Abstract
The purpose of this study is to identify the factors of successful marriage accounts from self-described happy couples. For this purpose 300 couples were selected from among the staff of the industries, and the parents of students. The procedure undertaken is cluster sampling. So far two 3 couples who got a high score from ECS (1989) and described themselves as happy couples underwent an in-depth, semi-structured interview. The results show that successful couples trust, consult, are honest, believe in God, make decisions together, have commitment, friendly relationship, and rational objectives. Traditional couples and non-traditional couples differed only in the procedures of family management.
© 2010 Elsevier Ltd. All rights reserved.
Keyword: Successful Marriage, Happy Couples, Marital Satisfaction, Equity, Stability;
Asoodeh M. H, Khalili Sh, Daneshpour M, Lavasani M. Gh (2010). Factors of Successful Marriage: Accounts from Self Described Happy Couples. World Conference on Psychology, Counselling and Guidance. Turkey
پذیرفتن ریسک های کوچک زندگی مانند نظر دادن در شغل، یا به تنهایی به
سینما یا به سفر رفتن میتواند شجاعت شما را زیاد کند. تمرین چنین کارهای
ترس شما را میکاهد و اعتماد به نفس و شادیتان را می افزاید.
1-
برای خودتان سرمایه گذاری کنید! زنان در وقت گذاشتن برای دیگران و تلاش
برای برطرف کردن نیاز آنها تلاش بسیاری میکنند، اما صرف وقت یا پول برای
خودشان شاید نوعی خوشگذرانی به چشم بیاید. اما سرمایه گذاشتن برای خود
احساس سلامتی را در شما افزایش می دهد، ظاهر و درون شما را زیباتر می کند.
چرا در کلاسهایی که برای شغل شما مفید است یا به شما در کشف علایقتان کمک
میکند ثبت نام نمی کنید؟ این سرمایه گذاری حتی میتواند بسادگی خریدن یک
دسته گل در هفته برای خودتان باشد.
2
- مغز خود را انعطاف پذیر تر
کنید نئوروبیک به تمریناتی گفته می شود که ارتباطات جدیدی را در مغز شما
فعال می کند و با تاثیرات روانی افزایش سن مبارزه می کند. نئوروبیک حواس 5
گانه شما را در راه های پیش بینی نشده به کار می گیرد که باعث تقویت اعصاب
می شود و کمک میکند تا سلولهای مغز جوان و قوی بمانند. عادت کنید که در
تاریکی لباس بپوشید یا حمام کنید. چیزهایی را که در یک سمت عادت به
پوشیدنشان داشتید، در سمت دیگر بپوشید. مثلا ساعتتان را در دست دیگر
ببندید. هر صبح عطر جدیدی را استشمام کنید یا غذاهایی را که تابحال نچشیده
اید بپزید.
3
- شجاعت ریسک را داشته باشید در کتاب \"زن و پول\"
آمده است: « ترس اغلب چیزی است که بین ما و شجاعتمان می ایستد. ما می
ترسیم که قایق را به حرکت درآوریم. از مواجهه شدن می ترسیم. می ترسیم کسی
را ناراحت کنیم یا شغلمان را از دست بدهیم. می ترسیم همسرمان از ما جدا
شود. می ترسیم کودکانمان دوستمان نداشته باشند. می ترسیم از آنچه که
دیگران ممکن است راجع به ما فکر کنند. » پذیرفتن ریسک های کوچک زندگی
مانند نظر دادن در شغل، یا به تنهایی به سینما یا به سفر رفتن میتواند
شجاعت شما را زیاد کند. تمرین چنین کارهای ترس شما را میکاهد و اعتماد به
نفس و شادیتان را می افزاید.
4- با احساسات منفی خود کنار بیایید!
بسیاری از زنان از اینکه در خانه می مانند و مادری میکنند ناراضی اند.
برای \"بله\" و \"نه\" های مداومی که باید بگویند احساس گناه می کنند. یک
روانشناس می گوید: به احساسات مثبت و منفی خود مجال بروز دهید و سعی کنید
آنها را بشناسید. اینکار بهتر از مقابله با انهاست و به شما کمک میکند تا
سریعتر آرام شوید و تمرکز بگیرید.
5
- تمرینات ورزشی مناسب خود را
بیابید استرس ناشی از تمریناتی که انتخاب شما نبوده است، مهمتر از مزایای
آن ورزش است. اگر شما مجبور باشید بدوید، دوچرخه سواری یا شنا کنید، زیرا
همسر شما چنین ورزشهایی می کند، ضرر آن برای بدنتان بیشتر از مزیت آن است.
تمرینات مورد علاقه خود را پیدا و دنبال کنید و جزو 60 درصد کسانی که در
طول شش ماه آغاز ورزش آن را رها می کنند نباشید. تصورات خود را کنار
بگذارید و به سراغ تمریناتی که برایتان جذاب تر است بروید.
6-
بخندید! تاثیر خنده و ورزش بسیار مانند هم است. در هنگام فعالیتهای عادی
خود بخندید. خنده کالری می سوزاند، اندروفین مفید را افزایش میدهد. استرس
را کاهش و ایمنی بدن را افزایش میدهد. قهقهه حتی رضایت شغلی شما را زیادتر
و اعتماد به نفس را بیشتر می کند و به شما کمک کند از موانع رد شوید. عادت
کنید هر دو ساعت یکبار بخندید و سلامت شما را مانند خوردن یک سیب در روز
تضمین خواهد کرد.
7- استفاده از عطر لیمو رایحه مرکبات فعالیت مغزی
شما را بهتر و ایمنی بدن را بهبود می بخشد. روغن لیمو با تغییر مقدار
سروتونین مغز به شما احساس مثبتی میدهد. عطر لیمو را در کنار عطرهای مورد
استفاده خود، شمعها، روغن مخصوص حمام یا در لباسهایتان استفاده کنید.
8
-
یاد بگیرید که شغل خود را دوست داشته باشید بر اساس یک تحقیقات، 84 درصد
از آمریکاییها از شغل خود ناراضی اند. اگر شما هم اینگونه اید سعی کنید
دلیلش را بفهمید. آیا از حقوق خود ناراضی هستید؟ شغلتان با دانشتان بی ربط
است؟ از شما قدردانی نمی شود یا کار زیادی از شما خواسته می شود؟ در کنار
گشتن به دنبال شغل جدید، یاد بگیرید که \"نه\" بگویید. مسایل را شخصی
نکنید و مهارت های جدیدی کسب کنید. راه حل دیگر اندیشیدن به مزایای شغل و
اهداف بلند مدت است.
9
- در اجتماع حضور داشته باشید. فقط ده
دقیقه فعالیت اجتماعی در روز میتواند قابلیت تفکر را به اندازه حل کردن
جدول افزایش دهد. ریسک تنهایی مانند سیگار کشنده است. اما فعالیتهای
اجتماعی می توانند از تنهایی و انزوا (که از عوامل مهم پیری زودرس،
فشارخون و اضطراب هستند) جلوگیری کند
10
- کنترل دخل و خرج ما
باید با پولمان رابطه خوبی داشته باشیم. زیرا برخورد هر کس با درآمدش،
مانند برخورد با خودش است. یاد بگیرید که دخل و خرج خود را کنترل کنید:
بیمه بازنشستگی، کارت های اعتباری، بیمه عمر و بودجه خانواده. این قدرت
کنترل را در خود افزایش دهید و در کنار آن سرمایه گذاری را نیز فراموش
نکنید. "
مردانی که حلقه ازدواجشان را دستشان نمیکنند، حس تعهدشان کمتر است
یک
حلقه شما را یاد چه می اندازد؟ ازدواج ، عشق و شاید بشود گفت
وفاداری.امروزه در اکثر کشورهای دنیا این حلقه البته- اگر در انگشت
انگشتری دست چپ باشد-
نماد ازدواج و به دست داشتن آن نشانی از
دوام این رابطه است.اما برخی از متاهل ها به دلایل مختلف این نماد را
همیشه به همراه ندارند.بعضیها به خاطر شغلی که دارند (شاید جالب نباشد که
نماد عشق آدم دائم توی خمیر نان باشد یا بخواهی با آن دستکش جراحی به دست
کنی یا...)،
بعضیها به خاطر حساسیت پوستی و هزار دلیل دیگر.اما
اگر قبلا فقط همسرتان حق داشت از شما بخواهد حلقهتان را دست کنید،حالا یک
دلیل محکم وجود دارد که شما به دستور بچه هایتان باید این حلقه را به
انگشت بیندازید!
یک روانشناس اجتماعی از دانشگاه آلبرتای کانادا،
ادعا می کند کسانی که حلقه ازدواجشان را به دست نمیکنند در مقایسه با
کسانی که آن را همیشه به دست میکنند،بیشتر بچههایشان را فراموش میکنند.
دکتر اندرو هارل همچنین میگوید:<جوانان جذابی که این عادت را
دارند،فراموش کارترین والدین برای فرزندانشان هستند.>
دکتر
هارل که مدیر یک آزمایشگاه پژوهشی جمعیت شناسی است،برای انجام این پژوهش
تعدادی از والدین و فرزندان را که در مجموع 862 نفر بودند در 14 فروشگاه
بزرگ آلبرتا مخفیانه مورد مطالعه قرار داد و به نتایج جالبی رسید. او
دریافت که 14 درصد از همراهان بچه ها دست کم یک بار آن قدر از او غافل
میشوند که بچه از دید آن ها خارج شده و نزدیک به 300 متر دور میشود و
این فاصله برای پیشگیری از اکثر حوادثی که میتواند در کمین کودکان یک تا
7 ساله مورد مطالعه بوده باشد، خیلی زیاد است.
نکته جالب دیگر
اینکه این سهل انگاری در مورد پدران جوان، بیشتر از مادران جوان بوده و در
حالیکه مردان جوان بدون حلقه 25 درصد مواقع کودکانشان را فراموش می
کردند،این رقم در مورد زنان جوان بدون حلقه تنها 19 درصد بود.دکتر هارل
میگوید: <تحقیقات قبلی ما نشان داده بود کسانی که حلقه ازدواجشان را
دست نمیکنند، نسبت به ازدواجشان تعهد عاطفی کمتری دارند.اما این پژوهش
نشان داد این عدم تعهد عاطفی نسبت به کل خانواده است.>
وی می
گوید: <حقیقت این است که بودن به دنبال روابط عاطفی خارج از حیطه
ازدواج توجه فرد را به فرزندانش نیز کاهش میدهد و این موضوع میتواند در
هر جایی اتفاق بیفتد، حتی جایی مانند فروشگاه که بیشتر برای خرید کردن است
نه برای خلق روابط عاطفی.>دکتر هارل نتایج این تحقیق را در هفدهمین
کنفرانس سالانه جمعیت شناسی دانشگاه آلبرتا ارائه کرد،مجمعی که سال گذشته
با نتایج تکان دهنده یک تحقیق دیگر او به شگفت آمده بود.
سال
گذشته در همین کنفرانس دکتر هارل اعلام کرد که بر اساس پژوهش های او
والدین از کودکان خوشگل بیشتر مراقبت میکنند! امسال نیز او ادعا کرد که
در این تحقیق هم کودکان زیبایی که سن آنها از 3 سال کمتر بود ،بیشتر مورد
توجه والدین قرار داشتند. وی همچنین میگوید از میان آنهایی که حلقه
ازدواجشان را به دست داشتند، والدینی که خود زیباتر بودند بیشتر به
فرزندشان توجه داشتند و
استدلال میکند شاید والدین زیباتر
مشکلات و دغدغه های کمتری در مورد زندگی و سلامتشان دارند و به این ترتیب
بهتر میتوانند به کودکانشان توجه نشان دهند. وی میگوید:<با وجودی که
میدانم بیان این نتایج اندکی خشن است اما ما باید دلیل حوادثی را که برای
بچه ها رخ می دهند پیدا کنیم و با تغییر رفتارمان بهتر مراقب آنها
باشیم.>
افسانه ازدواج اینگونه است: جایی خارج از فضای مادی، روح کامل جفتی قرار گرفته است، روحی که با روح شما سازگار است و پشت همه اینها حقیقتی به نام «ازدواج» نهفته است. همان طور که همه زوج های جوان می دانند بی شباهت به مثالی که توماس ادیسون درباره نوابغ گفته نمی باشد: «که 1 درصد آن ذاتی است و 99 درصد بقیه آن سعی و تلاش». سخت ترین مرحله برای پایدار و سالم نگه داشتن ازدواج نظر جان گوتمی را به خود جلب می کند. او روان شناس دانشگاه واشینگتن است و بیش از 2 دهه است که مشغول حل احساسات پیچیده حیرت انگیزی است که دو انسان را برای یک سال، یک دهه و حتی اگر خوش شانس باشند یک عمر زندگی مشترک به هم نزدیک می کند.
گوتمی که 56 سال دارد بهترین شرایط را فراهم کرده است تا با سعی و تلاش بی وقفه به نتیجه ای دست یابد. در او روح یک دانشمند جاری است و احساسات یک مرد رؤیایی. او بازمانده یک طلاق است. در حال حاضر، با خانم روان شناسی به نام شوارتز گوتین ازدواج کرده است و از زندگیش فوق العاده راضی است. این دو زوج با هم در کارگاه مرکز تحقیقات مسائل زناشویی کار می کنند. کار دلهره آور آنها این است که احساسات نامحسوس مثل لذت، تنفر و کشمکش ها را به صورت آمار و عدد درآورده اند. مبدأ این تحقیق آزمایشگاه خانوادگی است. این آزمایشگاه شامل مجموعه ای از اتاق های معمولی است که مجهز به دوربین های ویدیویی و مونیتورهای متحرک است که می توانند احساسات و افکار صدها زن و مردی را بخوانند که خودشان به طور داوطلبانه خواستار شرکت در این تحقیق شدند.
این داوطلبان شرح کاملی از اسرار خصوصی زندگی زناشویی شان را برای این محققین بازگو کرده اند. از داشتن روابط عاطفی گرفته تا انجام کارهای جزیی مثل گذاشتن آشغال های بیرون از خانه. نتایج این مطالعات اساس کتاب جدید گوتمن را تشکیل می دهد که شامل ? راهی است که به ما کمک می کند ازدواجی پایدار داشته باشیم. او همچنین امیدوار است که کتابش یک نقشه علمی همراه با جاده هایی به سوی خوشبختی در اختیار زوجین قرار دهد.
در میان نتایج غیرقابل انتظار، او به یافته هایی دست پیدا کرده است. ناراحتی مهمترین عامل برای ویران کردن احساسات زندگی زناشویی نیست ولی با این حال بسیاری از زوجین خوشبخت و موفق به خاطر آن با هم مشاجره می کنند. اهداف بسیاری از روش های درمانی معروف این است که عصبانیت زوجین را کنترل کنند. اما گوتمن به این نتیجه پی برد که دشمن واقعی، داشتن روحیاتی مثل انتقاد، تنفر، حالت تدافعی به خود گرفتن و بی عاطفگی است. تحقیقات او نشان می دهد که بهترین راهی که می توان از دست این دشمن رهایی پیدا کرد آن است که زوجین از خیالات و نگرانی های همسرانشان نقشه ای از عشق ایجاد کنند. همه زوج های خوشبخت از تمامی موانع موجود در مسیر ازدواجشان عبور کنند. تحقیق گوتمن همچنین مخالف روابط مریخی- ونوسی زن و مرد است که اعتقاد دارد زنان و مردان از دو دنیای متفاوت احساسی آمده اند. بر طبق مطالعات او، تفاوت های جنسیتی در به وجود آمدن مشکلات زناشویی تأثیر زیادی دارد اما باعث بروز مشکل نمی شود.
درصد مساوی از زنان و مردانی که از آنها مصاحبه به عمل آمده بود خاطر نشان کردند که «اینکه همسران به طور مساوی همدیگر را دوست می دارند و سعی می کنند همیشه دوست هم باشند مهمترین عامل خوشبختی در روابط زناشویی شان به شمار می رود گوتمن می گوید که می تواند با احتمال بیشتر از 90 درصد بدون این که مرتکب اشتباه شود پیش بینی کند که کدام زوجین کارشان به دادگاه های طلاق ختم می شود.
هفت سال اول زندگی به طور خاص مخاطره آمیز و متزلزل است. زمان متوسط طلاق در این گروه حدود سال پنجم رخ می دهد. مرحله خطرساز بعدی حدود 16 تا 20 سال ازدواج پدیدار می شود که میزان متوسط طلاق در سال شانزدهم اتفاق می افتد. او زندگی زوجی را شرح می دهد که اولین بار به عنوان «تازه عروس و داماد» با آنها ملاقات کرده بود. «حتی آن موقع هم هر مشکلی را که می خواستند با هم در میان بگذارند با طعنه و کنایه یا انتقاد شروع می کردند.» چیزی که گوتمن از آن تحت عنوان «آغاز یک دعوای شدید» یاد می کند. با وجود این که آنها ایمان کامل داشتند که عاشق یکدیگرند و نسبت به روابط شان متعهدند، گوتمن پیش بینی کرد که آنها در یک دردسر بزرگ افتاده بودند. او می گوید که ? سال بعد از هم طلاق گرفتند. تعادل نامساوی اختیارات، همچنین به طور فوق العاده ای در روابط زناشویی خطرناک است. گوتمن این نکته را فهمید که مردی که وظایف و اختیارات خود را با همسرش تقسیم نمی کند احتمال این که زندگی اش در معرض نابودی قرار بگیرد خیلی زیاد است.
چرا در تحقیقمان انگشت روی مردان گذاشته ایم؟ در پاسخ به این سؤال، گوتمن با استناد به اطلاعات و تحقیقاتش می گوید: «بسیاری از زنان، حتی آنهایی که ازدواجی موفق ندارند، بیشتر تمایل دارند تحت تأثیر همسرانشان باشند.» او می گوید: «این مردان هستند که باید اصلاح شوند. تغییرات می تواند ساده باشد مثل صرفنظر کردن از تماشای بازی فوتبال هنگامی که همسرمان نیازمند صحبت با ماست » . گوتمن در ادامه می افزاید: حرکات سر و دست ثابت می کند که مرد با این کار ارزش «با هم بودن» را بیشتر از «من» می داند.
تحقیق گوتمن براساس کار بسیاری از دانشمندان دیگری پایه ریزی شده است که روی احساس در رفتار متقابل انسان تأکید کرده اند. اساس مطالعات اولیه که پیرامون روابط زناشویی بود همان حرف هایی بودند که توسط زوجین در اول زندگی زده می شد. اما این نظرخواهی ها اغلب کامل نبودند. در دهه 1970 ، آزمایشگاه های روان شناسی متعددی دست به این اقدام زدند تا با مشاهده مستقیم روابط زن و مرد بتوانند روابط آنها را مورد بررسی قرار دهند. لطف به یکدیگر و داشتن احساسی خوب وسیله ای جدید برای روان شناسان بود. فیلم ویدئویی نیز ابزار ضبط بصری ای بود که می شد به واسطه تکرار مجدد آن جریانات احساسی بین زوجین را خیلی راحت تر مورد مطالعه قرار داد.
در سال ???? محققانی به نام های پاول اکمان و والاس فزیزن یک سیستم رمز گذاری را برای صورت انسان اختراع کردند که نهایتاً راه دیگری را برای ارزشیابی تبادلات فکری زن و مرد در اختیارشان قرار می داد. اگرچه تأکید مطالعات اولیه روی زوجینی بود که دچار مشکل بودند با این حال گوتمن فکر می کرد که مهم است زوجینی را مورد مطالعه قرار دهیم که ازدواجی موفق داشته اند. او فکر می کرد که زوجین کارشناسان واقعی هستند. از دواطلبانی که در آزمایشگاه بودند مصاحبه هایی راجع به تاریخچه ازدواجشان به عمل آمد. سپس آن زوج ها روبروی دوربین درباره موضوعاتی صحبت می کردند که باعث شده بود نزاعی بین آنها پیش آید.
زوجی که گوتمن در کتابش هم از آن یاد کرده است تیم و کارا نام دارند که مدام سر این مسائل با هم بحث می کنند که مثلاً چرا دوست تیم، بادی، اغلب شب ها را در منزل آنها به استراحت و خوشگذرانی طی می کند. محققان صحنه های اینچنینی را فیلمبرداری کرده و هر ثانیه از ارتباط آنان را مدنظر قرار می دهند تا لحظات خوب و بد مربوط به الگوی آماری خود را محاسبه و به وجود آورند. این الگوی آماری شامل سؤالاتی از این قبیل است: «وقتی مرد مشغول صحبت کردن است چند دفعه همسرش به او چشم غره رفت؟ (که این خود نشانه تنفر است) یا اغلب چند بار مرد عصبی و بی قرار بوده است؟ (که این از علایم استرس و بی صبری است). تعداد دفعات بیانات مثبت و منفی به اضافه اطلاعات به دست آمده توسط دوربین های فیلمبرداری یک تصویر چند بعدی از روابط زن و مرد را در اختیار محققان قرار می دهد. «تیم» و «کارا» نهایتاً به این نتیجه رسیدند که «بادی» می تواند گهگاهی پیش آنها بماند به شرطی که سنت نشود.
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب میشود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوجها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحهی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه میشوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده میگیرند و یا این که آنها را بررسی نمیکنند. علاوه بر این نگرشها و عقاید خاصی در جامعهی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر میگردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر میرسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شدهاند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود میکنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط میکنند.
ج - از بررسی اندیشمندانهی تواناییها و ضعفهای بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری میکنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم میبخشند و گزینههای بعدی برای حل مشکلات را به حداقل میرسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده میتواند اینگونه باشد که زوجها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرشها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی است که میتواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد دربارهی نگرشها و طرز تفکر و عقیدهی خودشان دربارهی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقعبینانه میتواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناختها ، باورها، عقاید و واقعیتها (دانستهها) است که حاوی ارزشیابیهای مثبت و منفی (احساسات) باشد.
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینهی تجربی که در زمینهی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر میباشد. از بررسی سوابق موجود در زمینهی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
1 - اعتقاد به اینکه من فقط میتوانم عاشق یک نفر باشم.
شخصی که دارای این عقیده است گمان میکند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمهی دومی داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل میرسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام میرسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشمانداز یک ازدواج خوب را نوید میدهد.
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر میکند و میگوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
4 - ارتباط کامل
صاحب این عقیده این چنین
میاندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کنندهی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه
است.
مانند ارتباط خوب و مهارتهای حل مشکل و تشابه و همانندی ارزشها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارتها و قابلیتها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمیتوان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر میتوان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمیباشد.
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل میگیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید میکند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را میطلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمیدقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر میرسد.
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعهی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند میشمارد.
در واقع، اشخاص کمیهستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر تواناییهای اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیتهای بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی میکنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا میباشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی میکنند به نسبت کسانی که همزیستی نمیکنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه میاندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت میتوانند کامل کنندهی ضعفها و قوتهای یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیشبینی کنندهی موفقیت در ازدواج نشان میدهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزشها، نگرشها و خصوصیات شخصی است.
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر
باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور
کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین
فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر
محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته
شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی
از نگرشها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر میباشند.
نحوهی
نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع
باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد،
در صورتی که این نگرشها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت
صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواجهای مؤفق در جامعه خواهیم
بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرشهای نادرست، میتوان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
روش شناخت برای ازدواج
گامهای اولیه دوستی هایی که امروزه رواج دارند :
رابطه ای بر مبنای دوستی :
یک نگاه ، یک پروژه دانشجوئی ، محل کار ، دانشگاه ، مسیر رفتن به مدرسه ، اتوبوس مترو تاکسی ، اینترنت ، خرید و فروش ، اس ام اس اشتباه ، خیابان ، کوچه و ... به هر حال در زمان و مکانی یا بر حسب اتفاق جرقه آشنایی زده میشه و به نوعی آغاز رابطه دوستی بین دو جنس مخالف . مسلما اول هر رابطه ای خوبه و ارتباطات زیاد . با گذر زمان و به میان امدن احساسات رنگ رابطه تغییر میکنه چون دو طرف هدف مشخصی از رابطه دوستی ندارند عموما حجم بالای احساسات رو در همان ابتدای رابطه بکار میگیرند تا کم کم احساست فی مابین دو طرف باعث وابستگی شود برخی ها این وابستگی احساسی را با دوست داشتن و عاشق شدن اشتباه میگرند همچنان رابطه را ادامه داده تا این وابستگی جای خود را به عادت کردن داده حرفهای تکراری و ...
رابطه بر مبنای شناخت بیشتر برای ازدواج ( پیشنهاد سکس از سوی پسر ) :
آقا پسری با دختر خانمی قرار میذارن تا برای ازدواج همدیگرو بیشتر بشناسند ، یکی از ترفندهایی که معمولا پسرها برای دستیابی به یک دختر بکار میگیرند بازگو کردن جملات زیر است : دوست دختر قبلیه من بهم خیانت کرد ، با من صادق نبود ، تو با باقیه دخترها فرق داری ، تو دختر پاکی هستی و من به خاطر پاکی تو رو انتخاب کردم . اگر از این پسر بپرسی چرا شما را دوست دارد جوابهای زیر را خواهید شنید : دوست داشتن که دلیل نمی خواد ، نمیدونم چرا اینقدر دوست دارم ، چون تو با باقیه دخترا فرق داری و ... مدتی کم از رابطه به اصطلاح شناخت برای ازدواج می گذرد ادعای دوست داشتن دو طرف به میان می اید و پسر از دختر درخواست سکس دارد . دلایلی که به میان می آورند عبارتند از : تو اگر من رو واقعا دوست داری باید این رابطه رو با من داشته باشی ، تو منو درک نمیکنی من پسرم بهم فشار میاد اگر منو درک میکردی نیازهایم هم برات مهم بود ، من و تو متعلق به هم هستیم حتما که نباید اسممون تو شناسنامه هم باشه که بتونیم سکس کنیم ، قبل از ازدواج باید با هم سکس داشته ابشیم که بفهمیم میتونیم پاسخگوی نیازهای جنسی هم باشیم یا نه ، تو حتما منو دوست ندرای که پیشنهاد سکسم رو رد میکنی .
این شرایطیست که متاسفانه دیر یا زود اکثر دختران در روابط دوستی با آن مواجه می شوند من قصد دارم تا با ارائه مطالب ذیل در این زمینه راهنمای این دسته از دختران باشم .
اولا ، یک پسر چرا شما را برای ازدواج انتخاب کرده : مسلما اکثر پسرها فردی را برای ازدواج انتخاب میکنند که طبق گفته خودشان دختر پاکی باشد این موضوع را بارها به دختر بازگو می کنند که تو با باقیه دخترا فرق داری تو دختر پاکی هستی حال سوال اینجاست به نظر شما ایا اگر پسری به پاکی شما ایمان داشته باشد به خود اجازه میدهد تا بواسطه لحظاتی لذت این پاکی زیر پا گذاشته شود ؟
دوم : پسرها عموما در پیشنهادات سکس خود به دخترهای می گویند اگر من رو دوست داری باید به نیازم پاسخ دهی و اگر این کار را نکنی یعنی من رو دوست نداری . سوال اینجاست چرا یک دخترباید با زیر پا گذاشتن عفاف و پاکی خود دوست داشتن خود را به اثبات برساند ؟ چرا یک پسر با خویشتن داری و جلوگیری از شهوت و هوس خود دوست داشتن خود را نشان ندهد ؟ مگر نه اینکه ادعای دوست داشتن دارد . و آیا به این فکر کرده اید که چطور میشه به یک پسر که قادر نیست جلوی نفس خو درا بگیرد برای زندگی تکیه کرد ؟
مهم ترین فاکتور : بیش از 90 درصد از روابطی که در آن رابطه جنسی بوجود می اید ازدواج صورت نمیگیرد . بیش از 95 درصد از پسران هرگز راضی نمی شوند با کسی که رابطه جنسی به صورت کامل داشته اند ازدواج کنند این خاصیت مردان است این در وجود اکثر مردان قرار داده شده است گرایشات احساسی پسران پس از رابطه جنسی جای خود را به گرایش جنسی میدهد و فقط بعد از اولین رابطه جنسی رابطه دوستی شما بواسطه انجام سکس ادامه می یابد . یک پسر جذب دختری می شود که دیر تر به او راه دهد نه اینکه خود را کامل در اختیار ان قرار دهد البته در مورد ازدواج . و اکثر روابطی ( 90 درصد) که در آن سکس بوجود می اید سرانجامی در پی ندارد . این دست هیچ مردی نیست این در ناخودآگاه پسران نهفته است و غالبا ان دسته از روابطی هم که در آن سکس بوجود می آید و به ازدواج ختم می شود به دلایلی همچون ( باردار شدن ، جلوگیری از ابرو ریزی و...) و حتی اگر چنین هم نباشد در زندگی زناشویی دچار مشکل می شوند . شاید شما فکر کنید دوست پسر شما متفاوت باشد مسلما اگر تجربه کنید پی به محتویات این مقاله خواهید برد. ( خواندن مقاله دلزدگی وسردی آقایان در مقابل احساسات خانمها که تغییرات مردان و زنان را از نظر علمی پس از سکس بررسی می کند در آرشیو سایت توصیه می شود )
قانونگذرای در روابطی که برای شناخت بیشتر جهت ازدواج میباشد :
هیچ اشکالی نداره برای شناخت بیشتر جهت ازدواج ارتباط سالمی وجود داشته باشه اماباید فراموش نکنیم که این رابطه با رابطه دوستی تفاوت دارد و قوانین خاص خود را دارد اولا مدت زمان باید تعیین شود که حداکثر 2 ماه میباشد چون شناخت کامل هیچوقت حاصل نمی شود . با گفتگوی تلفنی زیاد با ارتباط از طریق چت نمی توان به شناختهای اولیه دست یافت و متاسفنه احساستی که بر دو طرف حاکم می شود هر دو را از شناخت درست منحرف میکند. برای همین به این فکر کنید که پس از این دو ماه ممکنه به این نتیجه برسید که معیارهای یکدیگررا ندارید فاکتور مهم هر زمان فکر انتخاب همسر برای ازدواج هستید باید معیارهایتان مشخص شده باشد ( حتما مکتوب باشد) و این معیارهای ثابت شده باشد یعنی باید به سنی رسیده باشید که معیارهای شمابرای انتخاب همسر تغییر نکند هر چند که ازدواج سن مشخصی ندارد اما عموما در پسرها سن 26 تا 30 سالگی سنیست که معیارها ثابت شده و در دختران سن 24 تا 27 . البته این شرایط سنی در همه افراد یکسان نیست چرا که بلوغ فکری و رفتاری فرد نیز در این روند موثر است . قبل از به میان آمدن احساسات طرف مقابل را با معیارهای خود مقایسه کنید .
نکته بعدی شهوت در وجود هرمردی پر رنگ است و در وجود زنان هم وجود دارد اما در مردان غریزه جنسی جلو تر از احساسات و در زنان بالعکس است به همین دلیل دختران در صورتی رابطه جنسی برقرار میکنند که واقعا حس کنند از روی دوست داشتن است اما پسران اینگونه نیستند .از اینرو غریزه جنسی میتواند یکی از دلایل پر رنگ ازدواج مردا ن باشد که گاها خود از آن بی اطلاعند اما امریست طبیعی .
در رابطه ای که برای شناخت است صحبت راجع به مسایل جنسی مناسب نیست ، در این زمینه باید در دوران نامزدی صحبت کرد( نامزدی قبل از عقد) نکته مهم اینکه سعی نکنید موقعیت و وجه اجتماعی طرف مقابل شما باعث بشه تا هویت فردی وی را نا دیده بگیرید شما در زندگی با هویت فردی آن طرف روبرو هستید نه وجه و موقیعت اجتماعی طرف مقابل ( هر انسان دو شخصیت اجتماعی و فردی دارد که متاسفانه در اکثر ادمها تفاوت رفتاری و گفتاری بین این دو هویت زیاد است بعنوان مثا ل یک استاد دانشگاه ، یک دکتر ، یک شخصیت بر تر اجتماعی دارای وجه اجتماعی مناسبیست شاید رفتارهای مودبانه وبا کلاسی در اجتماع از خود نشان دهد اما در منزل یا درحین عصبانیت هویت فردی آن باعث بشه تا الفاظ یا رفتارهای نا مناسبی از خود نشان دهد ) . مورد بعدی اگر هدف یک پسر ازدواج باشد هر چه زودتر خانواده را در جریان میگذارد حتی اگر شرایط آن محیا نبود مسلما قرار نیست ادم منتظر بمونه تا همه شرایط ایده ال برایش فراهم شود چون اگر منتظر این زما ن بماند شاید چند سالی به طول بیا نجامد و هیچکس انتظار ندارد که از همان اول زندگی هر پسر صاحب خانه صاحب اتومبیل دارای مدرک و شغل مناسب و ... باشد . ادامه رابطه شناخت باید با اطلاع خانواد هها باشند چرا که خانواده نقش مهمی دارد .
درصبح بدون حتی یک لکه ابرسیاتل،مارک و جانیس،که به تازگی باهم ازدواج
کرده اند ،به صرف صبحانه می نشینند.بیرون ساختمان ،آن طور که از پنجره
پیداست ،آبهای مونت لیک رنگ آبی عمیقی را به نمایش می گذارند .دونده ها به
آرامی در پارک مشرف بر دریاچه درحال دویدن هستند.مارک و جانیس درحال صرف
نان تست فرانسوی و درحالی که روزنامه صبح را به اتفاق می خوانند ،از دیدن
این منظره زیبا لذت می برند.لحظاتی بعد ،به احتمال زیاد مارک به خواندن
خبرهای فوتبال می پردازد و جانیس تلفنی با مادرش ،که در سن لوئیس زندگی می
کند،حرف می زند.
در این آپارتمان کوچک همه چیزبه قدرکافی عادی و معمولی
به نظر می رسد.اما لحظه ای بعد متوجه می شوید که سه دوربین فیلمبرداری
ویدئویی روی دیوارها مستقرشده اند و دو میکروفون کوچک روی یقه های مارک و
جانیس سنجاق شده اند.مونیتورهای هولتر هم به دور بدنشان بسته شده اند
.استودیوی زیبای مارک جانیس درواقع ابداً یک آپارتمان نیست.اینجا یک
آزمایشگاه متعلق به دانشگاه واشینگتن درسیاتل است.شانزده سال است که من
دراین دانشگاه نوآورانه ترین روشها را برای پژوهش و بررسی درباره ازدواج و
طلاق به کار گرفته ام.
به عنوان بخشی از این پژوهش ،مارک و جانیس (و
نیز 49 زوج دیگر)داوطلب شده اند که شبی را در این آپارتمان مصنوعی که به
آزمایشگاه عشق شهرت یافته،به سرببرند.از آنها خواسته شده است که به طبیعی
ترین شکلی که می توانند رفتارکنند .من و همکارانم از پشت یک آیینه که تنها
می توان از یک طرف آن به سمت دیگرنگاه کرد،رفتار داوطلبان را تماشا می
کنیم.دوربینها تمام حرکات و کلمات آنها را ضبط می کنند.حالتهای چهره،نشانه
های استرس و یا رفتارهای از روی آرامش و آرمیدگی و سرعت ضربان قلب ثبت می
شود.برای رعایت خلوت زوجها ،بررسی و فیلمبرداری تنها در فاصله ساعات 9 صبح
تا 9 شب صورت می گیرد .آپارتمان دارای یک کاناپه تاشو،یک آشپزخانه متحرک
،یک تلفن ،تلویزیون ،وی سی آر و پخش سی دی است.از زوجها خواسته شده است که
خواربار،مواد غذایی ،روزنامه ها،لپ تاپ،لوازم ورزشی دستی و حتی حیوانات
دست آموز خود را به این استودیوی آزمایشگاهی بیاورند.می خواهیم تعطیلات
آخرهفته آنها به طبیعی ترین شکل خود برگزار شود.
هدف من چیزی جزاین
نیست که واقعیات درباره ی ازدواج را کشف کنم.شاید بتوانم به سؤالاتی که
مدتهای مدید ذهن اشخاص را به خود مشغول کرده است،جواب بدهم :چرا ازدواج در
مواقعی تا این حد دشوار و پیچیده می شود؟چرا بعضی از ازدواجها عمری پر
دوام دارند و حال آنکه بعضی دیگر به سادگی فرو می پاشند؟چه می توان کرد که
روابط زناشویی مختل نشود؟و چه می توان کرد که ازدواجهای بحران زده را نجات
داد؟
پیش بینی طلاق با دقت91 درصد
بعد از سالها بررسی،به جایی رسیده ام که می توانم به این پرسشها جوابازدواجهای هوشمندانه عاطفی
آنچه سبب می شود ازدواج با موفقیت روبه رو شود،به شکل شگفت انگیزی ساده است.آنهایی که زندگی زناشویی موفق دارند لزوماً باهوش تر،غنی تر و یا به لحاظ روانی برتر از دیگران نیستند .بلکه آنها در زندگی روزمره خود به پویاییهایی دست یافته اند که اندیشه های منفی آنها را درباره یکدیگر کنترل می کند.این اندیشه های منفی در همه وجود دارد،اما مانع ازآن می شود که بر جنبه های مثبت برتری پیدا کنند.من این ازدواجها را به لحاظ احساسی و عاطفی هوشمندانه می دانم.چرا باید ازدواجتان را نجات دهید؟
آمار طلاق بسیار بالاست.در جوامع غربی،امکان طلاق در ازدواجهای اول،در مدت 40سال 67 درصد است.نیمی از این طلاقها در هفت سال اول اتفاق می افتند .با توجه به بررسیهای صورت گرفته ،امکان طلاق در ازدواجهای برای بار دوم 10 درصد بیشتر است .میزان طلاق بسیار بالا سببی است که زوجها بکوشند از هیچ اقدامی برای جلوگیری از ازدواجشان فرو گذار نکنند.پژوهشهای بدیع،یافته های انقلابی
وقتی موضوع حفظ یک ازدواج به میان می آید،برای همه افراد خانواده موضوع پر اهمیتی مطرح می شود و با این حال و به رغم اهمیت مستند رضایت خاطر در ازدواج ،میزان بررسیهای سالم و حساب شده درایجاد ثبات در زندگی زناشویی به شکل تکان دهنده ای کم است .وقتی برای اولین بار در سال 1972درباره ازدواج شروع به بررسی کردم،مجموع پژوهشهای موجود در این زمینه از انگشتان یک دست بیشتر نمی شدند.به عبارت دیگر،پژوهشهای علمی در این زمینه به شدت کم شمار بود.برای مثال،بخش اعظم پژوهشها با پر کردن یک پرسشنامه به انجام می رسیدند.این شیوه به روش گزارش کردن خود مشهور است و با آنکه این روش هم فایده های خود را دارد،فایده و اثر بخشی آن محدود است.زنانی که در ازدواج خود با بدرفتاری جسمانی مواجه می شوند روی پرسشنامه های درباره رضایت خاطر از ازدواج نمره سطح بالا می گیرند .تنها اگر زن احساس امنیت خاطر بکند،درجریان پرکردن پرسشنامه ممکن است ناراحتیهای خود را انتقال دهد.چرا اغلب ازدواج درمانیها به شکست می انجامند
اگر در رابطه زناشویی خود با مشکلاتی روبه رو هستید.احتمالاً تا به حال توصیه و نصیحت فراوان شنیده اید .دست روی هرکس که بگذارید انگار احساس می کند برای موفق ظاهر شدن یک ازدواج توصیه ها و راهکارهایی دارد.اما اغلب حرفهای این اشخاص ،خواه روانشناسی که در برنامه تلویزیون حرف می زند و یا آرایشگر شما به آن اشاره می کند ،اشتباهند.بسیاری از این نظریه ها مدتهاست که منسوخ شده اند و یا شایسته آنند که منسوخ شوند.اما متأسفانه ،در عمق و تار و پود جامعه ریشه دوانیده اند.بررسی اسطوره های دیگری درباره ازدواج
این تصور که اگر زن و شوهر ارتباط حساس تری باهم داشته باشند می توانند ازدواجشان را نجات دهند،خیال باطل دیگری است که در مورد ازدواج وجود دارد.من طی سالها بررسی به اسطوره های دیگری برخورده ام که نه تنها حقانیت ندارند،بلکه به طور بالقوه برای ازدواج مخرب هستند.زیرا زن و شوهر را در مسیراشتباهی به حرکت در می آورند و یا از آن بدتر آنها را متقاعد می سازند که امکان نجاتی برای ازدواجشان وجود ندارد.از جمله این اسطوره ها می توان به موارد زیراشاره کرد.چه عاملی سبب می شود ازدواج مؤثر و موفق ظاهر گردد؟
توصیه ای که قبلاً در کار پیشینم به زوجها می کردم ،همان توصیه ای است که اغلب مشاوران درامور زناشویی ارائه می دهند .اما وقتی بهتر نگاه کردم ،با واقعیتی روبه رو گشتم :اگر کاری کنید که زوجها به طرز بهتری اختلاف نظرهایشان را مطرح سازند،از شدت استرس آنها می کاهید،اما این مانع از آن نمی شود که روح حیات به زندگی زناشویی آنها دمیده شود.ارائه مدرک
چگونه می توانم با اطمینان بگویم که رعایت این اصول به تقویت و استحکام ازدواج شما کمک می کند؟زیرا برخلاف سایر روشهای برخورد با مسائل زوجها،روشهای من به جای توجه کردن به اینکه چه عواملی سبب فروپاشی ازدواج می شوند،به این توجه دارند که چه عواملی سبب موفقیت ازدواج می گردند .من به اسناد و مدارکی دست یافته ام که نشان می دهند زوجها چگونه می توانند در زندگی مشترک خود موفق گردند.دوستی در برابر منازعه
من به این نتیجه رسیده ام که ازدواجهای موفق بر دوستی عمیق هستند.به عبارت دیگر،زوجهای موفق به یکدیگر احترام فراوان می گذارند .آنها صمیمانه یکدیگر را درک می کنند ،خوب می دانند که همسرشان از چه چیزهایی خوشش می آید،چه چیزهایی را دوست ندارد،رؤیاها و آرزوهایش کدام است.اسلحه سری زوج خوشبخت
کشف دوباره دوستی مانع از مشاجره زن و شوهر نمی شود .به جای آن،به آنها یک سلاح سری می دهد که به کمک آن کنترل مشاجره از دست خارج نمی شود.مقصود ازدواج
در مستحکم ترین ازدواجها زن و شوهر از نیت و مقصود والا برخوردارند .آنها صرفاً با هم کنار نمی آیند،بلکه از امیدها و الهامات یکدیگر حمایت می کنند و برای ازدواج خود منظور و مقصودی در نظر می گیرند .وقتی من ازاحترام متقابل صحبت می کنم ،منظورم دقیقاً همین است.آیا میدانستید که دندانپزشکها توصیه میکنند که زمان مسواک
زدن، تا 6 قدم از توالت دور شوید تا از ورود ذرات معلقی که
بوسیله هوا منتقل میشوند، در هنگام شستشوی دهان، جلوگیری شود
؟
آیا میدانستید که ستاره دریایی مغز ندارد ؟
آیا میدانستید که تعداد چینیهایی که انگلیسی بلدند، از تعداد
آمریکاییهایی که انگلیسی بلدند، بیشتر است ؟
آیا میدانستید که شما نمیتوانید با حبس کردن نفستان خودکشی
کنید ؟
آیا میدانستید که انسانهای راست دست به طور میانگین 9 سال بیش
از چپ دستها عمر میکنند ؟
آیا میدانستید که هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month
هم قافیه نمیشود ؟
آیا میدانستید که مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی
راست میافتند ؟
آیا میدانستید که هر انسانی در طول زندگیاش به طور میانگین 8
عنکبوت را در حال خواب میخورد ؟
آیا میدانستید که گربه ماهی بیش از 27000 عضو چشایی دارد ؟
آیا میدانستید که کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی
که میسوزاند فقط 1.5 متر حرکت میکند ؟
آیا میدانستید که بطور متوسط، مردم آنقدر از عنکبوتها میترسند
که نمیتوانند آنها را بکشند ؟
آیا میدانستید که فندک قبل از کبریت اختراع شد ؟
آیا میدانستید که با هوش ترین زن دنیا ۵ فوق لیسانس دارد و
ضریب هوشی او ۲۰۰ است ؟
آیا میدانستید که فرشته ها با سرعت نور حرکت میکنند و زمان بر
آنها کند میشود ؟
آیا میدانستید که انسان در سال ۳۰۰۰ قد متوسط ۲ متر و ۱۲۰ سال
عمر و پوست قهوه ای خواهد داشت ؟
آیا میدانستید که ضریب هوشی انسان های معمولی بین ۸۵ تا ۱۰۵
است ؟
آیا میدانستید که هر تار موی انسان میتواند تا وزن ۱۰۰ گرم رشد
کند ؟
آیا میدانستید که بلندترین موی سر دنیا ۶ متر است ؟
آیا میدانستید که سریعترین عنکبوت دنیا دارای سرعت ۱۶ km در
ساعت است که در افریقاست ؟
آیا میدانستید که یک انسان نهایتا میتواند با سرعت ۳۵ km در
ساعت بدود ؟
آیا میدانستید که نوعی عنکبوت میتواند ۳۰۰ برابر وزنش را بلند
کند ؟
آیا میدانستید که 80 درصد موجودات دنیا را حشرات تشکیل
دادهاند ؟
آیا میدانستید که روباه همه چیز را خاکستری میبیند ؟
آیا میدانستید که گربه قادر به تشخیص مزهی شیرینی نیست ؟
آیا میدانستید که تعداد حشرات موجود در ۲/۵کیلومتر (دو و نیم)
مربع زمین کشاورزی، از انسانهای موجود در تمام دنیا بیشتر است
؟
آیا میدانستید که یک گرم سم مار کبری می تواند ۱۵۰ نفر را بکشد
؟
آیا میدانستید که حس چشایی نوعی پروانهی بزرگ ۱۲ هزار برابر
دقیقتر از انسان است ؟
آیا میدانستید که تنها حیوانی که نمیتواند شنا کند، شتر است ؟
آیا میدانستید که لاما که نوعی شتر کوچک بی کوهان است بهنگام
عصبانیت بر صورت طرف مقابل، تف میاندازد ؟
آیا میدانستید که نوعی کوسه، هر دو هفته یک بار صاحب یک سری
دندان جدید می شود. آنها هر ساله بیش از ۲۴ هزار دندان جدید
درمیآورند ؟
آیا میدانستید که امروزه در جهان ۲۵۰ هزار نوع گیاه گلدار
شناسایی شده است ؟
آیا میدانستید که وقتی به خورشید نگاه میکنید صحنه ۸ دقیقه قبل
از آن را مشاهده میکنید ؟
آیا میدانستید که مساحت سوراخ اوزون ۲۴ میلیون کیلومتر مربع یا
به اندازه آمریکای شمالی است ؟
آیا میدانستید که سالانه ۱.۳ میلیون متر مکعب چوب صرف چوبهای
غذا خوری در چین میشود ؟
آیا میدانستید که در طوفان شن کویر بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تن شن
جابجا میشود ؟
آیا میدانستید که دارچین بسیار کشنده است اگر به صورت وریدی به
انسان تزریق شود ؟
آیا میدانستید که فقط یک نفر از یک میلیارد نفر بیش از 116 سال
عمر میکند ؟
آیا میدانستید که روز تولد شما حداقل با 9 میلیون نفر دیگر یکی
است ؟
آیا میدانستید که ماموتها که ۱۰ هزار سال پیش منقرض شدند تا ۶
سالگی شیر مادرشان را میخوردند ؟
آیا میدانستید که لئوناردو داوینچی مخترع قیچی بود، همچنین 10
سال طول کشید تا لبهای مونالیزا را نقاشی کند ؟