مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

استفاده از مطالب و محتوا با حفظ حقوق مولف و درج آدرس وبلاگ بلامانع است

مشاوره خانواده - مشاوره تحصیلی

استفاده از مطالب و محتوا با حفظ حقوق مولف و درج آدرس وبلاگ بلامانع است

چه جوری به آخر خط نرسیم؟؟(کابوس طلاق)

طلاق 100% قابل پیش گیری نیست، اما راه هایی وجود دارد که می‌توان با بکارگیری آن از سناریوی کابوس گونه طلاق اجتناب کرد. اگر شما آماده طلاق هستید دلسرد نباشید، خوشحال باشید که شما تجربه کافی دارید برای ایجاد یک رابطه عالی. برای افزایش شانس یک ازدواج موفق، می‌توانید از این رهنمودها پیروی کنید.

1.فرصتی را برای شناخت روحیات یکدیگر فراهم کنید.

محققان می‌گویند: اگر ارتباط یک زوج به طور میانگین در حدود 2 سال و 4 ماه باشد احتمال طلاق کمتر خواهد بود. زن و شوهرهایی که عجولانه ازدواج می‌کنند و یا زوج هایی که زمان آشنایی طولانی تری دارند، احتمال جدایی در آنها بیشتر است.

2.منتظر باشید که کمی بزرگتر شوید برای ازدواج.

آمار نشان می‌دهد که اگر ازدواج بعد از 25 سالگی اتفاق بیفتد، این ازدواج شانس بهتری خواهد داشت.

3.درباره مسائل مهم قبل از ازدواج صحبت کنید.

هر دوی شما چند فرزند می‌خواهید؟ این مهم است که تمام این سؤال ها قبل از ماه عسل مشخص شود. آموزش قبل از ازدواج و یا مشاوره می‌تواند در این موضوع به شما کمک کند. مطالعات نشان می‌دهد زوج هایی که این عمل را انجام داده اند رضایت خاطر بیشتری از ازدواجشان دارند و نسبت به همسرشان تعهدات بیشتری دارند.

4.شما می‌توانید بحث کنید، اما اجازه ندهید که به جنگ جهانی سوم تبدیل شود.

بحث کردن قسمت طبیعی یک رابطه است و از طلاق پیشگیری می‌کند. محققان می‌گویند با دیدن نحوه بحث کردن یک زوج می‌توان طلاق را پیش بینی کرد. آنها بر طبق عکس العمل های منفی و مثبت زوجین، این را پیش بینی می‌کنند. مواردی که در هنگام بحث کردن باید از آنها اجتناب کرد: انتقاد، تحقیر، حالت دفاعی و کارشکنی. بیاموزید که در هنگام مباحثه های داغ برای ایجاد لحن مناسب از شوخ طبعی و واژه های محبت آمیز استفاده کنید.

5. زمانتان را با هم پر کنید.

هر دوی شما نیاز دارید که منافع فردیتان را داشته باشید، اما اگر مرد هر شنبه به زمین فوتبال رود و زن هم جمعه ها به استخر رود و هر کدام زندگی خود را تفکیک کنند و جدا از هم رشد کنند، آنها در حال طی کردن پله های نزدیک شدن به طلاق خواهند بود. بیاموزید که با یکدیگر مرتبط باشید، با داشتن فعالیت ها و سرگرمی های مشترک از کنار هم بودن لذت ببرید. راه های بسیار عالی برای نزدیکی بیشتر شما وجود دارد مثل بازی کردن، قدم زدن عاشقانه در پارک و در کنار هم استراحت کردن...

6.در کارهای روزانه شریک هم باشید.

اگر یکی از زوجین اکثر کارهای خانه را انجام دهد و دیگری با شلوار راحتی روزنامه بخواند این نسخه ای دیگر از طلاق است.

7.مؤدب بودن با یکدیگر همچون غریبه ها.

در بعضی موارد ما با یکدیگر بدون کمترین احترام رفتار می‌کنیم بدون اینکه بدانیم که چقدر این رفتار می‌تواند خطر ساز باشد، حتی بعضی اوقات با اطرافیان هم همین گونه رفتار می‌کنیم. از خودمان بپرسیم آیا این رفتاری که با همسر، دوستان، آشنایان، همکاران حتی غریبه ها دارم، می‌پسندم که با من داشته باشند؟
با یکدیگر به گونه ای احترام آمیز صحبت بگویید، تعارفات و لطفاً و متشکرم را بیشتر از کلمات آزاردهنده بکار ببرید.

8.مشکل دارید؟ کمک بگیرید.

آیا شما از افسردگی رنج می‌برید؟ آیا یکی از شما فریب خورده اید؟ اگر نشانی‌هایی از مشکلات در بین شما وجود دارد ریسک طلاق در بین شما بالا رفته است. برای حل این مشکلات، تا وقتی که دیر نشده، به مشاوره روید و یا از وسیله دیگری استفاده کنید، فقط در صدد حل آن باشید.

9.با کسی ازدواج کنید که در صدد ازدواج است.

به نظر واضح و آشکار است اما واقعاً این طور نیست، بسیاری از مردم این را نادیده می‌گیرند اما قبل از ازدواج اتمام حجت کنید نه چاپلوسی و نه خواهش.

10. بعد از ازدواج هیچ چیز تغییر نمی‌کند. 
اگر شما فکر می‌کنید که بعد از انگشتر دست کردن همه چیز آنطور خواهد شد که شما می‌خواهید، سخت در اشتباه هستید. شما نمی توانید کسی را تغییر دهید، پس کسی را انتخاب کنید که آن چیزی را بخواهد که شما می‌خواهید.

راه‌ هایی برای این که همسری موفق باشیم

۱- همسرتان را به بیان احساساتش تشویق کنید: مطمئن باشید با بیان احساسات رابطه شما به طور فوق العاده ای بهبود می یابد. فکر های عمیق و احساسات خود را با هم در میان بگذارید تا احساس کنید روابط خوبی با هم دارید. با همسر خود از احساسات خود حرف بزنید، این موجب می شود که زن نسبت به شوهر احساس صمیمیت بیشتری کند. احتیاط در ابراز احساسات از سوی مردها یکی از اشکالات عمده آن هاست. یک دل باشید، نشان دهید که حالت و احساس طرف مقابل را درک می کنید و از این عبارت استفاده کنید"فهمیدم، درست می گویی، آفرین".

2- مسئولیت ها را قسمت کنید: یاد بگیرید که چگونه مسئولیت ها را قسمت کنید، این کار شانه خالی کردن از مسئولیت ها نیست، درست زندگی کردن است.

3- به همدیگر اهانت نکنید: هرگز در جمع به شریک زندگی تان اهانت و بی ادبی نکنید، زیرا اثرات سوئی دارد. همیشه در معذرت خواهی نفر اول باشید.

4- بیشتر روی کارهای مثبت همسرتان تاکید کنید تا اعمال منفی او: بیشتر ستایش و کمتر انتقاد کنید. این کار نتایج فوق العاده ای به بار می آورد. حرف تان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید، مثلا به جای این که بگویید: "تو هرگز به من کمک نمی کنی"، بگویید: "اگر در شستن ظرف ها به من کمک کنی بسیار ممنون می شوم".

5- با هم صحبت کنید: هم صحبتی زن و شوهر، برای رشد بقای احساس صمیمیت آن ها نقش مهمی دارد، بسیاری از زوج ها به خاطر نداشتن این مهارت، گرفتار سوء تفاهم و دلسردی می شوند.

6- موضوعات مورد علاقه محور صحبت تان باشد: با همسرتان از موضوعات مورد علاقه اش صحبت کنید، اگر این کار از سوی طرفین صورت نگیرد، به مرور صحبت ها، سرد و بی روح می شود. همسرتان با گفتگوی خود، گاهی فقط به حمایت شما و گاهی نیز به راهنمایی های عملی نیاز دارد، پس باید نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا کنید.

7- ماهرانه سوال کنید: یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند و ناراحتی به بار آورد. پرسش هایی که با"چرا" شروع می شود، می تواند تولید اشکال کند، مثلا به جای"چرا دیر کردی؟" می توان پرسید: "آیا مشکلی پیش آمده بود که دیر به منزل برگشتی؟"

8 - کلمات محبت آمیز به هم بگویید: هر روز به همسرتان کلمات امیدوارکننده بگویید و کلمات محبت آمیز به زبان آورید. از زدن برچسب هایی مثل شلخته، خودخواه، بی ملاحظه و لجباز به همسرتان خودداری کنید.

9- از مطلق گویی استفاده نکنید: از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مثل"هرگز" یا "همیشه" خودداری کنید.

 

چگونه به بچه‌ ها اهمیت دهیم؟

بسیاری از روان شناسان فکر می کنند مهم ترین چیزی که به والدین کمک می کند تا کودکان موفقی را پرورش دهند عشق ورزیدن به آن هاست. البته سخنان روان شناسان بسیار منطقی به نظر می رسد چون بچه ها نیاز دارند که والدین شان آن ها را دوست داشته باشند، اما ما والدین چطور می توانیم به آن ها نشان دهیم که دوست شان داریم. یکی از راه های موثر برای نشان دادن عشق به فرزندان مان این است که برای خانواده خود در طول یک روز وقت صرف کنیم. طی روز بهتر است تمام توجه خودمان را به فرزندان مان معطوف کنیم و به همراه اعضای خانواده فعالیت های مورد علاقه آن ها را انجام دهیم. مثلا با آن ها بازی کنیم، ورزش کنیم یا اگر مشغول انجام پروژه یا تکلیفی برای مدرسه خود هستند به آن ها کمک کنیم. مهم ترین ویژگی این روش آن است که فرزندان و والدین با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. وقتی والدین به چیزی که بچه ها می گویند یا کاری که انجام می دهند توجه کنند فرزندان حس می کنند که کاملا مورد علاقه و توجه پدر و مادر خود هستند. بچه ها همیشه نیاز دارند که والدین شان به آن ها مسئولیت بدهند، به این ترتیب با قوانین دنیای خارج نیز آشنا می شوند. پس تلاش کنید به بچه ها مسئولیت دهید. این روش به آن ها یاد می دهد که اطرافیان بتوانند انتظارهای زیادی از آن ها داشته باشند و وقتی دریابند که دیگران انتظارهایی از آن ها دارند، تلاش می کنند به بهترین نحو کارهایشان را انجام دهند.

بنابراین داشتن والدین قابل اعتماد، قابل پیش بینی و متوقع از فرزندان احساس امنیتی را در آن ها به وجود می آورد که موجب می شود به دنبال انجام کارهای خوب بروند. همیشه حتی اگر شده در ظاهر به کارهایی که فرزندتان انجام می دهد علاقه زیادی نشان دهید و به عقاید او احترام بگذارید. به این ترتیب حس می کند که باز هم به او توجه می کنید و وجودش برای شما مهم است. این احساس به او نشان می دهد که مادر و پدر همیشه او را دوست داشته اند حتی اگر کار اشتباهی انجام بدهد و این که آن ها همیشه و در هر حال حاضر هستند در بدترین شرایط نیز به او کمک کنند. یکی از راه هایی که می توانید با استفاده از آن به فرزندان تان نشان دهید که دوست شان دارید کلام است. شما به راحتی می توانید به آن ها بگویید«دوستت دارم». البته لزومی هم ندارد که همیشه این جمله را بر زبان آورید خیلی وقت ها هم می توانید با استفاده از زبان بدن یعنی همان فرم و حالت های صورت به آن ها بفهمانید که دوست شان دارید. تنها چیزی که مهم است این است که در بعضی از موقعیت ها واقعا لازم است که چه شفاها و چه غیرشفاهی به آن ها بگویید دوست شان دارید. سعی کنید فرزندان خود را از حمایت های فیزیکی و مالی دریغ نکنید. بعضی وقت ها والدین فکر می کنند اگر نیازهای مادی فرزندان شان را برآورده کنند، کافی است. بچه ها نیاز دارند که والدین شان به آن ها اهمیت دهند و آن ها را مورد حمایت های مادی یا احساسی خود قرار دهند. نخستین فهم یک کودک از زندگی احساس دوست داشته شدن از جانب خانواده اش است، چون در غیر این صورت فکر می کنند که خانواده اش به او بی اهمیت هستند یا او را فراموش کرده اند.
شما والدین باید حتما انتظارات واضحی از فرزندان تان داشته باشید یعنی دقیقا بدانید که از آن ها چه می خواهید. داشتن چنین انتظاراتی موجب می شود که کودکان بدانند باید در چه مسیری قدم بردارند. بدون این انتظارات بچه ها نمی دانند باید چطور رفتار کنند و به راحتی اشتباه می کنند، چون نمی دانند که شما از آن ها چه می خواهید. البته لازم به ذکر است که بچه ها همیشه دقیقا طبق انتظارات شما رفتار نمی کنند، اما با این حال همیشه به آن ها تذکر دهید که از آن ها چه می خواهید. این را بدانید که انتظارات شما باید مناسب سن و سال و توانایی های آن ها و در عین حال منطقی باشد، باید برای فهمیدن این موضوع به پرسش های زیر نگاهی بیندازید، اگر جواب هر 3 تای آنها مثبت یعنی بله باشد پس انتظارهای تان تاکنون منطقی بوده است.

1- آیا به فرزندان خود گفته اید از آن ها چه انتظاراتی دارید؟
2- آیا زمانی که انتظارات شما را شنیدند آن را به گونه ای پاسخ دادند؟
3- آیا توانسته اند دقیقا کاری را انجام دهند که شما از آن ها خواسته اید؟
بچه ها را برای انجام اعمال خوب تشویق کنید. به این منظور از آن ها بخواهید کارهایی را که در توان شان است، انجام دهند. البته لازم به تذکر است که در موقعیت های مناسب فرزندان خود را تشویق کنید مثلا اگر او روزی نمره خوبی گرفت او را تشویق کنید، اما فکر نکنید برای انجام کارهای خوب انگیزه کافی را پیدا کرده است چون شاید در طول سال تحصیلی اش یک یا دو بار نمره خوب بگیرد یا شاید آنقدر نمره خوب بگیرد که تشویق زیاد اثر حقیقی خودش را از دست بدهد. وقتی بچه ها اشتباهی را مرتکب می شوند، حتما به آن ها بگویید که اشتباه کرده و او را از دیدن تلویزیون یا بازی های مورد علاقه اش محروم کنید. بیشتر مادران در این موارد فرزندان خود را به اتاقی می فرستند که در آن جز صندلی یا در و دیوار چیزی وجود ندارد. به عنوان یک قانون کلی هر بار فرزندتان اشتباه کرد به ازای هر سال از سن اش باید یک دقیقه در آن اتاق بماند. به این ترتیب یک بچه 7 ساله باید 7 دقیقه در اتاق زندانی شود. البته یادتان باشد وقتی او را به چنین مکانی فرستادید دیگر با او جر و بحث نکنید. گریه و زاری و فریاد زدن های او جز یک دقیقه حساب نمی شود. باید دقیقا از زمانی که ساکت و آرام در اتاق نشست یک دقیقه ها را بشمارید و زمانی که فرصت اش تمام شد او را به بیرون از اتاق اش صدا کنید و دیگر هیچ جر و بحثی با او نکنید.

یکی از روش های موثر در پرورش کودکان و نوجوانان دادن مسئولیت به آن هاست. البته این مسئولیت ها در نتیجه کارهای اشتباه آنان است. مثلا اگر فرزندتان کاری کرده است که فرش ها کثیف شده اند او را مجبور سازید تا فرش ها را جارو کند. یا اگر دختر و پسرتان با هم بر سر گذاشتن ظرف ها سرجایش دعوا کردند، مسئولیتی که به آن ها می دهید این است که تا سه شب بعد هر دو با کمک هم ظرف ها را بشویند و سرجایش بگذارند. یعنی دقیقا مسئولیتی که به آن ها می دهید در ارتباط با رفتارهای اشتباه آنان است. یکی از دیگر کارهایی که شما والدین باید انجام دهید این است که هنگام اشتباه فرزندان خود را از بعضی امتیازها محروم کنید مثلا اگر شبی یک ساعت فرزندتان دیر به منزل آمد شب دیگر به او اجازه ندهید که بیرون برود یا اگر دو تا از فرزندان تان سر تماشای تلویزیون و انتخاب کانال دلخواه شان با هم جر و بحث کردند تلویزیون را خاموش کنید و هر دوی آن ها را آن شب از تماشای تلویزیون محروم کنید. هنگامی که بچه ها اشتباه می کنند باید از آن ها بخواهید تلافی کار نادرست شان را انجام دهند. خود این موضوع در حقیقت تمرینی برای رفتارهای مثبت است. مثلا اگر برادر کوچک تری رفتار نامناسبی را با برادر بزرگ ترش انجام داد، باید از او معذرت بخواهد. عذرخواهی در حقیقت تمرینی برای رفتار درست است. آخرین روش برای پرورش کودکان دادن دلایل منطقی برای رفتارهای نادرست آن هاست، مثلا اگر فرزندتان قبل از غذا خوردن دست هایش را نشسته است، بشقاب غذا را از جلوی او بردارید و بگویید تو برای غذا خوردن آماده نیستی چون دست هایت را نشسته ای.

 

اگر کسی خیلی زیاد عاشق کسی باشد

اگر کسی خیلی زیاد عاشق کسی باشد و این عشق دو طرفه باشد و مایل به ازدواج با هم باشند، اما خانواده‌ها موافق نباشند، تکلیف چیست؟

به موضوعی در سؤال اشاره نمودید که بسیار حساس و مهم است و هر گونه تصمیم احساسی و بدون درایت و دوراندیشی، می‌تواند آثار و نتایج نامطلوبی در زندگی بر جای گذارد که تمام زندگی آینده‌تان را تحت الشعاع خود قرار دهد. ما به عنوان مشاور می‌توانیم تنها ابعاد مختلف این موضوع را برایتان روشن نماییم تا بهتر بتوانید تصمیم بگیرید اما تصمیم نهایی با خودتان است.


ابتدا در مورد ماهیت این نوع عشق و علاقه‌ها بین دختران و پسران جوان سخن می‌گوییم: واقعیت آن است که در این نوع علاقه‌ها غالباً از نوع عشق‌های خیابانی یا دیدن در مجلس ،‌تماس تلفنی یا اینترنت یا هر چیز دیگر است که ابتدا از نگاه‌ها آغاز می‌شود، صورت و شکل ظاهری آنها همدیگر را به سوی هم جلب می‌کند، سپس برخوردها و صحبت‌هایی رد و بدل می‌شود، که علاقه و محبت عمیق‌تر در این نوع عشق و علاقه‌ها چند چیز وجود دارد که معمولاً مورد غفلت واقع می‌شود:

1 – چون علاقه و محبت به طرف مقابل بسیار زیاد است (که معنای عشق همین است) باعث می‌شود عاشق، عیب‌ها و کاستی‌ها را در معشوق نبیند یا به آنها توجه ندارد، در حالی که بی‌تردید هر یک از دو طرف، نقص‌ها و عیب‌هایی دارد.
تنها موجود بی نقص و عیب خدا است، به همین خاطر گفته‌اند که عشق حقیقی تنها به خدا می‌تواند باشد، در حالی که عشق به هر چیز دیگر غیر خدا مجازی است. معنای مجازی این است که نمی‌توان به مخلوق یا انسانی مانند خود، عشق کامل و مطلق داشته باشیم.
روایتی از معصوم وارد شده که: «عشق انسان را کور و کر می‌کند» معنایش همین است که انسان به عیب‌ها و کاستی‌های طرف مقابل توجه ندارد و هر چه می‌بیند، خوبی و زیبایی است.

2 – چون دو طرف به هم علاقه دارند و سعی می‌کنند همدیگر را از دست ندهند و موجب رنجش طرف مقابل نشوند، رفتارها و سخنان، ساختگی و ظاهرسازی می‌شود یا سعی می‌کنند صفات بد نمایان نشود. تنها رفتارهای عاشقانه و سخنان نیک و هدیه دادن و محبت کردن از آنها سر می‌زند و حتی گاهی به هم دروغ می‌گویند ، که همه اینها موجب می‌شود شناخت کاملی از همدیگر نداشته باشند. در این روابط چند فرض می‌توان وجود داشته باشد:

الف) هر یک از دو طرف و به خصوص پسران در فکر هوی و هوس باشند و صرفاً با اظهار عشق درصدد ایجاد ارتباط با طرف مقابل و کامجویی باشند. در اینجا اظهار عشق دروغین بوده و صرفاً برای لذت جنسی است و با ارتباط جنسی پایان می‌پذیرد.
این مسئله علاوه بر گناه کبیره بودن و دور شدن انسان از خداوند، موجب مشکلات روحی و روانی و سرخوردگی شدید طرف مقابل می‌شود. از نظر اجتماعی نیز ضرر و زیان بسیاری به خصوص برای دختران برجای می‌گذارد.

ب) عشق و علاقه‌ها صرفاً براساس هوای نفس و جنسی نباشد و قصد ازدواج و زندگی مشترک داشته باشند. در چنین فرضی نیز از آسیب‌ها در امان نیست؛ زیرا همان گونه که بیان شد این نوع عشق‌ها از یک طرف، موجب می‌شود که عیب‌های طرف مقابل دیده نشود؛ از طرف دیگر،‌رفتارهای ساختگی و اظهار عشق اولیه و هدیه دادن و... فروکش می‌کند و صحبت‌های چند دقیقه‌ای و ارتباط‌های گاهگاهی جای خود را به زندگی مشترک و همیشه در کنار هم بودن می‌دهد. پس از پیوند، واقعیت‌های زندگی و مشکلاتی که با آن روبرو هستند، خود را نمایان می‌کند. دروغ‌ها که می‌تواند در رفتار و گفتار (در دوران عاشقی) باشد و ظاهر سازی‌ها آشکار می‌شود. عشق اولیه افراطی فروکش می‌کند، یا حداقل به صورت اول باقی می‌ماند.
در چنین حالتی باید دو طرف به همین شکل به زندگی خود با تلخی (به جهت نمایان شدن واقعیت‌ها و حقایق) ادامه دهند، یا از همدیگر جدا شوند، که هر دو صورت سخت و ناگوار است. به خصوص آنکه این پیوندو ازدواج از طرف خانواده دو طرف نیز مورد پشتیبانی قرار نگرفته باشد.
در این حالت، ‌انسان پایگاه خانواده و فامیل را از دست داده ،‌خود را از پدر و مادر (که او را بسیار دوست داشتند) دور نموده است و راه بازگشت را بسته می‌بیند.
در چنین صورتی چون نمی‌خواهد دیگران و به خصوص افراد خانواده از وضع او آگاه شوند و او را به جهت این انتخاب سرزنش نمایند، سعی می‌کند تمام غم‌ها و مصیبت‌ها را درون خود نگه دارد و به هر شکلی زندگی را نگه دارد که در هر حال ضرر و زیان را بر خود وارد می‌کند.
گاهی با خود می‌گوییم: کاشکی انسان می‌توانست دو بار زندگی کند: یک بار از زندگی تجربه کسب نماید و بار دیگر تجربه‌ها را در زندگی به کار گیرد، اما چه ضرورتی دارد، در حالی که انسان زندگی انسان‌های مانند خود و تجربه‌های زندگی آنها را می‌بیند؟!
زندگی‌ها غالباً یکسان است و حوادثی که در زندگی افراد واقع می‌شود، مشابه هستند. عوامل خوشبختی یا بدبختی نیز یکسان است. حال به آمارهای طلاق که وجود دارد، حوادثی که در روزنامه‌ها نوشته شده،‌ تجارب دیگران که برای ما نقل می‌شود یا می‌خوانیم و... مراجعه کنیم. مطمئناً نمی‌توانیم نسبت به آنها بی اعتنا باشیم و چشم بسته و صرفاً تحریک دل و احساس حرکت کنیم.
البته قبول داریم که فرض سومی هم وجود دارد: عشق و علاقه‌ها واقعی و حقیقی باشد و او طرف واقع بین باشند و از ابتدا انتظار زیادی از هم نداشته باشند و عشق آنها را کر و کور نکرده باشد و پس از ازدواج ،‌زندگی براساس محبت پایدار بماند، اما انسان اجازه و فرصت و ریسک کردن ندارد؛ زیرا ازدواج، تصمیم اساسی و مهم زندگی است که تمام زندگی آینده براساس آن رقم خواهد خورد و انسان فرصت و اجازه اشتباه ندارد.
مشکل ما عاشق شدن نیست،‌زیرا عشق به معنای محبت یک نیاز درونی است؛ اما اشکال این است که اولاً: عشق مطلق و کامل را نثار کسی می‌کنیم که مطلق و بی عیب نیست؛ ثانیاً از توان عقل و خرد در کنار احساس و دل بهره نمی‌گیریم و همه وجود خود را به دست دل و احساس می‌سپاریم که در بسیاری از اوقات برخاسته از هوی و هوس است.

پیشنهاد ما: با توجه به دو نکته مهم در مورد عشق که بیان شد، لازم است شخصی یا اشخاص دیگری که دلسوز و مهربان هستند، بر چنین روابطی نظارت داشته باشند تا مشکلاتی که بیان شد، پیش نیاید و انتخاب‌ها حقیقی تر و واقعی تر باشند.
چنین افراد ناظر همان پدر و مادر هستند که کسی دلسوزتر و مهربان تر از آنها نسبت به فرزند نیست.
به همین خاطر در اسلام،‌به رغم تأکید بر عشق و علاقه دو طرف برای ازدواج با هم، بر رضایت پدر در ازدواج دختر شرط شده است و این مسئله مطمئناً در مجموع جز به سود دختر نخواهد بود.
حمایت و پشتیبانی خانواده دختر و پسر، بنیان ازدواج را محکم‌تر نموده، در آسیب‌ها و مشکلات احتمالی زندگی آینده، کمک کننده و پشتیبان خواهد بود.
دغدغه‌ها و مواردی را که موجب عدم رضایت خانواده دو طرف می‌شود ، شناسایی کرده و در رفع و برطرف کردن آنها سعی نمایند. این موضوع هم رضایت آنها را جلب می‌کند و هم برای زندگی آینده مؤثر است. اگر هر دو خانواده بر عدم ازدواج تأکید دارند، پس باید مسایل مهمی وجود داشته باشد که از نظر این دو نفر (‌به خاطر موضوع و پیامدهای عشق) مخفی مانده است.
پس بهتر است که شناخت از یکدیگر را کامل‌تر نمایید و تنها از روی احساس تصمیم نگیرید. به این منظور باید از دیگران کمک بگیرید.
از خانواده بخواهید که در مورد طرف مقابل و خانواده‌اش تحقیق نمایند، تا هم اطلاعات شما کامل‌تر شود و هم در صورت مناسب بودن،‌رضایت آنها را جلب کرده باشید. در صورتی که برای ازدواج مناسب نبود، یا تشخیص بزرگترها (پدر و مادر) چنین باشد، بهتر است رابطه عاشقانه را ترک کنید و به لطف و رحمت خداوند امیدوار باشید و از او یاری بجویید تا در این راه به شما کمک نماید و مورد بهتری را نصیب‌تان نماید.

گفت‌و‌گو به جای مشاجره!

همسرانی که می‌توانند مشکلات خود را با موفقیت حل کنند، بهترین شانس ادامه یک ازدواج موفق را در پیش دارند. نتایج برخی تحقیقات حاکی از آن است که بر خلاف نظر بسیاری از همسران، مشکلاتی که در اوایل ازدواج به وجود می‌آیند،به مرور زمان نه تنها بهتر نمی‌شوند بلکه بد‌تر هم می‌شوند.
زن و شوهرها به جای اینکه بروز اختلافات و در گیری‌ها را نشانه ضعف و نا توانی خود بدانند، بهتر است آنها را به چشم فرصت‌هایی برای ایجاد و تقویت مهارت‌هایی بدانند که برای ادامه زندگی مشترک خود می‌توانند به‌کار برند.مقاله زیر برخی از مهارت‌های ضروری برای تحکیم زندگی خانوادگی را بررسی می کند.
مشکل این است که همسران فرصتی برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله ندارند و تعداد کمی هم این سعادت را داشته‌اند که در میان خانواده خود بزرگ شوند. زمانی که زوج‌ها می‌توانند این مهارت‌ها را بیاموزند، قبل از به وجود آمدن مشکلات است. زن و شوهرها بیشتر علاقه مندند وقتی به مسائل و مشکلات خود بپردازند که جریان امور در حال بهتر شدن هستند تا بدتر شدن.
علاوه بر این، بیشتر زوج ها در اوایل ازدواجشان الگو‌های رفتاری- واکنشی برای خود می‌سازند که مثل پوسته‌ای سخت در آن گرفتار می‌شوند، الگو‌هایی که تغییر دادن‌شان بسیار مشکل است، مثل خشم، رنجش، و افسردگی.
دکتر مارک من به‌عنوان روان‌شناس مسائل خانوادگی، پنج جلسه آموزشی با نام برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج را طراحی کرده است که در این جلسات مهارت‌های حل مسئله به زنان و مردانی آموزش داده می‌شود که در شرف ازدواج هستند.
وی می‌گوید: ما به این زوج‌ها قوانین و محدودیت‌های لازم برای ایجاد برخورد‌های سازنده را می‌آموزیم. آخرین نتایج به‌ دست آمده از این تحقیقات نشان می‌دهد که آمار طلاق در زوج‌هایی که طریقه بحث و گفتگوی سازنده را قبل از ازدواج می‌آموزند، 50 در صد کمتر از زوج‌هایی است که این آموزش‌ها را ندیده‌اند. همچنین، میزان خشونت‌های فیزیکی در گروه آموزش ندیده دو تا سه برابر بیشتر از گروه آموزش دیده است.
برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج، به کودکان توانایی برخورد‌ با اختلافات درروابط و زندگی شخصی را یاد می‌دهد.نکته مهم این است که وجود اختلاف در روابط، عامل مهمی است که موجب بروز آسیب‌های روانی در بزرگسالان و کودکان می‌شود. به گفته دکتر مارک من، بسیاری از آسیب‌های روانی افراد در واقع، بیشتر مشکلات ارتباطی هستند تا مشکلات درون روانی. اولین و مهم‌ترین این مشکلات افسردگی در زنان است. مطالعات نشان می‌دهند که بین افسردگی و مشکلات زناشویی ارتباطی وجود دارد. این ارتباط ناشی از اثرات مخرب روابط مشکل دار است.

- مهار کردن درگیری‌ها

دکتر مارک من همزمان با ادامه مطالعات، توجه خود را بر جنبه منفی ازدواج متمرکز کرده است: مردم غالبا به جنبه‌های مثبت ازدواج نگاه می‌کنند اما آنچه در روابط زناشویی اصل است، توانایی مهار کردن عواطف منفی است. 50-30 در صد زن و شوهرها متأسفانه بد دهن هستند که بیانگر ضعف آنان در مدیریت اختلافات است و این خشونت وبد دهنی نتیجه ناتوانی آنها در کنترل کردن احساسات منفی شان است.
وی معتقد است: برای درمان مسائل و مشکلات زندگی مشترک، درمانگر باید واکنش به اختلافات و درگیری‌های دو طرف را در خط اول حمله خود قرار دهد اما نباید فقط به مهارت‌های بحث و گفتگو‌ بسنده کند.این مهارت‌ها باید در متن روابط فرا گرفته شوند. بنا به گفته او ازدواج توانایی خاصی در بهر ه‌برداری ازآن مسائلی رادارد که ریشه در خانواده‌ها دارند.

مردان و زنان در بر خورد با اختلافات خود از شیوه‌های کاملا متفاوتی استفاده می‌کنند و همین شیوه‌ها هستند که به روابط آنها خدشه وارد می‌کنند. مردان طفره می‌روند، زنان می‌جنگند؛ وهر دو هم بر استفاده از الگو‌های رفتاری خود وفادار هستند. در حال حاضر، عده‌ای از محققان بر این باورند که مردها اساسا نسبت به زنان در حل و فصل اختلافات، مشکلات بیشتری دارند که دلیلش ریشه در تجارب گذشته، نگرش جنسیتی و به ویژه وضعیت فیزیولوژیکی آنها دارد.
دکتر جان گاتمن، استاد روان‌شناسی در دانشگاه واشینگتن در سیاتل معتقد است که احساس درد در مردان نیز متفاوت است. از نظر وی اندازه گیری مستقیم واکنش‌های فیزیکی مردان در روابط خود، تصویر قابل قبول‌ترو معتبرتری از آنچه زوج‌ها در زندگی تجربه می‌کنند نشان می‌دهد تا زمانی که فقط از آنها سؤال می‌شود.
اطلاعات دکتر گاتمن نشان می‌دهد که مردان از لحاظ فیزیکی بیشتر بر انگیخته می‌شوند. به‌عنوان مثال،هنگام درگیری با همسرخود قلبشان تند‌تر می‌زند، بیشتر عرق می‌کنند، و بیشتر راه می‌روند.
این گونه علائم که مردان هنگام کشمکش‌های عاطفی از خود بروز می‌دهند بسیار ناخوشایند هستند. در کل، مردان در این مواقع دست به عقب نشینی می‌زنند یا به‌اصطلاح کوتاه می‌آیند، و این واکنشی است که گاتمن آن را سنگ اندازی می‌نامد، روشی که در آن شنونده دیواری سنگی در برابر گوینده ایجاد می‌کند؛ عموما حالات و خطوط چهره خود را تغییر نمی‌دهند؛ از نگاه مستقیم به چشم همسرشان خودداری می‌کنند؛ سر و گردن خود را خشک و جدی نگه می‌دارند؛ و از دادن پاسخ به شنونده معمولی هم ناتوان هستند.
وقتی مرد از در گیر‌شدن طفره می‌رود، آن وقت است که روابط آنها قطع می‌شود. ابتدا، مرد از لحاظ روحی وسپس از لحاظ عاطفی پس می‌کشد. زن با استفاده از احساسات و عواطف خود مرد را مغلوب می‌کند. مرد از هر گونه در گیری با وی خودداری می‌کند. زن سعی می‌کند با نشان دادن خشم و رنجش شدید خود، مرد را وادارد تا همانگونه که خود رابطه را قطع کرده، خود نیز آغازگر آن باشد.
بی‌تردید، اگر زن و شوهر‌ها در همین حد از الگوهای رفتاری خود بمانند، امیدی به بهبود روابط هست اما اگر زن بخواهد با پس کشیدن خود برای از سر گیری ارتباط با همسرش مقابله به مثل کند، آن وقت است که متأسفانه مجبور به جدایی می‌شوند؛ یعنی سرنوشت این زندگی مشترک به وضعیت دو خط موازی دچار می‌شود که هرگز به نقطه اشتراکی نمی‌رسند؛ یعنی وضعیتی که از سر گیری زندگی مشترک گذشته نا ممکن می‌شود.
مردان برای رفتار گریزانه‌ای که در پیش می‌ گیرند، بهای سنگینی می‌پردازند، چنین رفتاری متأسفانه هر امیدی به بهبود روابط، برقراری احساس تعلق‌خاطر و صمیمیت را نا بود می‌کند.

- برجسته کردن نقاط مثبت

هنگام یادگیری روش‌های بهتر مدیریت اختلافات، چه بسا که وجود مسرت و شادی ضروری باشد. البته سخن گفتن درباره یک ازدواج موفق بسیار است. هر پژوهشی در این باره نشان می‌دهد که عبارات محبت آمیزی که زوج‌ها در روابط خود به‌کار می‌برند، تأثیر بسیاری در ایجاد مسرت و رضایت خاطر آنها دارد.
بنا به گفته دکتر گاتمن، اختلافات زناشویی به تنهایی تأثیر مخربی بر زندگی مشترک زوج‌ها ندارند، البته اگر همراه با اقدامات مثبتی نظیر شوخی، راه حل‌های مثبت، توافق، رضایت، همدلی، و گوش دادن فعال غیر دفاعی باشد.
در تحقیقی که در کاسلوز فلوریدا به عمل آمد، از زوج‌هایی که 25 سال یا بیشتر از ازدواجشان می‌گذشت، خواستند تا عوامل مؤثر در طولانی بودن ازدواجشان را بیان کنند. 40 درصد از این زوج ها دلیل تداوم زندگی مشترکشان را لذت با هم بودن و گرامی داشتن این با هم بودن، بیان کردند. علاوه بر این، براین نکته توافق داشتند که لذت با هم بودن، عامل اصلی زندگی شاد و سعادتمند انه آنهاست.
در میان این زوج‌ها فقط تعداد اندکی از زوج‌های راضی یا ناراضی، وجود تفریح، شوخی و شیطنت را در وضعیت زندگی مشترکشان دخیل نمی‌دانستند. از میان عوامل مؤثر در تداوم زندگی مشترک این زوج‌ها بیان عبارات محبت آمیز بود که به‌عنوان یکی از عوامل اساسی در یک ازدواج موفق ذکر شده بود و در صدر این فهرست قرار داشت. دکتر گاتمن درباره یافته‌های تحقیق خود چنین می‌گوید: تنها نکته مهم و مثبت همین است، شیفتگی و عشق؛ زیرا شیفتگی و عشق، پدید آورنده تعهدی هستند که در موفق بودن ازدواج بسیار نقش دارند.
در دانشگاه میشیگان، تحقیق گسترده‌ای در دست انجام است. در این تحقیق که 6 سال به طول می‌انجامد و هم اکنون چهار سال از آن سپری شده، 373 زوج شرکت دارند. نکات مثبت این تحقیق را خانم الیزابت دووان، استاد روان‌شناسی و دانشمند محقق در انجمن تحقیق اجتماعی، به روشنی ارائه کرده است.
وی دریافت که تأیید عاطفی یعنی انتقال تمایلات محبت آمیز (عاشقانه) به مراتب قوی‌ترین بازگوکننده کیفیت روابط زناشویی است.تأیید عاطفی بی‌قید و شرط خود از همسر، از طریق ارتباط غیرکلامی در سلامت ازدواج اهمیت بسیار دارد.
به اعتقاد دکتر دووان، ارتباط غیرکلامی در روابط زناشویی تحول چشمگیری به وجود می‌آورد ؛ چیزی که تیم وی به آن انطباق یا همسازی می‌گوید. هر یک از طرفین می‌کوشد تا همسری دلخواه برای زوجش باشد. دکتر دووان می‌گوید: اگر مرد احساس کند که راه و روشی که در پیش گرفته مورد قبول همسرش است، آنگاه می‌کوشد تا به همان روش عمل کند.
از تلاش جمعی این محققان الگویی از ازدواج در حال شکل گیری است که در آن به ازدواج و روابط زناشویی همچون فرایندی پویا نگریسته می‌شود، فرایندی که دست اندر کار ساختن یک واقعیت مشترک است. اختلافات زندگی مشترک، عرصه وسیعی برای ارتباطات زناشویی و تبادل عواطف است. همه این کشمکش‌ها و اختلافات مهم‌اند و می‌توان آنها را فرا گرفت، هرچه زودتر، بهتر. مواردی که زن و شوهرها موفق به حل وفصل اختلافات نیستند را می‌توان دوباره طراحی کرد و محققان بالینی دقیقا مراقب هستند تا ببینند کجا وچگونه می‌توانند به زوج‌ها یاری رسانند.

دانلود پرسشنامه رضایت زناشویی

دانلود رایگان پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (فرم کوتاه ۳۵ سئوالی)

همراه با راهنمای استفاده


دانلود رایگان پرسشنامه رضامندی زناشویی اینریچ ویرایش 2010

(مقیاس رضایت زناشویی اینریچ) دکتر دیوید السون

پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ ENRICH( فرم کوتاه)

این پرسشنامه زیر نظر دکتر دیوید السون ترجمه و به فارسی برگردانده شده است

روایی و پایایی این پرسشنامه در مقاله زیر در مجله پروسیدیا چاپ شده است


لینک مقاله: http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1877042811018970


توجه:

مسئولیت سوء استفاده از  تمامی فایلها و یا تصاویر ، آدرس این وبلاگ و یا رایانامه این وبلاگ و ... که از طریق سایت ها و وبلاگ های دیگر به سایر کاربران یا وبلاگهای دیگر فرستاده یا رد و بدل میشوند بر عهده نویسنده این وبلاگ  نمیباشد و این وبلاگ  در قبال این گونه مسایل هیچ تعهدی در زمینه سوء استفاده از مطالب و محتوی و یا عنوان وبلاگ ندارد. ما به شما پیشنهاد میکنیم حتما پس از دریافت خبر، نظر و پیشنهاد از طریق این وبلاگ، از صحت آنها اطمینان کسب نمایید.

 

خواهشمند است ما را از ارائه نظرات گرانبارتان محروم نفرمایید.


برای دانلود بر روی لینک زیر کلیک کنید


ENRICH Couple Scales

لینک دانلود پرسشنامه


دانلود مقاله فاکتورهای ازدواج موفق

Factors of Successful Marriage

ازدواج با عدم آگاهی جنسی

رابطه جنسی زن و شوهر، یک معیار سنج است و فراز و نشیبهای روابط میان زوجین را نشان می دهد. این ارتباط مظهر زندگی آنهاست. درباره رابطه جنسی در زندگی زناشویی، مطالب زیادی نوشته شده است و ...

درباره آن زیاد صحبت شده اما به نظر می رسد که آموزش درستی در این زمینه به زوجین داده نشده است. این رابطه در عین اینکه بخش کمی از زندگی زناشویی را در بر می گیرد اما بخش مهمی از زندگی زناشویی را تحت الشعاع قرار می دهد که در مورد آن سوتفاهمهای زیادی پیش آمده است. مقدار زیادی از این مشکل ناشی از تفاوتهای زیادی است که در این زمینه میان زن و مرد وجود دارد و زوجین باید بیاموزند که این تفاوتها را شناخته و به این تفاوتها احترام بگذارند.

ازدواج با عدم آگاهی جنسی
اگر چه در طی سالهای اخیر حرکتهای وسیعی در حیطه مشاوره های جنسی قبل از ازدواج و آموزشهای مفید برای زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند شکل گرفته است، اما اغلب مردان و زنان بدون آمادگی لازم در این زمینه، وارد زندگی مشترک می شوند. البته مردان احساس می کنند که آمادگی زیادی دارند ، اما آماده بودن برای ارتباط جنسی و آماده بودن برای محبت و عشق ورزی دو موضوع متفاوت است، زیرا مردان به راحتی می توانند تجربه یک رابطه زناشویی موفقیت آمیز را تجربه کنند در حالی که عکس این موضوع برای زنان صادق است. مردان اغلب با این فرض که اطلاعات زیادی در مورد رابطه زناشویی دارند، وارد زندگی مشترک می شوند. مردان دوست ندارند بی اطلاع و ناتوان به نظر برسند و این در حالی است که بسیاری از زنان نیز از اینکه در مورد خواسته های خود در رابطه زناشویی صحبت کنند، احساس ناراحتی می کنند و بنابراین هرگز همسرشان را از این موضوع آگاه نمی کنند. برخی زنان برقراری رابطه جنسی را به عنوان وظیفه در نظر می گیرند و در نتیجه این ارتباط را تجربه ای ناخوشایند می یابند، زیرا اطلاعات صحیحی از نیازها و مسایل مربوط به جنسیت شان ندارند و نمی توانند به همسرشان کمک کنند تا به سازگاری جنسی برسند. علت اصلی ناسازگاری جنسی زوجین در عدم اطلاع آنان و نادیده گرفتن نیازهایشان است.

برخی زنان برقراری رابطه جنسی را به عنوان وظیفه در نظر می گیرند و در نتیجه این ارتباط را تجربه ای ناخوشایند می یابند.
از طرف دیگر مردانی قرار می گیرند که در ازدواج هیچ ارتباط جنسی ندارند و یا ارتباطشان بسیار کم است. این مشکل بیشتر در مردانی مشاهده می شود که در بیرون از منزل بیش از حد کار می کنند و فعالیتهای جسمی یا فکری شان بسیار طاقت فرساست در نتیجه در این دسته از مردان تمایل کمتری برای برقراری رابطه جنسی مشاهده می شود. این مردان از یک طرف نیازهای همسرشان را نادیده می گیرند و از طرف دیگر همسرشان را سرزنش می کنند، اما مقصر اصلی در این میان ناسازگاری جنسی است که لازم است از طریق تلاشهای هر دو طرف بهبود یابد نه فقط زن.

در زندگی زناشویی، رسیدن به ارضای جنسی باید برای هر دو طرف باشد اما ازآنجاییکه اطلاعات زوجین دراین زمینه بسیار محدود است و مردان برای شناخت نیازهای همسر خود تلاشی نمی کنند .

از طرف دیگر زنان(به خصوص در فرهنگ ما ایرانیان) در مورد خواسته های خود صحبت نمی کنند، بدین ترتیب تا زمانی که زوجین در مورد کیفیت رابطه جنسی به یک زبان مشترک و مورد توافق یکدیگر نرسند، نیازهای هر یک از آنها ارضا نشده با قی می ماند.

چگونگی بدست آوردن سازگاری جنسی
به دست آوردن سازگاری جنسی شامل دو گام مهم است:

1- بر ناآگاهی تان غلبه کنید. زن و شوهر باید از تمایلات و پاسخ دهی جنسی خود و همسرشان آگاه باشند.

2- نحوه درک خود از مسایل جنسی را برای یکدیگر تشریح کنید. گاهی اوقات هر یک از طرفین ادراک نادرستی در مورد این موضوع دارند. صحبت کردن در این مورد می تواند بسیاری از باورها و برداشتهای نادرست را رفع کند.

راه حل نهایی چیست؟
در حالی که مشکلات جنسی موجب بروز تنش و ناخشنودی در اغلب ازدواجها می شود، این مشکلات بسیار راحت تر از آنچه تصورش را کنید قابل حل است و در اغلب موارد حل آن فقط نیاز به یادگیری دارد. برای حل چنین مشکلاتی، زوجین مایلند بدانند باید چه نکاتی را بیاموزند و با یکدیگر تمرین کنند تا موجب احساس رضایت هر دو طرف شود. در ادامه به این پیشنهادات توجه کنید:

1- حل مشکلات جنسی تا حد زیادی به چگونگی برخورد خودتان با مشکل بستگی دارد. برای مثال، می توانید به اتفاق یکدیگر کتابهای آموزشی مربوط به یادگیری این دسته از مهارتها را مطالعه کنید.

2- اگر مشکل جنسی اساسی دارید ممکن است نیاز باشد با متخصصان ذی ربط در این رشته صحبت کنید. درمانهای زناشویی می تواند به خوبی در حل مشکلتان به شما کمک کند. می توانید برای نتیجه گیری بهترابتدا کتابهای مربوط به این موضوعات را مطالعه کنید تا بعد بتوانید مشکلاتتان را هوشمندانه تر برای درمانگر توضیح دهید و کمک های لازم جهت رفع مشکلاتتان را دریافت کنید.

منابع تکمیلی:

هارلی، ویلارد اف. حسینی و آرام نیا(مترجمین). نیازهای مردان نیازهای زنان. انتشارات نسل نو اندیش. 1387.

کرک، هاوتون و همکاران. قاسم زاده، حبیب الله(مترجم). رفتار درمانی شناختی. انتشارات ارجمند. 1385.

کارلسون، جان. فیروزبخت، مهرداد(مترجم). برای زن و شوهر ها وقت زندگی بهتر رسیده. انتشارات دانژه. 1387.