مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

استفاده از مطالب و محتوا با حفظ حقوق مولف و درج آدرس وبلاگ بلامانع است

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

استفاده از مطالب و محتوا با حفظ حقوق مولف و درج آدرس وبلاگ بلامانع است

هوش کودکان

 

   
هوش در کودکانchildren intelligence
همه جوامع برای مهارتها و رفتار های خاصی ارزش قائلند، مثلا در منطقه ای در جنوب افریقا برای شکار اهمیت زیادی قائلند ، جزیره نشینان جنوب اقیانوس آرام برای دریانوردی خوب ، ارزش زیادی قائلند، اینکه در هر جامعه ای از چه استعدادی تجلیل می شود بستگی دارد به اینکه آن جامعه برای بقا و تداوم خود چه نیاز هایی دارد . البنه این مسئله به اعتقادات مردم آن جامعه نیز بستگی دارد . حتی جوامعی که برای توانایی ذهنی ارزش زیادی قائلند استعدادهای هوشی یکسانی را تشویق نمی کنند.
چین پیش از انقلاب برای زبان نوشتاری ارزش زیادی قائل بود . سوفسطائیان آتن مهارت در نطق و بیان را تشویق می کردند . سرخپوستان گواتمالای جدید هوشیاری در استفاده از امکانات را تشویق می کنند . قرنهاست که از هنرمندان چینی به خاطر کپی کردن از شیوه استادان مسلم تقدیر شده است و از هنرمندان اروپایی به خاطر نو آوری و جدا شدن از کار های قبلی قدر دانی شده است.
از نظر غالب مردم هوش یعنی توانایی در سازش موفقیت آمیز با نیاز ها و خواسته های فرهنگ و محیطی که در آن زندگی می کنند . از آنجا که مهارتهای گوناگونی لازمه موفقیت و سازش یافتن در فرهنگ های مختلف است در فرهنگهایی که معیار های متفاوتی در باره موفقیت دارند . معرف هوش مهارتهای متفاوتی است . امریکای جدید بر تواناییهای هوشی در زبان و ریاضی تاکید دارد بنابراین کودکان و بزرگسالانی که این مهارتها را دارند با هوش شناخته می شوند.

نظریه های هوش
همه آزمون های هوش مثل هم نیستند و بعضی از تفاوتهای بین آنها ناشی از نظریه های مختلف هوشی است .هر چند که هوش یکی از قدیمی ترین مفاهیم روانشناسی است که به دقت زیاد مورد مطالعه قرار گرفته هنوز هم نظریه پردازان بر سر تعریف آن با هم توافق ندارند . برای مثال : آیا هوش توانایی یا کیفیت واحدی است یا مجموعه ای از مهارتها؟
یک توانایی یا چند توانایی
هوش را می توان توانشی بسیار کلی دانست . توانایی یادگیری مجموعهای از مهارتهای هوشی مختلف، در عین حال می توان آن را مجموعه ای از توانشهای نسبتا کلی ، مثل «مهارت کلامی » یا «مهارتهای عددی » یا مجموعه ای از استعدادهای خاص ، مثل توانایی در بخاطر سپردن اعداد و توانایی در واژه سازی دانست . بسیاری از روانشناسان که هوش را مطالعه می کنند برای مجموعه تواناییهای کودک در پردازش اطلاعات به نحو کارآ ، به یاد آوردن دانش بطور سریع و حل دقیق مسائل صرف نظر از مسئله ای که کودک با آن سرو کار دارد تکواژه ای ( مثل هوش ) بکار می برند. آنان معتقدند که هوش توانایی عمومی ای است که بسیاری از قلمروهای شناختی را در بر می گیرد.
بعضی دیگر معتقدند که تکواژه ای مثل هوش بر این حقیقت که تواناییهای کودک یکدست نیستند سرپوش می گذارد . تعداد قلیلی از کودکان در همه تکالیف شناختی ،بسیار خوب یا بسیار ضعیف هستند. بسیاری از پروفایل ها نا مساوی هستند.و کودکی که در یافتن تفاوتی جزئی بین دو شکل مهارت دارد ممکن است در درک معنای داستانی 200 کلمه ای یا به خاطر آوردن اصول ریاضی ضعیف باشد.
این موضوع که آیا توانایی هوش خصوصیتی کلی است که تکالیف و وضعیتهای زیادی را در بر گیرد و یا اینکه هر توانایی شناختی باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد سالهاست که موضوع تحقیق روان شناسان بوده است . اخیرا در مورد بررسی جداگانه تواناییهای شناختی استدلاهای متقاعد کننده ای ارائه شده است.

افسانه هایی در باره هوش : هوش چه هست و چه نیست ؟

مردم عا می و بسیاری از متخصصان این رشته به هوشبهر خصوصیات غیر واقعی نسبت داده اند. بسیاری بر این تصورند که آزماینده از روزنه ای به ذهن نگاه می کند و در آنجا عددی را پیدا می کند که وراثت آن را از پیش تعیین کرده است ، در طول زندگی ثابت است و توانایی ذاتی شخص را نشان می دهد.هیچک یک از این حدسیات درست نیست . بهتر است پیش از آنکه به خود آزمون بپردازیم این حدسیات را بررسی کنیم تا تصور دقیقتر و درستری از مفهوم نمره هوشبهر به دست آوریم.
1_ آیا هوشبهر نمایانگر توانایی ذاتی است ؟
نمره هوشبهر مقدار مطلبی را که در باره موضوع خاصی می دانیم و چگونگی رشد مهارتهای خاصی را به هنگامی که آزمون انجام می شود ، اندازه گیری می کند .
نمره هوشبهر توانایی ذاتی را اندازه گیری نمی کند . آشکار است که نمره هوشبهر تحت تاثیر میزان آشنایی گذشته فرد با مهارتها و اطلاعاتی است که دانستن آن برای پاسخ دادن به آزمون لازم است . درست به همان نحو که عملکرد فرد در خواندن بستگی دارد به اینکه فرد در گذشته از این لحاظ چه تجربه داشته است ، عملکرد فرد در آزمون هوش هم بستگی دارد به اینکه شخص تا چه اندازه این امکان را داشته که واژگان ، ریاضی ، اطلاعات عمومی یا مهارتهای دیگر را بیاموزد یا حافظه اش را بکار اندازد . وراثت احتمالا در میزان سرعت یادگیری به کمک تجربه موثر است ولی البته عامل وراثت در مورد هر نوع دستیابی شناختی موثر است نه صرفا در هوشبهر.

2- آیا هوشبهر خصوصیات ثابتی است که در طول زندگی فرد ثابت می ماند ؟
نمره های آزمون هوشی از جمله با ثباترین خصوصیات انسان است که روانشناسان اندازه گیری می کنند ، ولی این بدان معنا نیست که که نمره های هوشی شخص در طول زندگیش ثابت می ماند . حتی پس از فقط چند هفته تا حدود 10 نمره بالا و پائین می رود و این به دلیل تغییراتی در انگیزش ، میزان دقت و خستگی مفرط است . پس از دو سالگی نمره های هوشی در طول زمان طولانی تری با ثبات می ماند . به این معنی که نمره ای در یک سن نمره های سنین بعدی را پیشگویی می کند.
تغییرات زیاد در هوشبهر معمولا با سلامت ، مسائل عاطفی ، خصوصیات شخصیتی کودک و متغییر های محیطی ارتباط دارد .در مطالعه ای ، کودکانی که هوشبهر آنها در دوران اولیه کودکی و اواسط آن افزایش یافته بود مستقل و اهل رقابت بودند و استعداد پیشقدم شدن داشتند . والدینشان موفقیت ذهنی را تشویق می کردند و در ارتباط با آنها صریح ولی منطقی بودند . بر عکس ، والدین کودکانی که هوشبهر آنها کاهش داشت به شدت فرزندانشان را تنبیه می کردند تا آنان را منظبط با آورند.
children intelligence
آیا هوش بهر بیشتر استعداد ها را اندازه می گیرند یا موفقیت را ؟

از آنجا که آزمون هوشی معمولا بیشتر برای پیش بینی عملکرد بعدی است تا اندازه گیری موفقیتها قبلی بعضی از مردم بین استعداد و موفقیت تمایز قائل شده اند . استعداد توانایی شخص است در یادگیری مهارتهای جدید یا توانایی یادگیری در موقعیت های بعدی . مثلا : « آزمون استعدادتحصیلی » که به دانش آموزاندبیرستانی می دهند برای پیش بینی عملکرد تحصیلی آنان در دانشکده است .

تفاوتهای فردی در کار کرد هوش
تفاوتهای فردی ای که در عملکرد افراد مختلف در آزمونهای هوشی دیده می شود در نتیجه کنش متقابل توارث و تجربه است .

تاثیرات محیطی در هوش
والدین با هوشتر رفتاری متفاوت از والدین کودکانی دارند که چندان با هوش نیستند ، نمی دانیم آیا در این میان رفتار والدین در کودک تاثیر گذاشته و یا رفتار والدین پاسخی است به ویژگیهای فرزندانشان ، مثلا : در امریکا مدت زمانی که والدین صرف کمک به تکالیف درسی فرزندانشان می کنند با موفقیت تحصیلی فرزندانشان همبستگی منفی دارد . یعنی دانش آموزان ضعیفتر کمک بیشتری می گیرند . آیا کمک والدین مانعی در موفقیت تحصیلی دانش آموزان ایجاد می کند؟ احتمالا نه . به احتمال زیاد دانش آموزان ضعیفتر بیشتر نیاز به کمک دارند.انگیزش هوشی ای که والدین فراهم می گنند مقیاس مستقیم تری برای پیشگویی همشبهر کودکان خواهد بود ، خواه این کودکان فرزند خوانده باشند خواه تنی .محیط های خانه با وجود مجله ، کتاب ، اسباب بازی هایی که انگیزش ایجاد می کنند و دخالت والدین می توان درجه بندی کرد .
شاخص خانگی نشان داد که مادران کودکانی که هوشبهر بالایی دارند با کودکان خود مهربانتر ، واکنش کلامی نشان می دهند و از تنبیه و محدود کردن فرزندان خود اجتناب می کنند . این کودکان برنامه روزانه پیش بینی شده ای داشتند ، مثلا : در ساعت معینی می خوابیدند و غذا می خوردند و در عین حال در طی روز امکانات زیادی برای سر گرمی داشتند ، امور خانه شان سر و سامانی داشت و وسائل لازم برای بازی داشتند.
یطور خلاصه این بررسی ها و سایر بررسی هانشان می دهد که اگر والدین گرم و با محبت باشند یا از لحاظ کلامی واکنش نشان دهند و محیطی منظم و پیش بینی شده همراه با امکانات متنوع برای کودکان فراهم باشد رشد هوشی افزایش می یابد . یکی از جنبه های محیط که ممکن است مانع کار کرد هوش باشد سر وصدا و بی نظمی زیاد است .

تفاوت های جنسیتی در عملکرد هوش
هوشبهر دختر ها در سالهای اولیه کمی بیشتر از هوشبهر پسرهاست . نمرات دختر ها در سالهای ابتدایی بهتر از پسر هاست ، البته این تفاوتها در دبیرستان و دانشگاه کاهش می یابد.زن و مرد به طور متوسط در قلمروهای هوشی مختلف الگوهای عملکرد متفاوتی دارند . زنان در آزمون های استاندارد شده توانایی کلامی ، خواندن ، گفتار روان و درک کلامی کمی بهتر از مردان هستند. در دوران ابتدایی پسر ودختر در ریاضی عملکرد یکسانی دارند ، ولی پسر ها در دبیرستان از لحاظ ریاضی بهتر از دختر ها هستند و به نحو بارزی در دانشگاه بهتر می شوند . مردها همچنین بطور متوسط درتکالیفی که مستلزم استدلال بینایی _ فضایی است بهتر از زنها هستند . الگوی موفقیت برای مردان و زنان متناسب با قالبهای فرهنگی موجود در در مورد رفتار مناسب زن یا مرد است . کودکان از همان اوایل کودکی می آموزند که خواندن ، هنر و مهارتهای کلامی قالبهای زنانه است مهارتهای مکانیکی ، ورزشی و ریاضی از لحاظ اجتماعی مردانه تلقی می شود . رفتار اجتماعی که پسر ها و دختر ها از خانواده ، مدرسه ، همسالان و رسانه های گروهی می آموزند احتمالا به رشد الگوهای مختلف هوشی در آنان کمک می کند و در موفقیتهای شغلی آنان در آینده تاثیر می گذارد . هر چند که بعضی از محققان کوشیده اند تا نشان دهند که تفاوتهای نورولوژیکی و ژنتیکی بین زن و مرد توجیه کننده تفاوت عملکرد آنان است ، هیچک از آنان نتوانسته اند تفاوتی را که بین زن و مرد از لحاظ تواناییهای تجسم فضایی ، ریاضی یا کلامی وجود دارد با عاملی فیزیولوژیکی توجیه کنند.

و خلاصه اینکه..
هوش عبارت است از توانایی یادگیری و انطباق با آنچه برای ادامه حیات در فرهنگی که در آن زندگی می کنیم لازم است . در جوامع مدرن غربی برای توانایی در به کار گیری زبان و نماد های ریاضی ارزش قایلند و برای تعریف هوش به این نوع مهارتها استناد می شود . بعضی از نظریه پردازان هوش را یک توانایی منحصر به فرد برای یاد گیری می دانند . بعضی دیگر معتقدند که افراد مختلف در زمینه های مختلف تواناییهای گوناگونی دارند . هر چند که بعد از شش سالگی هوشبهر نستبا ثابت است نمی توانیم از این موضوع به توانایی ذاتی شخص پی ببریم . این توانایی تحت تاثیر تجربه است و از بسیاری جهات شبیه نمره ای است که کودک در آزمون پیشرفت می گیرد . از همه مهمتر ، اینکه ، اگر کودکی در آزمون هوشی شکست خورد نمی توان چنین نتیجه گیری کرد که از عهده آن بر نمی آید .، صرفا می توان گفت آن را انجام نداده است .در محیط های خانوادگی که رشد ذهن تشویق می شود ، والدین با فرزندان خود محبت میکنند ، با آنان حرف می زنند و به نیاز کودک به جلب توجه پاسخ می دهند . اسباب بازی های محرک و امکان برای کشف و وارسی نیز به رشد شناختی کمک می کند . به طور متوسط ، تواناییهای دختر ها و پسر ها در بعضی از جنبه ها با هم فرق می کند . پسر ها در ریاضی و مجسم کردن روابط فضایی کمی بهتر از دختر ها هستند و دختر ها در مهارت های کلامی تا حدودی بهتر از پسر ها هستند .
اکثریت و خانوادهای طبقه متوسط در آزمون های هوشی عملکرد ضعیفتری دارند.کودکان طبقه متوسط با مواد آزمون های آشنایی بیشتری دارند و به نظر می رسد که کمتر دچار عدم اعتماد به نفس یا ترس از شکست هستند.
انگیزش برای موفقیت در خواندن ، ریاضی ، هنر ، موسیقی ، ورزش وسایر در عملکرد و وتلاش کودک تاثیر می گذارد . انگیزش موفقیت در رفتار موفقیت جویانه مانند پشتکار در انجان تکلیف و تلاش در جهت آموختن تکلیف جدید خود را نشان می دهد . چهار عامل که در انگیزش پیشرفت و تلاش در زمینه خاصی تاثیر می گذارد عبارتند از : ارزش دستیابی ( ارزشی که به کار درست نسبت داده می شود ) ، انتظار موفقیت ، علت یابی موفقیت یا شکست ، و معیار های عملکرد

مرجع و ماخذ :
Aiken : l. R.Anastasi .A .B
Child development and Personality by paul H .Mussen& Others sizth Edition
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد