قرار می دهد که در مورد آن سوتفاهمهای زیادی پیش آمده است. مقدار زیادی از این مشکل ناشی از تفاوتهای زیادی است که در این زمینه میان زن و مرد وجود دارد و زوجین باید بیاموزند که این تفاوتها را شناخته و به این تفاوتها احترام بگذارند.
ازدواج با عدم آگاهی جنسی
اگر چه در طی سالهای اخیر حرکتهای وسیعی در حیطه مشاوره های جنسی قبل از
ازدواج و آموزشهای مفید برای زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند شکل گرفته
است، اما اغلب مردان و زنان بدون آمادگی لازم در این زمینه، وارد زندگی
مشترک می شوند. البته مردان احساس می کنند که آمادگی زیادی دارند ، اما
آماده بودن برای ارتباط جنسی و آماده بودن برای محبت و عشق ورزی دو موضوع
متفاوت است، زیرا مردان به راحتی می توانند تجربه یک رابطه زناشویی موفقیت
آمیز را تجربه کنند در حالی که عکس این موضوع برای زنان صادق است. مردان
اغلب با این فرض که اطلاعات زیادی در مورد رابطه زناشویی دارند، وارد
زندگی مشترک می شوند. مردان دوست ندارند بی اطلاع و ناتوان به نظر برسند و
این در حالی است که بسیاری از زنان نیز از اینکه در مورد خواسته های خود
در رابطه زناشویی صحبت کنند، احساس ناراحتی می کنند و بنابراین هرگز
همسرشان را از این موضوع آگاه نمی کنند. برخی زنان برقراری رابطه جنسی را
به عنوان وظیفه در نظر می گیرند و در نتیجه این ارتباط را تجربه ای
ناخوشایند می یابند، زیرا اطلاعات صحیحی از نیازها و مسایل مربوط به جنسیت
شان ندارند و نمی توانند به همسرشان کمک کنند تا به سازگاری جنسی برسند.
علت اصلی ناسازگاری جنسی زوجین در عدم اطلاع آنان و نادیده گرفتن
نیازهایشان است.
برخی زنان برقراری رابطه جنسی را به عنوان وظیفه در نظر می گیرند و در نتیجه این ارتباط را تجربه ای ناخوشایند می یابند.
از طرف دیگر مردانی قرار می گیرند که در ازدواج هیچ ارتباط جنسی ندارند و
یا ارتباطشان بسیار کم است. این مشکل بیشتر در مردانی مشاهده می شود که در
بیرون از منزل بیش از حد کار می کنند و فعالیتهای جسمی یا فکری شان بسیار
طاقت فرساست در نتیجه در این دسته از مردان تمایل کمتری برای برقراری
رابطه جنسی مشاهده می شود. این مردان از یک طرف نیازهای همسرشان را نادیده
می گیرند و از طرف دیگر همسرشان را سرزنش می کنند، اما مقصر اصلی در این
میان ناسازگاری جنسی است که لازم است از طریق تلاشهای هر دو طرف بهبود
یابد نه فقط زن.
در زندگی زناشویی، رسیدن به ارضای جنسی باید برای هر دو طرف باشد اما ازآنجاییکه اطلاعات زوجین دراین زمینه بسیار محدود است و مردان برای شناخت نیازهای همسر خود تلاشی نمی کنند .
از طرف دیگر زنان(به خصوص در فرهنگ ما ایرانیان) در مورد خواسته های خود صحبت نمی کنند، بدین ترتیب تا زمانی که زوجین در مورد کیفیت رابطه جنسی به یک زبان مشترک و مورد توافق یکدیگر نرسند، نیازهای هر یک از آنها ارضا نشده با قی می ماند.
چگونگی بدست آوردن سازگاری جنسی
به دست آوردن سازگاری جنسی شامل دو گام مهم است:
1- بر ناآگاهی تان غلبه کنید. زن و شوهر باید از تمایلات و پاسخ دهی جنسی خود و همسرشان آگاه باشند.
2- نحوه درک خود از مسایل جنسی را برای یکدیگر تشریح کنید. گاهی اوقات هر یک از طرفین ادراک نادرستی در مورد این موضوع دارند. صحبت کردن در این مورد می تواند بسیاری از باورها و برداشتهای نادرست را رفع کند.
راه حل نهایی چیست؟
در حالی که مشکلات جنسی موجب بروز تنش و ناخشنودی در اغلب ازدواجها می
شود، این مشکلات بسیار راحت تر از آنچه تصورش را کنید قابل حل است و در
اغلب موارد حل آن فقط نیاز به یادگیری دارد. برای حل چنین مشکلاتی، زوجین
مایلند بدانند باید چه نکاتی را بیاموزند و با یکدیگر تمرین کنند تا موجب
احساس رضایت هر دو طرف شود. در ادامه به این پیشنهادات توجه کنید:
1- حل مشکلات جنسی تا حد زیادی به چگونگی برخورد خودتان با مشکل بستگی دارد. برای مثال، می توانید به اتفاق یکدیگر کتابهای آموزشی مربوط به یادگیری این دسته از مهارتها را مطالعه کنید.
2- اگر مشکل جنسی اساسی دارید ممکن است نیاز باشد با متخصصان ذی ربط در این رشته صحبت کنید. درمانهای زناشویی می تواند به خوبی در حل مشکلتان به شما کمک کند. می توانید برای نتیجه گیری بهترابتدا کتابهای مربوط به این موضوعات را مطالعه کنید تا بعد بتوانید مشکلاتتان را هوشمندانه تر برای درمانگر توضیح دهید و کمک های لازم جهت رفع مشکلاتتان را دریافت کنید.
منابع تکمیلی:
هارلی، ویلارد اف. حسینی و آرام نیا(مترجمین). نیازهای مردان نیازهای زنان. انتشارات نسل نو اندیش. 1387.
کرک، هاوتون و همکاران. قاسم زاده، حبیب الله(مترجم). رفتار درمانی شناختی. انتشارات ارجمند. 1385.
کارلسون، جان. فیروزبخت، مهرداد(مترجم). برای زن و شوهر ها وقت زندگی بهتر رسیده. انتشارات دانژه. 1387.
یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد رابطه جنسی برقرار میکند. در این نوع رابطه عنصر علاقه و یا وابستگی احساسی وجود ندارد. شامل گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد
واقعیاتی در مورد خیانت
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ
* در جـوامع غربی در %66 ازدواجها پدیده خیانت مشاهده میگردد.
* در ازدواجـهـایـی کـه یـکـی از زوجـین دست به خیانت زده احتمال طلاق افزایش یافته است.
* %75 خیانتهای جنسی به طلاق کشیده میشود.
* ماهیت خیانت عشقی با خیانت جنسی تفاوت دارد.
* زنان و مردان برای خیانت عشقی خود دلایل یکسان اما برای خیانتهای جنسی خود دلایل متفاوتی دارند.
* %15 زنان و %25 مردان جوامع غربی در دوره تاهل و زندگی مشترکشان بیش از 4 رابطه جنسی نامشروع دارند.
* %15 از افرای که مرتکب خیانت جنسی شده اند همسر پیشین خود را طلاق داده و با معشوقه خود ازدواج میکنند.
* %80 از افرادی که به قصد ازدواج با معشوقه خود همسر پیشین خود را طلاق داده اند از کرده خود پشیمان میگردند.
* بیشتر رابطه های پنهانی معمولا 3-2 سال بطول می انجامد اما برخی ممکن است مادام العمر باشد.
* عامل خوشبختی در زندگی زناشویی احتمال خیانت را منتفی نمیکند.
* پر مشغله بودن همسر عامل ناتوان کننده ای برای نداشتن رابطه پنهانی وی نمیباشد.
--------------------------------------------------------------------------------
بطور کلی 3 نوع خیانت و یا رابطه پنهانی وجود دارد:
رابطه عشقی
رابطه جنسی
رابطه اینترنتی
تعریف خیانت عشقی: یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک پیوند احساسی و جنسی صمیمانه میان یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد برقرار میگردد.
تعریف خیانت جنسی: یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد رابطه جنسی برقرار میکند. در این نوع رابطه عنصر علاقه و یا وابستگی احساسی وجود ندارد.
تعریف خیانت اینترنتی: شامل گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد از طریق اینترنت و چت. محتوای گفتگوها و تبادل تصاویر و مشخصات عموما در رابطه با مسایل جنسی و صمیمانه میباشد.
عمده نیازهایی که فرد در یک رابطه نامشروع و پنهانی سعی در تامین آنها دارد به قرار زیر میباشد:
مورد نیاز بودن -رفاقت-درک شدن-از سوی فردی دوست داشته شدن-یک ریسک لذت بخش و مفرح-احساس آزادی - استقلال-سرگرمی- برآورده ساختن نیازهای جنسی-تقویت اعتماد بنفس-سلطه جویی-تجربه تازه-ماجراجویی-القاء داشتن استحقاق و شایستگی-رقابت-شیطنت-پر کردن خلاء تنهایی-برتری جویی-انتقام جویی-تعلق پذیری-احساس امنیت-مورد پذیرش واقع شدن-هیجان-لذت جویی-احساس جوانی کردن-تنوع طلبی-خود شناسی.
خیانت عشقی: این نوع رابطه پنهانی در ابتدا از یک صحبت کوتاه آغاز شده و به تدریح به یک رابطه عمیق و شدید بدل میگردد. در پایان نیز چیزی جز ندامت و از هم پاشیدن زندگی فرد ثمری در پی ندارد. انگیزه اصلی آن افزایش اعتماد بنفس فرد میباشد اما بطور کاذب. به انواع رابطه عشقی خیانت آمیز توجه کنید:
رابطه عشقی کورکورانه: در این نوع رابطه پنهانی فرد به نوعی به عشق اعتیاد دارد. وی به احساسی که در هنگام عاشق شدن به وی دست میدهد که همان افزایش ترشح آمفیتامین در بدنش میباشد اعتیاد دارد. که معمولا فرد را غیر منطقی و شیفته میگرداند. یک شهوت کورکورانه نسبت به یک فرد میباشد که در آن عشق بصورت وسواسی، غیر واقعی، آتشین و بی پروا نمود پیدا میکند. فرد در این نوع عشق خود را به مخاطره انداخته و به آب و آتش میزند که به وصال معشوق خود برسد. هنگامی که معشوق در کنار فرد عاشق نباشد احساس عذاب میکند و هنگامی که معشوق حضور دارد احساس وجد. این نوع رابطه عشقی میتواند از چند هفته تا چند چندین سال بطول انجامد. اما پس از گذشت زمان هر دو فرد پی میبرند که آنطور که تصور میکردند یکدیگر را نمیشناسند و با یکدیگر سازگاری و تفاهم ندارند. در این نوع رابطه فرد از همسر و یا شریک پیشین خود معمولا جدا میگردد.
رابطه عشقی تفننی: این نوع رابطه پنهانی بر مبنای دوستی، تفاهم و مراقبت دو جانبه از یکدیگر شکل میگیرد. این نوع رابطه به نوعی گریختن از وظایف، مسئولیتها و فشارهای زندگی روزمره و پناه آوردن به یک فرد جدید میباشد. در این نوع رابطه دو فرد بطور قابل ملاحظه ای احساساتی میباشند و ممکن است که با هم رابطه جنسی برقرار کنند و یا هیچگونه رابطه جنسی با یکدیگر نداشته باشند. در این نوع رابطه دو فرد اعتقاد دارند که فرصتی برای خود شناسی، رابطه جنسی، تجربه اندوزی، مشاوره و مورد پذیرش قرار گرفتن در اختیار آنان قرار میدهد. دو فرد در این نوع رابطه بسیار محرم یکدیگر بوده و رازدار میباشند. میتواند سالها بطول انجامد و یا حتی مادام العمر ادامه یابد. فرد ممکن است از همسر و یا شریک پیشین خود جدا نگردد و حتی اعتقاد داشته باشد که رابطه پنهانی وی و برآورده گشتن نیازهای وی از این طریق سبب تحکیم زندگی مشترکش میگردد.
رابطه عشقی مقطعی: این نوع رابطه پنهانی در دوران تغییر و تحول و عبور از یک مقطع به مقطع دیگر زندگی فرد به وقوع می پیوندد. میان دو فردی که خواهان تجارب غیر جدی، سرگرم کننده و افزایش دهنده عزت نفس میباشند. بیشتر در هنگام رویدادهای مثبت مانند ارتقاء مقام، ترفیع، پاداش، یافتن شغل جدید توسط همسر، فرزند دار شدن و یا نقل مکان به یک خانه جدید حادث میگردد. در زمان موفقیت در فرد نوعی احساس شایستگی و کفایت پدید می آید که در فرد توقع یک پاداش ویژه را ایجاد میکند. مانند رابطه برقرار کردن با یک فرد تازه که هم سرگرم کننده باشد و هم زیاد سختگیر و مشکل پسند نباشد. این حالت در زمانهای ناخوشایند نیز میتواند به وقوع بپیوندد. زمانی که فرد خواهان فردی است که قادر باشد ناکامی، شکست و ناراحتی وی را درک کرده و تسلی خاطر و پشتیبان وی باشد. این نوع رابطه کلا زود گذر میباشد و عمرش کوتاه است. شاید کمتر از یک سال و بندرت زندگی مشترک فرد را از هم میگسلد. این رابطه برای فرد نیازهای امنیت، اختیار داشتن، تعلق پذیری، عاشق و معشوق بودن، مورد پذیرش بودن و اعتماد بنفس را تامین میکند.
رابطه عشقی انتقامجویانه: برخی از زنان از مردان و برخی مردان نیز از زنان نفرت دارند. آنها لذت را در آزار دادن، فریب دادن و بازی دادن دیگران میبینند. آنها دروغگویان ماهری نیز میباشند. آنها قربانیان خود را معمولا از میان افراد آسیب پذیر، ساده لوح و معصوم شناسایی و انتخاب میکنند. آنها در ابتدا وعده های خوشایندی به طرف مقابل میدهند اما در انتها چیزی جز ناکامی، رنجش خاطر و تحقیرشدگی برای قربانی باقی نمیگذارند. فرد ابتدای آشنایی خیلی با حیله گری و ظرافت به قربانی نزدیک میگردد. ممکن است خود را فرد بسیار موفق و یا سرشناس معرفی کند و یا آنکه خود را یک قربانی رقت انگیز جا زده و حس ترحم قربانی را بر بینگیزد. اما پس از گذشت زمان بتدریج قربانی را نا امید، تحقیر و مطیع خود میگرداند. پول، وقت، انرژی و اعتماد بنفس قربانی خود را میگیرد. در اینگونه افراد با سلطه جویی و کنترل کردن فرد دیگر نوعی احساس امنیت در فرد پدید می آید. فرد در این رابطه پنهان از همسر و یا شریک پیشین خود جدا نمیگردد.
--------------------------------------------------------------------------------
خیانت جنسی
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
رابطه جنسی رفاقتی: در این نوع رابطه پنهانی دو فرد با یکدیگر رابطه جنسی داشته و از یکدیگر مانند دو دوست مراقبت میکنند. با اینحال زیاد با یکدیگر صحبت نمیکنند. آنها با یکدیگر خوش بوده و با یکدیگر بودن لذت میبرند. آنها میپندارند که این نوع رابطه پنهانی نه تنها هیچ لطمه ای به زندگی مشترک با همسرشان نمیزند بلکه تاثیر مثبتی نیز بروی آن میگذارد. این نوع رابطه ممکن است سالها بطول انجامد. این رابطه عزت نفس، حس پذیرش، هیجان، خیالپردازی، لذت، شیطنت، اشتیاق وارضای تمایلات جنسی فرد را برآورده میسازد.
رابطه جنسی ماجراجویانه: در این رابطه پنهانی نیز رابطه جنسی وجود دارد. یک رابطه مفرح و شیطنت آمیز میباشد. دو فرد برخی اوقات تصور میکنند کودک بوده و طرف مقابلشان اسباب بازی میباشد که به فرد دیگری تعلق دارد. هر دو فرد در این رابطه خود محور بوده و در جستجوی لذت خویش میباشند. معمولا نیز دارای شریک جنسی فراوانی هستند. برای فرد رابطه جنسی یک بازی رقابتی و وسیله ای برای کنترل و سلطه جویی میباشد. این نوع رابطه به فرد عزت نفس، حس شایستگی ،رقابت، هیجان، شیطنت و زیرکی میبخشد ولی در نهایت باعث از هم گسستگی زندگی و شرمساری او خواهد گردید.
رابطه جنسی مرض گونه: برخی روابط جنسی پنهان تنها یک شب بطول می انجامد. حتی فرد نام معشوقه خود را نیز به خاطر نمیسپارد. اینگونه افراد تنها میخواهند چیزی را اثبات کنند و تنها انگیزه آنان ارضاء جنسی میباشد. در جستجوی روابط جنسی بودن مکرر آنان آشکار کننده احساس تردید به خویش، خشم، انتقامجویی و یاغیگری مفرط آنان میباشد. در این نوع رابطه فرد از همسر خود جدا نمیگردد چون نیازی به این کار ندارد. این نوع رابطه به فرد احساس عزت نفس و قدرت توام با غرور، تسکین، خصومت، تنهایی، برتری، و انتقامجویی میبخشد.
--------------------------------------------------------------------------------
۱۰ نشانه خیانت در مردان
متاسفانه پدیده نکوهیده خیانت در برخی از مردان مشاهده میشـود که در نهایت
موجبات تخریف روابط خـانـواده را فراهــم خواهـد آورد. در این قسمت به ۱۰
نشانه خیانت در مردان اشاره می کنیم. این علائم ممکن است شروع قصه ای غم
انگیز باشد پس سعی نماییـد حـواس خود را بیشتر جمع کنید.
● افزایش ساعات کاری
بیشترشدن مدت زمانی که بقول او بدلیل اضافه کاری یا جلسه سر کار میماند
یکی از نشانه های مهم است. این فرصت خوبی است برای ملاقات و قرارهای
عاشقانه.
● تفکر زیاد و خیره شدن
بتازگی زیاد توی فکر است، معمولا” به یک نقطه خیره میشود و در افکار خود
فرو رفته، آیا مشکل کاری دارد؟ با کـسی دعوایـش شده؟ اگر نـه پـس از خـواب
خـرگوشـی بیدار شوید.
● کم حرفی و سرد مزاجی
یکی از نشانه ها این است که او دیگر در خانه حرف نمی زند و یا بسیار کم
حرف شده است، با شما به سردی برخورد کرده و احساسات شما را بی معنی می
انگارد و دیگر حرفهای عاشقانه نمیزند.
● مخفی کردن موبایل و تلفنهای بی جواب
موبایلش را هیچگاه از خودش دور نمیکند ،هنگام زنگ خوردن بسرعت سراغش رفته
و به آرامی صحبت می کند. تلفنهای مشکوک و مزاحم زیاد شده است.
● عدم تمایل به روابط جنسی
در صورت وجود روابط پنهانی شـور و هـیجان همسر شما برای سکس از بین رفته و
دیگر مانند گـذشـته تـمایـلی به داشـتن این روابط ندارد او سرد و بیتفاوت
از کنار شما خواهد گذشت.
● اتهام به خیانت
از قدیم گفتن “دست پیش بگیر تا پس نیـفتـی” و “کافـر هـمـه را بـه کیش خود
پندارد”. بله او شما را به خیانت متهم می کند در حالی که هیچ دلیل و مدرکی
ندارد. چون خود چنین افکاری درسردارد اینطور می انگارد که شما نیز به
دنبال کج روی و تقلب هستید.
انگ زدن های بی مورد، سوال پیج کردنهای پی در پی و بدون منطق می تواند نشانه مهمی برای خیانت در او باشد.
● جبهه گیری و پرخاشگری
هنگامی که از او میپرسید “چرا دیر کردی؟” یا “چرا موبایلت خـامـوش بود؟”
او با لحنی تند و چهره ای برافروخـته شـروع بـه توجـیه شـما می کـند و با
اسـترس پاسخ سوال را می دهد. برای هر موضوع بی اهمیتی شروع به بهانه تراشی
و تند خویی می کند.
“آنکه از حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟” هر قدر پاسخها با لحن
آرامتر و منطقی تر بیان شوند، احساس صحیح بودن آنها بیشتر تقویت خواهد شد
و بالاعکس.
● احساس گناه و شرمندگی زیاد
او بدلیل گناهی که در مورد شما مرتکب شده احسـاس گـناه و عذاب وجدان می
کند بنابراین وقتی هدیه ای به او می دهید و یا کار غیر منتظره ای برایش
انجام می دهید، چهره اش منقلب شده و علائم شرمندگی در چهر ه اش موج خواهد
زد.
● تغییر شخصیت وشکل ظاهری
نوع لباس پوشیدن او تغییر می کند، جملات جدید بیان می کند، حرکات متفاوت
از او سر می زند، ساعت خواب و بیداریش تغییر می کند، غذاهای جدیدی طلب می
کند. بـیـشتر حـمام مـی رود، مـوهای خـود را بـرخـلاف گـذشـتـه حـالـت
داده و آغـشتـه بـه ژل می نماید.
او می خواهد مطابق با میل دیگری رفتار کند، لباس بپوشد، حرف بزند، غذا بخورد و …
● افزایش ناگهانی ساعت کاری در اینترنت
امروزه اینترنت و اسلحه بسیار قوی آن یعنی “چت” وسیله ای مطمئن و امن برای
رد و بدل حرفهای عاشقانه و الـبته درد دل های شبـانه بــرای عشـاق تازه
بـهـم رسیده و یا نرسیده تلقی می گردد. گـذراندن سـاعتهای متـمادی
شـوهرتان را در جـلـوی کامپیوتر بحساب انجام کارهای اداری و استفاده
عـلمـی او از کامـپـیوتر نـگذارید و کمـی بیـشتر حواستان را جمع نمایید.
● نتیجه: گرچه نـشـانه های ذکر شـده به هیـچ عنـوان دلیـل قطعی برای خیانت
مردان محسوب نمیگردد، دانستن آنها برای پیشگیری از خیانت پیش از وقوع مفید
می باشد. فضای خانواده خود را با صداقت و صمیمیت گرمتر و جذاب تر نمایید.
صادق باشید!
از راز ارتباط غیر
کلامی چه می دانید؟ چنانچه بسیاری از شما خوانندگان عزیز اطلاع دارید در
یک ارتباط متقابل بیش از مهارت های کلامی ، زبان بدن و حرکات و ارتباطات
غیر کلامی است که می تواند نوع رابطه را تحت تاثیر خود قرار دهد.
در این میان چشم ها نقش بسزایی را ایفا می کنند و می توانند پیام رسانی قوی را داشته باشند. البته در بحث از حرکات و زبان بدن همیشه نمی توان به مطلق بودن و قطعیت رسید و بهتر است برای تصمیم گیری از مجموعه عوامل دیگری نیز کمک گرفت اما این حرکات راهنمای خوبی برای مخاطب هستند.
سطح چشمها:
در یک گروه، معمولا فردی که سطح دید چشمانش از سایرین بالاتر است رهبر محسوب می گردد. هنگامی که شما ایستاده باشید و دیگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار می دهد.
مالش چشم:
زمانی که فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهد نشانگر فریب و نیرنگ می باشد. از آنجایی که فرد می خواهد تماس دیداری را قطع کند بهانه ای بدست می آورد که به این طرف و آن طرف نگاه کند. این حرکت غیر ارادی یک افشاگر حسابی است که فرد دارد دروغ می گوید.
هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تر از چشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نیز برخاسته شود پیام چنین است: “به حرف زدن خود خاتمه بده.”چشم برگرداندن:
این معمولا یک علامت مسلم از نیرنگ، گناه و دروغگویی است.
چشمان بسته:
هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تر از چشم بر هم زدن متعارف بسته و ابروها نیز برخاسته شود پیام چنین است: “به حرف زدن خود خاتمه بده.”
حرکت چشم به سمت بالا:
این نشانه غضب و عصبانیت است.
نگاه مختصر به اطراف:
این ژستی خجالت گونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خیره می شود در حالیکه سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف کج میکند. اشاره بر کمرویی بی باکانه دارد.
نگاه ممتد:
این بی تردید یک نشانه تمایل به آشنایی بیشتر است. شخصی که تماس چشمی برقرار می کند، چشم برگردانده، سپس مجددا به چشمان شما نگاه می کند می گوید: “مایلم با شما بیشتر آشنا شوم”.
پوشاندن صورت:
زمانی که دست بر روی صورت می آید مفهومش چنین است: شوکه شده ام. این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم و متجاوز فاصله می اندازد.
نگاه خیره شدید:
این نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است.
بالا انداختن همزمان دو ابرو:
در میان یک اتاق شلوغ، مفهوم آن کاملا واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات کنم.
بالا انداختن یک ابرو:
زمانی که یک ابرو بالا انداخته می شود در حالی که ابرو دیگر پایین باقی میماند مفهومش این است: حرف شما را باور نمیکنم.
ابروهای گره خورده:
زمانی که هر دو ابرو به سمت همدیگر کشیده میشود باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شود که دلالت بر اضطراب، درد، ترس و یا آمیزه ای از این هیجانات دارد.
متخصصین می گویند میل جنسی مردها بیشتر از زنان است اما میل جنسی زنها سیال تر است.
مردها هر زمانی که باشد می توانند به سمتش بروند اما خانم ها فقط وقتی سمت آن می روند که شمعهای خوشبو درخانه روشن باشد و شوهرشان ظرف های شام را شسته باشد. این کلیشه است که در ذهن همه ما وجود دارد، اما آیا واقعیت دارد؟ آیا میل جنسی در مردها قوی تر از زنان است؟
بله درست است. تحقیقات بیشماری نشان داده اند که بااینکه میل جنسی آقایون بیشتر از خانم ها نیست اما رک و راست تر است. اما برخلاف آقایون، منبع میل جنسی در خانم ها پیچیده تر است.
باور عمومی این است که خانم ها اهمیت بیشتری به رابطه احساسی در میل جنسی می دهند اما دیده می شود که به شدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی هم قرار دارند.
دکتر ادوارد لاومن پروفسور جامعه شناسی در دانشگاه شیکاگو می گوید، "میل جنسی در خانم ها شدیداً متاثر از محیط و موقعیت است".
در زیر به هفت الگوی میل جنسی در خانم ها و آقایان که محققان دریافته اند اشاره می کنیم . یادتان باشد که ممکن است کسانی با این الگوها تفاوت داشته باشند.
1. مردها بیشتر به سکس فکر می کنند.
دکتر لومان گزارش می دهد که اکثریت مردهای بالغ زیر 60 سال حداقل یکبار در روز به سکس فکر می کنند. اما فقط یک چهارم خانم ها به این میزان روزانه درمورد سکس فکر می کنند. با بالاتر رفتن سن در خانم و آقایون، این خیالپردازی ها کمتر می شود اما همچنان خیالپردازی های مردان در مورد رابطه جنسی دوبرابر خانم ها باقی می ماند.
در یک تحقیق بسیار جامع که در آن مقایسه ای بین میل جنسی خانمها و آقایان انجام گرفت، روی باومایستر یک روانشناس اجتماعی در دانشگاه ایالتی فلوریدا دریافت که تحریک جنسی ناگهانی در مردها بسیار بیشتر از خانم ها گزارش شده و مردها خیالپردازیهای بیشتر و متفاوت تری دارند.
2. مردها حریصانه تر دنبال سکس هستند.
باومایستر گزارش می دهد که در ابتدای رابطه، در اواسط آن و بعد از گذشت سالیان سال از آن، مردها بیشتر از زن ها سکس می خواهند. این مسئله فقط مختص افراد با گرایش جنسی عادی نیست، مردان همجنس باز هم خیلی بیشتر از زنان همجنس باز در کلیه مراحل رابطه سکس می خواهند. مردها حتی تعداد بیشتری شریک جنسی طلب می کنند و علاقه بیشتری به سکس های اتفاقی دارند.
حتی در مواقعی که رابطه جنسی ممنوع است یا موقعیت آن وجود ندارد، مردها خیلی بیشتر از زنان دنبال سکس هستند.
· دکتر لومان می گوید، تقریباً دو سوم آقایون خودارضایی می کنند حتی بااینکه تقریباً نیمی از آنها درمورد آن احساس گناه می کنند. درعوض تقریباً 40 درصد از خانم ها اقرار به خودارضایی می کنند و تکرر این خودارضایی ها هم بین خانم ها کمتر از آقایون است.
· فحشاء نیز نشاندهنده تمایل مردان به داشتن سکس است نه برعکس آن.
· زنان راهبه خیلی بهتر از کشیش ها به تعهد خود برای دور ماندن از رابطه جنسی عمل می کنند. آمار نشان می دهد که 62 درصد از کشیش ها به داشتن فعالیت جنسی اقرار کرده اند درحالیکه این عدد در میان زنان راهبه 49 درصد است.
3. طبیعت جنسی خانم ها بسیار پیچیده تر از آقایون است.
چه چیز خانمها را تحریک می کند؟ حتی خودشان هم نمی دانند. مردیت چیورز محقق دانشگاه نورس وسترن و همکاران او در تحقیقی فیلم های تحریک آمیز به مردان و زنان همجنس باز، مردان و زنان با تمایل جنسی به جنس مخالف نشان دادند و از آنها خواستند میزان تحریک جنسی خود را گزارش کنند و توسط ابزارهایی که به دستگاه تناسلی آنها متصل بود میزان تحریک واقعی آنها را اندازه گیری کردند.
نتایج آقایون قابل پیش بینی بود: مردان با تمایل جنسی به جنس مخالف گزارش دادند که با تصاویر مربوط به سکس مرد-زن و زن-زن تحریک بیشتری داشته اند و ابزارهای اندازه گیری هم ادعای آنها را تایید کرد. مردان همجنس باز گزارش دادند که تصاویر مربوط به سکس مرد-مرد آنها تحریک کرده و باز هم ابزارهای اندازه گیری ادعایشان را تایید کرد. درمورد خانم ها، نتیجه به دست آمده جالب تر بود. زنان با تمایل جنسی به جنس مخالف ادعا کردند که تصویر مربوط به سکس مرد-زن تحریک بیشتری برایشان به وجود آورده اما ابزار اندازه گیری نتایج یکسانی را برای هر سه نوع سکس (مرد-زن، زن-زن، مرد-مرد) نشان داد.
مایکل بایلی محقق جنسی در دانشگاه نورس وسترن می گوید، مردها درمورد اینکه با چه کسی تحریک می شوند، با چه کسی می خواهند سکس داشته باشند یا عاشق چه کسی می شوند بسیار سخت و صریح هستند.
اما در مقابل خانم ها به خاطر میل جنسیشان که نسبت به آقایان چندان رک و راست نیست، تمایل بیشتری نسبت به داشتن رابطه با جنس خود دارند. بایلی می گوید، احتمالاً ظرفیت خانم ها برای علاقه مند شدن به جنس موافق خود از نظر جنسی و عاشق جنس موافق خود شدن ظرفیت بیشتری نسبت به مردها دارند. البته لزوماً اینکار را انجام نمی دهند اما ظرفیت آن را دارند.
ادعای بایلی را تحقیقاتی تایید می کنند که نشان می دهند همجنس گرایی در میان خانم ها شایع تر از آقایان است. باومایستر در تحقیق دیگری دریافت که زنان همجنس گرای بیشتری از سکسی که اخیراً با مرد داشته اند گزارش کردند تا مردان همجنس گرا درمورد داشتن سکس با جنس مخالف خود. همچنین خانم ها خیلی بیشتر از مردان خود را دو جنسی می دانند.
4. تمایل جنسی خانم ها بیشتر از آقایون تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی است.
باومایستر در تحقیقات خود راه های مختلفی که گرایشات، رفتارها و تمایلات جنسی خانم ها خیلی بیشتر از آقاین متاثر از عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده را نشان داده است.
· گرایش خانم ها نسبت به آقایون در برابر رفتارهای جنسی مختلف با گذشت زمان بیشتر دستخوش تغییر می شود.
· خانم هایی که مرتباً کلیسا می روند گرایشات کمتری به سکس دارند. اما در میان مردان رابطه ای بین کلیسا رفتن و گرایشات جنسی یافت نشد.
· خانم ها خیلی بیشتر از آقایون در تصمیمات خود درمورد سکس تحت تاثیر همسالان خود هستند.
· خانم هایی که تحصیلات بالاتری دارند، فعالیت های جنسی متنوع تری را تجربه کرده اند. اما سطح تحصیلات در آقایون تفاوتی ایجاد نمی کند.
· خانم ها نسبت به آقایون تناقض بیشتری در اظهار ارزشهای خود درمورد سکس قبل از ازدواج دارند.
اما چرا تمایل جنسی در خانم ها به نظر کمتر است و بیشتر تحت تاثیر قرار دارد؟ برخی می گویند این مسئله به قدرت بیشتر مردها در جامعه مربوط می شود، یا به انتظارات جنسی متفاوت تر مردها در مقایسه به خانم ها. دکتر لومان مسئله را از دیدگاه جامعه شناختی توضیح می دهد.
لومان می گوید مردها هرکاری می کنند تا سکس داشته باشند تا بتوانند تمایلات دستگاه تناسلی خود را برآورده کنند. درمقابل، خانم ها درانتخاب شریک جنسی خود بسیار دقیق هستند چون این آنها هستند که در معرض باردار شدن قرار دارند و ممکن است مجبور شوند از یک بچه نگهداری کنند. کیفیت رابطه برای آنها بسیار مهمتر از مردان است چون آنها شریکی می خواهند که با آنها بماند و از فرزندشان نگهداری کند. حتی برایشان مهم است که با کسی باشند که وضعیت مالی قابل قبولی داشته باشد تا بتواند از فرزندشان حمایت بهتری بکند.
5. خانم ها برای ارضای جنسی راهی کمتر مستقیم انتخاب می کنند.
خانم ها و آقایون راه های متفاوتی را برای رسیدن به میل جنسی خود می پیمایند. استر پِرِل روان درمانگر می گوید، "از خیلی از خانم ها می شنوم که میل آنها بیشتر از بین گوشهایشان شروع می شود تا پاهایشان. برای خانم ها حتماً باید یک موضوع و طرح اولیه وجود داشته باشد تا رمان عشقیشان نوشته شود. این اشتیاق است که سوخت تمایل آنها را تشکیل می دهد.
دکتر پِرِل اضافه می کند، "تمایل جنسی خانم ها خیلی بیشتر وابسته به موقعیت، درونی و احساسی است. اما درمقابل مردها نیازی به اینهمه خیالپردازی ندارند چون سکس برایشان بسیار ساده تر و سرراست تر است."
این به آن معنا نیست که مردها به دنبال صمیمیت، عشق، و رابطه نزدیک نیستند. آنها فقط نقش سکس را متفاوت تر می بینند. دکتر پِرِل اینطور توضیح می دهد که، "خانم ها می خواهند که اول حرف بزنند، نزدیک بشوند، و بعد سکس داشته باشند اما برای آقایون سکس همان رابطه و نزدیکی است. سکس زبانی است که مردها برای ابراز احساسات خود استفاده می کنند. سکس زبان صمیمیت مردهاست."
6. ارگاسم و ارضای جنسی در خانم ها با آقایون متفاوت است.
بااینکه محققان دریافته اند که تعیین میزان ارگاسم در خانمها درمقابل آقایون کار دشواری است اما درمورد مدت زمانی که می کشد مردها یا زن ها به ارگاسم برسند اطلاعات دارند. براساس گفته های پروفسور لومان، برای مردها به طور متوسط چها ردقیقه از زمان داخل شدن تا ارضاء طول می کشد اما این مدت برای خانم ها 10 تا 11 دقیقه است، البته اگر به ارگاسم برسند.
این یک تفاوت دیگر بین دو جنسیت است: یعنی چند وقت یکبار در طول سکس ارگاسم می شوند. درمیان مردان 75% گزارش میدهند که همیشه به ارگاسم می رسند و این میزان برای خانم ها 26 درصد است.
7. تمایل جنسی در خانم ها کمتر از آقایون تحت تاثیر دارو است.
ازآنجاکه تمایل جنسی آقایون درمقایسه با خانم ها مستقیم تر وابسته به بیولوژی است، جای تعجب نیست که کم بودن تمایل جنسی در آنها راحت تر با داروها درمان شود. مردها می توانند برای اکثر مشلات جنسی خود از دارو استفاده کنند و نتیجه بگیرند اما درمورد خانم ها استفاده از دارو برای بالا بردن میل جنسی چندان موثر نیست.
تستوسترون هورمونی است که در مردها و زن ها به میل جنسی مرتبط است. اما این هورمون درمردها با میل جنسی پایین سریعتر از زن ها عمل می کند. در میل جنسی یک عامل هورمونی وجود دارد که درموردها بسیار مهمتر از خانم هاست.
یک داروی جنسی به نام Intrinsa در اروپا روی خانم ها خیلی خوب موثر بود اما FDA آن را به خاطر عوارض طولانی مدت احتمالی تایید نکرد. این مسئله پژوهشگران را به این مسئله متوجه کرد که آیا برای درمان پایین بودن میل جنسی در خانم ها باید از دارو استفاده شود یا خیر. پژوهشگران به نتایج یک تحقیق بسیار جامع اشاره می کنند که نشان داد 40 درصد از خانم ها نوعی مشکل جنسی را گزارش داده اند که بیشتر پایین بودن میل جنسی بوده اما فقط 12 درصد از آنها نسبت به وضعیت خود احساس ناراحتی داشتند. باتوجه به کلیه عوامل، پزشکان عقیده دارند که دارو باید آخرین چیزی باشد که برای درمان پایین بودن میل جنسی در خانم ها استفاده شود، نه اولین آن.
منبع: مردمان
لبخند به مشکلات، راه شاد زیستن
جام جم آنلاین: صاحبنظران براین باورند که انسان قدرت آن را دارد که
نومیدی را به امید، شکست را به پیروزی و اشک را به خنده تبدیل کند به شرطی
که به زندگی و شگفتی های آن «بله» بگوید. به عقیده آنها، با خندیدن به
مشکلات به راحتی می توان با آنان مقابله کرد و این راهی برای رسیدن به
آرامش و شاد زیستن است.
از این رو اگر بکوشیم کلماتی از قبیل بله، امکان دارد، همیشه، امیدوارم و
بالاخره «من می توانم» را در فرهنگ لغات خود و اعضای خانواده وارد کنیم
آنگاه شاهد تجلی شادی ها خواهیم بود.
تعریف جامع و مورد تأیید اکثر روانشناسان از شادی این است که فرد بتواند در جامعه دیگران را دوست بدارد و به آنها عشق بورزد.
خوشبختانه انسان ها این قدرت را دارند که همه پدیده های شادی بخش زندگی را در اختیار بگیرند و آنها را برای خود خلق کنند ، فقط کافی است تصمیم به تغییر بگیرند.
بنابراین اگر تصمیم بگیریم که از امروز و همین ان ،هر لحظه با عشق زندگی کنیم، معنی و مفهوم حیات و شاد زیستن را بهتر درک خواهیم کرد و از آن لذت خواهیم برد.
چنانچه شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین اهداف ما در زندگی باشد و برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنیم و لازمه این امر ، جستجوی زیبایی ها و خوبی ها است.
از این رو باید باور کرد که جهان بازتاب و عکس العمل رفتار خود ماست پس بهتر است افکار شاد و سلامت داشته باشیم و سلامتی را حق انسانی و شایسته خود بدانیم.
دکتر «عباس خورشیدی» استاد دانشگاه بر این اعتقاد است که باید در زندگی دوست بداریم و بدانیم که یکی از کلیدهای شادی و خرسندی ، تمرکز ذهن بر لحظه حال است.
وی در گفت وگو با گروه گزارش ایرنا تاکید کرد که لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم بنابراین لحظه ها ، بهترین فرصت برای شادی است.
«خسرو امیر حسینی» نیز در کتاب «مهارت های شاد زیستن» در این مورد می نویسد : شادی به معنای احساس خوشبختی پایدار در زندگی شخصی، مفید بودن برای خود و جامعه ، تحقق آرزو و رفع نیازهای عمومی است.
وی تاکید کرد : هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست بنابراین اگر از موفقیت دیگران شاد شویم، از موفقیت خود بیشتر لذت خواهیم برد.
بی تردید انسان محور و اساس زندگی است و با برخورداری از امتیاز خلیفه الهی، شان و منزلت معنوی ویژه ای دارد. به دلیل همین امتیازات نسبت به سایر جانداران از برتری خاص و توانایی های غیر قابل وصفی برخوردار است که برخی از آنها ذاتی و تعدادی نیز اکتسابی هستند.
از این رو کارشناسان معتقدند که انسان با شکوفایی استعدادهای بالقوه خود و جهت دهی مناسب به آنها، می تواند به سرمایه ای بی بدیل تبدیل شود و زندگی پر رونق، باامید، با نشاط، پویا و توام با سازندگی را برای خود و دیگران به وجود آورد.
«مریم نصیری» از کارشناسان علم روانشناسی در مورد راه های شاد زیستن گفت : همه باید به آینده امیدوار باشیم و از گذشته درس بگیریم و در این راه ، احترام به دیگران را برای خود جلب کنیم در ضمن به یاد داشته باشید که افراد شاد و مثبت بیشتر می توانند دیگران را مجذوب خود کنند.
وی در گفت وگو با گروه گزازش ایرنا یاداور شد : نباید بگذاریم دیگران ما را اسیر خواسته های خود کنند. با ترس مقابله کنیم و قوی باشیم . قدر و ارزش خود را بشناسیم و از افراد منفی فاصله بگیریم .
توصیه های رواشناسانه برای شاد زیستن زیاد است و یکی از مهمترین این توصیه ها ان است که همواره فرد باید در زندگی روزنه ای برای انرژی خلاق خود پیدا کند و زمانی را برای انجام فعالیت های خلاق اختصاص دهد و در این مسیر باید روش های تمرکز فکری را تمرین کند و حتی گاهی لازم است با صدای بلند به مسایل زندگی خندید و چه بسا باید فعالیت هایی را که لازم نیستند و از آنها لذت نمی بریم را حذف کنیم .
«سوزان الدریج» در مقاله «هنر شاد زیستن» در مورد این که شادترین مردم دنیا چه کسانی هستند ، نوشته است: تصاویری که از مغز افراد مختلف تهیه شده بیانگر آن است که افراد مذهبی و کسانی که برای مدتی طولانی مراقبه و از گناه کناره گیری می کنند، شادترین انسان های دنیا هستند.
مطالعه ای دیگر نشان می دهد که زنان خدمتکار فیلیپینی شاغل در هنگ کنگ، با وجود دوری از خانواده و کار سنگین در شرایط نامناسب و کسب درآمد ناچیز، سرزنده ترین مردم دنیا هستند. پیوند میان زنان فیلیپینی و احساسی که آن ها از کسب درآمد و فرستادن آن به خانه و خانواده خود تجربه می کنند، ممکن است احساس رضایت شان را برانگیزد.
این محقق در مورد عوامل اصلی شادی نوشت : براساس یافته های حاصل از پژوهش های اجتماعی فراگیر در آمریکا (US General Social Survey) عوامل اصلی شادی به ترتیب اهمیت روابط خانوادگی، مسایل مالی، کار، روابط اجتماعی و سلامت جسمانی است. در کنار این عوامل می توان به ارزش های شخصی و آزادی نیز اشاره کرد.
از این رو احساس شادمانی حاصل عوامل جسمانی، روابط با دیگران و فراگیری شیوه های مثبت سازماندهی افکار است و در عین حال شاد بودن مستلزم ورزش کردن و توجه به رژیم غذایی، اهمیت دادن به روابط عاطفی و داشتن صبر و حوصله است پس باید به زندگی لبخند زد و در این راه بهتر است وقایع خوب را در دفترچه ای یادداشت کنیم و به خاطرانها خدا را شکرکنیم ، اگر چنین کنیم، آسایش و خوشبختی را درخواهیم یافت.
در حال حاضر روانشناسان سه عامل را برای شادمانی شناسایی کرده اند و آن عوامل عبارتند از لذت بردن از زندگی، به کارگیری توانایی های فردی به طور بی وقفه و درک آنچه برتر از ماست.
در همین راستا مطالعات نشان می دهد که مردم مذهبی شادتر هستند و بهتر با بحران ها مقابله می کنند.
«دکتر مایرز» استاد روان شناسی کالج هوپ در میشیگان در این مورد گفته است : برای انسان های زیادی ، ایمان یک حامی، یک حس، معنای زندگی، احساس تایید تا سرحد نهایی، دلیلی برای تمرکز ماورای خود و یک چشم انداز بدون زمان به غم ها و درس های زندگی است بنابراین یک معنویت قوی همیشه سودمندی های زیادی برای فرد به ارمغان می آورد.
از این رو راز شاد زیستن، انجام دادن آنچه دوست داریم نیست بلکه دوست داشتن آن چیزی است که انجام می دهیم.
پس بیاییم باور کنیم که فکر کردن غیر از غصه خوردن است ، هیچ مشکلی تا ابد باقی نمی ماند. پس برای رفع آن با استفاده از فراموشی پیشقدم شویم و بالاخره ورزش کنیم تا با نشاط باشیم و همیشه نکات مثبت را بیشتر از منفی ببینیم.
از همه مهتر، گذشته هرگز مساوی آینده نیست بنابراین می توانیم فکر کنیم که دوران بدبختی به پایان رسیده است و خوشبختی از فردا شروع می شود زیرا فردا روز دیگری است.
رضایتمندی زنانشویی را نمیتوان صرفا بر اساس فشارهای روانی بیرونی تعیین کرد زیرا تمامی ازدواجها دست کم یا چند فشار روانی مواجه هستند.
گوتمن و سایر محققان به کار خود به دید یک بهداشت عمومی می نگرند. حد متوسط زوج هایی که در جستجوی کمکی هستند6 سال درگیر مشکل بوده اند که این زمان خود به اندازه کافی طولانی است و موجب ایجاد لطمه های جدیدتری به روابط زناشویی شان می شود. گوتمن می گوید که این تأخیر، تأخیر در حل مشکل، به همان اندازه خطرناک است که به تعویق انداختن قسمت ماموگرافی برای بیماران مبتلا به سرطان سینه. بالاترین آمار طلاق در دنیای صنعتی امروز مربوط به ایالات متحده است.
مطالعات نشان داده است که ارتباطی مستقیم بین ازدواج و رفاه و خوشگذرانی وجود دارد. انسان هایی که ازدواجی موفق دارند سالم ترند و حتی سیستم ایمنی بدن آنها از آن دسته افرادی که یا ازدواج ناموفق داشته اند و یا از یکدیگر جدا شده اند بهتر کار می کند. البته لازم به ذکر است که فرزندان هم در این میان رنج می برند. اگر والدینشان از هم جدا شوند، احتمال اینکه آنها دچار مشکلات روحی- روانی یا افت شدید تحصیلی شوند بسیار زیاد است. اما لزوماً رفتن به مراکز مشاوره ازدواج کمکی نمی کند.
گوتمن می گوید: «با درمان مشکلی حل نمی شود زیرا بر پایه دانش تجربی استواری بنا نشده است. بدین معنا که علم به زوجین نمی گوید که چه کنند تا روابطی مستحکم و شاداب داشته باشند.
نظرسنجی ای که در سال 1955 انجام شد نشان داد که بسیاری از افراد ازدواج- درمانی را پایان نیازهای مختلف روان درمانی قرار داده اند. روزنامه ها اینچنین می نویسند که قسمتی از مشکل در اینجاست که «هرکس از راه می رسد خود را صاحب نظر و مشاور ازدواج می داند.»
حتی درمانگرهایی که دارای صلاحیت لازم می باشند ممکن است از راههایی استفاده کنند که هیچ پایه و اساس تحقیقاتی ندارد. مطالعات متعدد اخیر نشان داده است که روش های درمانی رایج از مزایای کمتری برخوردار است.
یک مثال: فرآیند این کار «شنیدن فعال» نام دارد. این روش را در اصل روان درمانانی استفاده می کردند که بتوانند عیناً شکایات بیماران را خلاصه برداری کرده و به همان طریقی که بیماران آن را احساس می کنند ثابت کنند. «دارم گوش می کنم که پدرت همیشه خواهرت را بیشتر از تو دوست داشت و تو به خاطر این تبعیض لطمه خوردی.»
گوتمن می گوید: «در سال های اخیر، این تکنیک به طور غیرمؤثری به درمان روابط زناشویی کمک کرده است. حتی برای روان درمانان برجسته و زبده نیز مشکل به نظر می رسید که در حین دعوا خود را کنار کشیده و بگویند: «خب، حالا می فهمم که تو فکر می کنی من یک آدم تنبل و چاقم که خاصیتی هم نداره.»
گوتمن به این نتیجه پی برد که زوج های خوشبخت در طول بحث و مشاجره به گونه ای متفاوت با یکدیگر برخورد می کنند. آنان مرتباً سعی می کنند برای جلوگیری از ایجاد نگرش منفی نسبت به هم اقداماتی انجام دهند تا بتوانند هنگام جر و بحث خود را کنترل کنند. گوتمن در کتابش به زوجی اشاره می کند که درباره این که چه ماشینی بخرند با هم بگومگو می کردند. زن، وانت کوچک را دوست می داشت در حالی که مرد جیپ را ترجیح می داد. وسط این داد و قال ناگهان زن دستش را روی کمرش می گذارد و با زبان خود شکلک در می آورد، درست مثل پسر4 ساله اش. یکدفعه آن دو با هم می خندند و دعوا فیصله می یابد. خانواده های موفق و خوشبخت اغلب کانونی ایجاد می کنند که گوتمن آن را «کانون استوار خانواده» می نامد و این به واسطه همکاری هر دو زوج با یکدیگر و قدردانی از کارهای هم می باشد. آنها یاد می گیرند که با دو نوع مشکل روبرو شوند که جزء لاینفک زندگی مشترک است:
1 - نزاع های قابل حل و 2 - مشکلاتی که اگر به طور منطقی با آنها برخوردار نشود منجربه ایجاد اختلالات احساسی می شود. گوتمن می گوید 69 درصد از کشمکش های روابط زناشویی مربوط به تقسیم بندی آخر است. زوجین موفق به گونه ای با این مشکلات روبرو می شوند که بنیان ازدواجشان را هر روز بیشتر از روز قبل مستحکم تر می کند. زوجی که گوتمن روی آنان مطالعه می کرد مدام راجع به نحوه خانه داری با هم مشاجره می کردند. مرد از همسرش می خواست که پاکیزگی را رعایت کند و جداً نمی توانست این مورد را نادیده بگیرد. بعد از سالیان سال، تصمیم گرفتند تا با اخلاق ها و سلایق متفاوت یکدیگر سازگاری پیدا کنند و مهمتر این که به این مسئله پی بردند که ارزش دلبستگی که به همدیگر دارند خیلی بیشتر از آن است که به خاطر مسائلی بی اهمیت آن را نادیده بگیرند.
همان طور که روان شناسان اطلاعات زیادی راجع به ازدواج و پیوند زناشویی فرا می گیرند، یک سری راه های جدیدی نیز برای درمان مشکلات به وجود آمده پیشنهاد می کنند. فیلیپ کوان و قارولن پاپ کوان، زن و شوهری که مدت 41 سال است ازدواج کرده اند و با هم در دانشگاه کالیفرنیا کار می کنند، یکی از حساس ترین مراحل ازدواج خود را تجربه و بررسی می کنند: «تولد اولین فرزند».
محققان می گویند دو سوم از زوج ها افت شدید احساسی و خشنودی آنی را با تولد اولین نوزاد در روابطشان تجربه کرده اند. پاپ کوان می گوید: «اگر بخواهیم سعی کنیم آرزوهایی را که دو نفر برای رسیدن و داشتن یک زندگی کامل در سر می پرورانند از آنها بگیریم و در عوض آرزوی آن دو را به یکی تبدیل کنیم کاری بس عبث انجام داده ایم.» زوج های خوشبخت آنهایی هستند که همسرانشان را به دید شریکی می نگرند که در کارهای خانه و وظایف مراقبت از بچه به او کمک می کنند. آقا و خانم کوان می گویند: «یک راه برای کمک کردن به زوجین که می خواهند پا را فراتر گذاشته و مسئولیت بچه داری را هم به عهده بگیرند این است که جلسات گروهی منظمی را با سایر خانواده های جوان تشکیل دهند تا به واسطه آن نوعی حمایت به وجود آید، حمایتی که افراد اغلب عادت داشتند آن را در کانون خانواده و اجتماع جستجو کنند.»
دو محقق دیگر به نام های نیل جکسون، استاد دانشگاه واشنگتن و آندرو کریستین، مدرس دانشگاه UCLA، بعد از مطالعه رفتار متقابل زوجینی که با هم درگیری داشتند راهی را ابداع کردند که «اعتقاد درمانی» نام دارد. هدف این درمان این است که به مردم کمک کنند تا بتوانند با معیارهای شخصیت تغییرناپذیر همسرانشان یک عمر زندگی کنند. جکسون می گوید: «لازم نیست انسان ها فقط به خاطر نقاط اشتراکشان همدیگر را دوست بدارند. بلکه می توانند به خاطر چیزهایی که باعث می شود آنها مکمل یکدیگر باشند به هم احترام بگذارند.» وقتی به دو نمونه آزمایشگاهی از تحقیقاتمان که حاکی از رد نظریه رفتار درمانی بود نظر می افکنیم تنها نتیجه ای که مکرراً به آن دست یافتیم این بود که زن و شوهرها نمی توانستند تفاوت های خودشان را بپذیرند.
علی رغم تمام این پیشرفت ها در درمان مشکلات موجود در روابط زناشویی، محققان هنوز بر این باورند که نمی توانند همه ازدواج ها را از خطر جدایی و طلاق نجات دهند و در واقع برای تعدادی از این زوجین هم نباید چنین کاری انجام داد. گوتمن می گوید: «مثلاً سخت است که رفتارهای ناشی از خشونت های جسمی را تغییر دهیم و در مواردی هم هست که تفاوت های زن و مرد آنقدر عمیق و ریشه دار می شود که حتی بهترین درمان ها هم کارساز نخواهند بود. گوتمن می گوید: «یک راه سریع برای این که بفهمیم آیا زن یا مرد هنوز شانسی برای ادامه زندگی مشترکشان دارند یا خیر این است که ببینیم چه چیز باعث آشنایی و ایجاد علاقه در این دو شده است؟ یا به اصطلاح چه چیز در ابتدا آن دو را مجذوب هم کرده است؟ اگر زوجین بتوانند آن دقایق جادویی اولیه را به یاد آورند و در حالی که مشغول تعریف کردن آن وقایع هستند لبخندی بر لبانشان نقش ببندد باید گفت که هنوز جای امیدی باقی است.»
گوتمن خاطر نشان می کند که: «در اینجاست که می توانم بقایای خاکستر آن عشق فراموش شده را دوباره از نو روشن و زنده کنیم و نهایتاً برای همه ما یک امید سوسو می زند.»